سلام دوستان
از همه شما میخوام اول به خدا توکل کنید و تسبیح همراه خود داشته باشید و ذکر بگید و سوره غافر و یس رو مرتب بخونید
به هیچ چیز منفی هم فکر نکنید و خودتون رو رها حس کنید و به پیش آمدها فکر نکنید
خدا از انسان ترسو بیزاره از هیچی جز خدا نترسید
هر روز دوش بگیرید و واسه خودتون بهترین لباسا رو بپوشید و مرتب باشید
خدا همراه ماست
سلام دوستان
از همه شما میخوام اول به خدا توکل کنید و تسبیح همراه خود داشته باشید و ذکر بگید و سوره غافر و یس رو مرتب بخونید
به هیچ چیز منفی هم فکر نکنید و خودتون رو رها حس کنید و به پیش آمدها فکر نکنید
خدا از انسان ترسو بیزاره از هیچی جز خدا نترسید
هر روز دوش بگیرید و واسه خودتون بهترین لباسا رو بپوشید و مرتب باشید
خدا همراه ماست
باسلام. نزدیک به چهار ماه است که درگیر شدیدترین استرس ها هستم.دلیل آن مسائل خانوادگی و ازدواج نا موفق در خانوادمان هست. وقتی میبینم پدرومادرم نارحتند و استرس دارند حالم خیلی بد میشه. متاسفانه مشکلات ما مربوط به بیش از ده سال گذشته است و معلوم نیست کی تمام شود. یعنی آیندمان مبهم است. پدرومادرم شدیدا در رنج و عذابند بنظرتان برای اینکه افتاده حال نشوند چکار کنم؟ برای اینکه خودم افسرده نشوم چکار کنم؟ آیا احتمال دارد به حملات پانیک دچار شوم؟ این شرایط برایم شدیدا دشوار و سخت است. خیلی زندگیمان سخت شده. تماما نگرانی و استرس شدید است.
سلام علیکم...من 17 سالمه ...و همش دلم میخواد برگردم به قدیما زمانی که بزرگ نشده بودیم روابط خانوادگی مون خوب بود عیدا و تابستونا و ...حال و هوای خاصی داشتت ولی الان...همه چیز مصنوعی شده...چون نزدیک به 3 سال است که نقل مکان کردیم این احساس در من بوجود آمده ...خواهشا کمکم کنید...چون من کنکور دارم و این فکر ها مانع از درس خوندن من میشه
سلام. پسر ۲۸ ساله مجردی هستم. به واسطه شغلم ناچارا یکسال هست تنها در یک شهر دور از خانواده خونه گرفتم و زندگی میکنم. خیلی رغبتی به بیرون رفتن ندارم و اکثر اوقات تنها تو خونم. چند هفته ای هست در قسمت گلو احساس خفگی دارم و این احساس هر زمانی ممکن برام پیش بیاد. بعضی روزا هم اصلا شاید این حسو نداشته باشم. ممکن این علائم نشونه افسردگی باشن؟
من چندسال پیش عکس خانوادگیم افتاد دست یکی که الان باهاش قهر هستم وکاری هم بهش اصلا ندارم وبعضی وقتا ترس اینو دارم پخشش کنه وتنها راه مفیدی هم که تاحالا انجام دادم که اذیت نشم توکل به خدا واعتماد داشتن به خدا بوده لطفا بیشتر کمک کنید
با سلام من مدت یکساله دچاره وسواس شدید و اضطراب بودم اوایل خیلی اذیت میشدم, قبلا دچار این حس بودم ولی به صورت خفیف تا اینکه به مشاور روانشناسی مراجعه کردم و با یه سری تکنیک خاص درمان شدم تا اینکه حدود یه سال پیش با دوستام رفتیم بیرون فوتبال دستی بازی کردیم در این حین یکی از دوستان که دستش زخمی شده بود خونش به میله ی دستگیره مالیده شده بود و منم ندانسته دستم رو گذاشتم رو اون دستگیره و دست منم خونی شد با توجه به اینکه این دوست ما قبلا یه سری رفتارای خطرناک داشته بود از اون به بعد جرقه ی قدیمی وسواس و اضطراب رو من اثر شدیدی گذاشت و منو زمین گیر کرد خوشبختانه دست من زخمی نبود و فورا شستم ولی با این همه, اضطراب هرکاری کردم دست از سرم ورنداشت تا اینکه به یه روانپزشک مراجعه کردم و داروهای فلوکستین 20 و سرترالین 50 رو بهم تجویز کرد الان حدود یه ساله که این داروهارو مصرف میکنم و خوشبختانه حدود 70 درصد از این مشکلاتم برطرف شده و اینکه هنوزم در حال استفاده ام سوالم از شما اینکه اگه با مصرف این داروها تا اونجایی که دکترم تجویز کرده خوب میشم یا نه واینکه به نظرتون من این داروهارو مصرف کنم یا نه؟
در ضمن من قبلا در زندگی شکست عشقی خوردم و در خانواده ای به شدت درگیر مشکلات بزرگ شدم.
من الان 27 سالمه و متاهلم و تو شرکت خصوصی مشغول کارم و ساکن اردبیلم.
ممنون میشم راهنماییم کنین.
با تشکر از شما و باشگاه خبرنگاران جوان
سلام.من وقتی میخوام تو یه جمع خیلی رسمی باشم استرس میگیرم و به همین خاطر نتونستم درسم رو ادامه بدم و الان هم به خاطر اینکه به هدفهایی که دوست داشتم نرسیدم خیلی افسردم و تقریبا بیتفاوت شدم و هیچ چیزی باعث شادی عمیق من نمیشه،چون استرس نمیزاره من از لحظات زندگیم لذت ببرم.تو رو خدا کمکم کنید.
با سلام
بنده ٢ تا خواهر دارم كه متاسفانه هردو به بيمارى وسواس دچار هستند و رفته رفته به شدت بيماريشان افزوده ميشه. وسواس اونها بدين صورت هست كه به هيچ چيز بغير از وسايل خودشان دست نميزنند مگر اينكه دستكش ويا با چيز ديگرى دستهايشان رو بپوشونن! هميشه در اضطراب اينكه كسى به لباسهايشان دست نزنه و اگه جايى برن ميان و همه ى لباسهاشون رو ميشورن اون هم نه يك بار ١٠ بار! اينها گوشه اى از رفتارهاى وسواسى هست كه ذكر كردم سوالى كه داشتم اين هست كه به چه روشى ميشه اينهارو درمان كرد و اصلاً درمان خواهند شد؟؟ يا قابل درمان با دارو هستن؟ چه ميشه كرد
باسلام من چند سال بود که اعتیاد داشتم الان ترک کردم ودچار یاس وناامیدی شدید شدم بصورتی که باره به خودکشی فکر کردم هر جا هم برای کار میرم سوسابقه میخان وهمش برای کارم استرس دارم لطفا راهنمایی کنید
سلام,شما از يه کم خيلى بيشتر وسواس داريد,يه مطلبو از وسواس نيومدن هفت بار فرستادى,همه اين چيزا دست ادم خودشه,انشااله خدا شفا بده.
علی
۱۷:۱۶ ۲۹ مهر ۱۳۹۶
نخیر وسواس دست خود ادم نیست، حالا ایشون خواستن 7 بار بفرستن شما چرا شور میزنی مگه حافظه شما پر میشه؟!احترام و ادب چیز خوبیه به فکر یاد گیریش باش.
سلام فاطمه خانم ، معمولا اوج وسواس بین سن 18 تا 24 هست سعی کن با تمرین بی محلی و با مصرف داروهای سرتونین دار زیر نظر پزشک باشی .موفق باشی
فاطمه
۱۳:۵۳ ۲۹ مهر ۱۳۹۶
باسلام ۲۱سالم واز۱۵ علایم خفیف وسواس بودم ول تاالان هم ادامه داره وبیشترشده بطوری که دست وپایم راگرفته وزندگیم رامختل کرده وسواس بیشتردرطهارت ونجاست ووضووغسل ونمازهست نمیدانم چ کنم که خوب خوب بشم وراحت بشم وبددن استرس اعمالم روانجام بدم.تشکرجواب بدید
با سلام و خسته نباشید
من وقتی استرس و اضطراب دارم حتی خیلی کم باعث تهوع میشه این استرس کم یا اضطراب... یا حتی بعده اینکه ناهار میخورم بعده این اتفاق.. بعده سه چهار ساعت بالا میارم غذا رو... غذا هضم نشده است... میخواستم بدونم راهکارش چیه این اتفاق برام نیوفته؟؟ دخترم که وفتم همش یا قطره تهوع داده یا امپول داده برای تهوع که یه درمان بیست روزه بیشتر نبوده... داروی گیاهی گرم هم خوردم برای معده بهتر نشده...
سوال بعدیم اینکه... افسردگی شدیدی دارم چون بیکارم... با فوق لیسانس و جزوه شاگرد اولا بودم همیشه... با این وضعیت بیکاری و رکود هیج جا نیست برم برای کار... ژن خوبم ندارم... هیچ پلن و برنامه ای دیگه ندارم برای اینده... خیلی نا امید شدم... میخواستم ببینم راهکاری هست ؟؟
با سلام من از کودکی فردی خجالتی بودم واز همان موقع اضطراب اجتماعی داشتم الان اون مشکلم کمتر شده اما حدود سه ساله که دچار هراس از مرگ شده ام به طوری که از بعداز ظهر دچار تپش قلب ووحشت می شم حتی گاهی قلبم هم درد میگیره اما صبح ها خوبم می خواستم بدونم چه راه های درمانی غیر از دارو وجود داره؟وراه های کنترل افکار منفی چیه؟برای مشکل کمرویی باید چه کارکرد؟
سلام من مادرم دچار وسواس فکری و افسردگی شدیده چند روز پیش اقدام به خودکشی کرده چه برخوردی باهاش بکنیم راجع به کاری که کرده چه رفتاری از خودمون نشون بدیم ایا احتیاج به بستری شدن در بیمارستان اعصاب روان دارد یا نه تا چه مدت باید تنهایی زندگی نکنه چون ما همگی ازدواج کردیم و اون تنها زندگی میکنه ممنون میشم
من صبح ها حالم خوب است و سرحال هستم اما از ظهر به بعد حالت بدی بهم دست می ده و هر چه رو به شب هوا تاریک تر میشه احساس افسردگی بیشتری می کنم. دلیلش چیست؟
سلام
من مدت زیادی دچار استرس بودم تا اینکه فشارهای آن باعث شد دچار احساس خفگی در شب بشم. رفتم پزشک متخصص مغز و اعصاب مدتی است دارو مصرف میکنم خوب شدم ولی پزشک معالجم تاکید دارن به مشاوره مراجعه کنم برای یادگیری تکنیک هایی برای جلوگیری از بازگشت آن در هنگام قطع دارو. ( درضمن من دچار فوبیای جاهای بسته بودم)
لطفا راهنمایی کنید سپاس
سلام من یه سالی میشه مبتلا به حملات عصبی وپانیک هستم البته ازقبل هم اضطراب اجتماعی ولرزش دست ووسواس هم داشتم اوایل به صورت تنگی نفس واحساس مرگ حس می کردم ولی چندماهی میشه احساس می کنم صورت ودهنم می خوادکج بشه ویه احساس خیلی بدی هستش وقتی قرص مصرف می کنم این علائم ازبین میره ولی احساس بنگی وخواب آلودگی زندگیم رومختل می کنه الان موقع حضوردرکلاس وجاهای پراسترس این حالت پیش میادلطفا راهنماییم کنید
سلام من یه سالی میشه مبتلا به حملات عصبی وپانیک هستم البته ازقبل هم اضطراب اجتماعی ولرزش دست ووسواس هم داشتم اوایل به صورت تنگی نفس واحساس مرگ حس می کردم ولی چندماهی میشه احساس می کنم صورت ودهنم می خوادکج بشه ویه احساس خیلی بدی هستش وقتی قرص مصرف می کنم این علائم ازبین میره ولی احساس بنگی وخواب آلودگی زندگیم رومختل می کنه الان موقع حضوردرکلاس وجاهای پراسترس این حالت پیش میادلطفا راهنماییم کنید
سلام من یه چندوقتی که هرکاری که انجام می دم روش وسواس پیدامی کنم ومیگم باخودم که شایددرست انجام نداده باشم هرکاری مثل کارای عادی روزمره،درس خوندن،...وخیلی روشون شک می کنم اگه میشه یه راه حلی به من پیشنهادکنین
ممنون
سلام من یه چندوقتی که هرکاری که انجام می دم روش وسواس پیدامی کنم ومیگم باخودم که شایددرست انجام نداده باشم هرکاری مثل کارای عادی روزمره،درس خوندن،...وخیلی روشون شک می کنم اگه میشه یه راه حلی به من پیشنهادکنین
ممنون
سلام من پسرم و بیماری وسواس دارم به طوری که مجبورم همه چیز رو به صورت متقارن و منظم کنار هم قرار بدم و اگه انجام ندم فکرم مشغول میشه و زجر میکشم و از جاهای شلوغ متنفرم دلیلش رو میخواستم بدون برای چیه و درمانش چی هست.ممنون
با سلام من احساس میکنم انگیزه ای برای زندگی ندارم اصلا حوصله هیچ کاری رو ندارم مدام خسته ام همش میخوابم حتی حال مراجعه کردن به روانشناس رو ندارم.با اینکه کارمندم و شغلم در ارتباط با ارباب و رجوع هست ولی از آدمها میترسم به سختی ارتباط برقرار میکنم دوست صمیمی ندارم.قبلا زیاد اینطور نبودم چون کلا درونگرا هستم ولی الآن فکر میکنم افسرده باشم.شاید هفته ها به غیر از وقتیکه میرم سر کار از خونه بیرون نیام. تو محل کارم هم مدام خسته ام. قبلا آدم مرتب و دقیقی بودم اما حالا اگه کارهام عقب بمونه هم برام اهمیتی نداره. انگار دارم روزهای زندگی رو بیهدف میگذرونم تا به نقطه پایانش برسم.
عملی وفکری رو باید چطوری درمان کرد ترس با وسواس چه ارتباطی دارد ترس ازاینکه نکنه خوابم نبره اذیت می کنه چکا باید کرد
محمد س
۱۲:۵۳ ۲۹ مهر ۱۳۹۶
سلام خسته نباشید.همسرم خیلی وقته از لحاظ استرس و عصبی بودن رنج میبره.وقتی من و پسرم جایی بریم حتما رفتنی و برگشتنی زنگ بزنیم و همین طور رابطه احساسی شدیدی به خانواده خودش پدر .مادر ...دارد و خدا نکنه یک خبر بدی از بستگانش بهش بدن.یعنی شما نمیدونید چقدر عصبی میشه و استرس داره بحدی که بیمارستان حتما سرم بزنه تا خوب بشه
سلام وقتتون بخیر
من داوطلب کنکور ارشد هستم. بعدش با اینکه میدونم اگه تلاش کنم موفق میشم اگه بخوام میشه و ....
اما همش افکار منفی میاد سراغم که اگه نشد چی، اگه قبول نشدی چی، اگه ایقد میخونی اون درصد رو نزدی چی، یعنی کلا این افکار اراده م رو سست میکنه ، ی مشکل دیگه هم ک هست همش بخاطر اشتباهات گذشته خودمو محکوم میکنم . چیکار کنم خارج بشم از این حالت .
چندسالی هسته افسردگی گرفتم.تاسر کار هستم که بهترم ولی جمعه ها که تعطیلم با شبا که خونه میام دیگه دلم نمیخواد با هیچکس تماس داشته باشم حتی زن و بچه ام از همه فراریمیشم حتی گوشی هم خاموش میکنم کسی زنگ نزنه یعنی زنگ موبایل هم بهم میریزدم.خواهشا جوابم بدید
سلام من از حدود یک سال پیش افسردگی خفیفی دارم و مدتی از قرص افزایش دهنره سرتونین استفاده کرم الان دیگر از این قرص استفاده نمی کنم ولی مدام ترس از اتفاق افتادن یک حادثه بد دارم و شب ها نمی توانم راحت بخوابم ایا مجدد نیاز به درمان دارویی دارد؟
من همیشه عجله دارم همه چی را جا به جا می زارم کارهای که پنجاه سال پیش کردم یادمه شصت سالمه کمی زود رنجم اما نه جای که برم می ترسم نههر کاری دگه از همه چیز خوشم میاد از مه چیز هم استفاده می کنم معقول
با افسردگی مزمن چه می شود کرد؟ نوجوان بودم که اصظراب و وسواس فکری به سراغم آمد حالا که 35 سال دارم اضطرابم رفته اما بیش از ده پانزده سال است که زندگی برایم هیچ معنی ندارد از همه تفریحات و مهمانی ها و مسافرت ها بیزارم تقریبا هیچ چیزی برایم جالب نیست
با سلام و ادب، با وجود این همه استرس و فشار صبحگاهی مترو ومحل کار ، عدم امنیت شغلی، نداشتن یک پایگاه یا پناهگاه یا پشتوانه مالی چطور می شود افسرده نشد؟
سلام . من استرس شدیدی دارم . مثلا وقتی از خونه میگن بریم بیرون کلی دلهره میگیرم اونم سر چیزهای پیش پا افتاده مثل جا پارک و یا تصادف در حالی که هیچ سابقه و خاطره بدی در این مورد نداشتم . یا شغلی که دارم اولین پیشنهاد شغلیم بود و الان 12 ساله تو همین شغل موندم و ترس از بیکاری باعث شده به شغل های بهتر نرسم و همیشه در عذاب باشم
سلام مادر من الان به مدت20ساله مشکل اعصاب و روان داره و قرص دوپاکین دیازپام هالو پریدول مصرف میکنه خیلی جاها هم بردیمش اما بی فایده بوده واسه درمان
آیا راهی هست که دیگه دارو مصرف نکنه
سلام من در حال حاضر 2 سال است که ازدواج کرده ام و قبل از آن دوست دختر داشته ام و همسرم موقعی که موضوع را متوجه شد دچار افسردگی شدید شد و تا کنون نتوانسته ام که به او بقبولانم که دیگر آن اشتباه را تکرار نمیکنم و در حال حاضر همسر من کاملا فردی منفی باف است و تحت هیچ شرایطی نمیتونه مثبت فکر کنه و الان میگن که وسواس فکری شدید داره و الان هم حامله است و براش به شدت خطرناکه و میترسم که وضع از اینی که هست بدتر بشه ممنون میشم کمک کنید
به نام خالق یکتا .من یک جوان 33 ساله می باشم که بعضی مواقع علی الخصوص درهنگام نماز فکر و استرس بر بدنم وارد می شود وانگار یکی داره
بهم می گوید که العان قلبت از کار می افتد .لطفا راهنمائی کنید.متشکر
با سلام بنده زود عصبی میشم و استرس میگیرم و دستام میلرزه و سردرد میشم دارو هم استفاده میکنم ولی شب خواب خوب ندارم داروی استفاده میکنم ولبان 75 وپرانول 20 لطفا راهنمایی کنید تشکر
پسرم 16 سالشه با وجود درس خوان بودن ولی در مورد درس و گاها تماشای فو تبال دچار استرس می گردد و ناخود اگاه ناخن هایش را می جود مشاوره هم برده ایم ولی تا ثیری نداشته به ناخن هاش مواد تلخ هم می زند ولی موثر نیست لطفا راهنمایی فرمایید .
فکر مثبت در خودت پرورش بده همه افراد به دیده مثبت نگاه کن افکاره منفی از خودت دورکن تفریح ورزش در برنامه داشته باش
ناشناس
۱۲:۱۹ ۲۹ مهر ۱۳۹۶
سلام
مادرم 63 ساله است، مدتی است که گرفتار افسردگی شده، دو بار هم بستریش کردیم بیمارستان اما نموند، به دارو ها مقاوم شده تو بیمارستان هم نمی مونه تا شوک درمانی بشه، جدیدا هم نوار قلبش نشون میده قلبش مشکل دار شده، ترس و اضطراب و دلشوره و بی قراری صبح گاهی داشت ولی الان عصرها هم اینجوری میشه.
سلام حرفی که میزنم به همسرم هی تکرار میکنم که ایا گفتمش یا نگفتم هی با خودم کلنجار میرم که ایا اینو گفتم یا نه نکنه خدایی نکرده نگفته باشمش هی یاد گذشته میکنم میگم این کار اشتباهه اشتباهم نیستا ولی هی اذیت میکنم خودمو تشکر
با سلام
حدود سه سال است قفسه سینه و معده درد دارم چندبار به دکتر قلب و معده مراجعه کردم که گقته اند بخاطر استرس است.
بعضی مواقع درد شدیدی روی قفسه سینه و سنگینی و همچنین سوزن شدن و درد در پشت قفسه سینه دارم، وقتی ناراحت میشوم حتی سر مسائل جزئی تا یک هفته درد شدید دارم.
در کل درد قفسه سینه را همیشه دارم که باعث شده در زندگی و کارم اختلال ایجاد شود.
راهکار چیست؟ چه کنم؟
لطفا راهنمایی ...
با سلام -بنده در سال 85 دچار استرس شدید کنکور و حمله عصبی میشدم تحت درمان قرمان گرفتم و 4 قرص الپرازولام و ربع قرص سرترالین میخوردم.به مرور در عرض یکسال خوب شدم و دیگر قرص مصرف نکردم -حدودا 3 ماه پیش برای میگرن به دکتر مراجعه کردم و دکتر شبها تریمیپرامین و صبح ها ایندرال 10 نجویز نمود-از هفته پیش دچار حملات خفیف و افکار ترس آور همانند سال 85 شده ام ناگفته نماند قرص تریمیپرامین را نیز قطع کرد ه ام سوال اینجاست آیا عوارض قطع قرص شامل حال بنده شده که به مرور از بین می رود یا دچار همان بیماری سال 85 شده ام ؟
با سلام وخسته نباشید.من فقط در یه مورد همیشه به مشکل میخورم واون هم استرس هست.مثلا وقتی که بخوام برم سر کار آزاد یا هر کار دیگه ای قبل از رفتن به اون کار استرس کل وجودمو فرا میگیره واینقد استرس بهم وارد میشه که از آینده کاریم ناامید میشم.فکرم هم مشغول اینه که اگه برم سر کار شاید اون کارو خوب انجام ندم.من در وقت درس خوندن استرس ندارم فقط موقع کار استرس دارن .اگه میشه یه راهنمایی بکنید .ممنون
سلام.
من حدود یکسال و نیم پیش دچار یه حمله عصبی شدم که متصصان از رو نشانه ها و علایمش بهم گفتن حمله پانیکه...هر وقت حالم بد میشد احساس میکردم الانه که بمیرم..تپش قلبم بالا میرفت..یه احساس تلخ تو تمام بدن و احساسم سرازیر میشد..به هر حال بعد از یکسال دارو خوردن قسمت زیادی از اون احساسات و حالات بد که دچارش شده بودم از بین رفت..تو این مدت دچار یه نوع وسواس فکری شدم از نوع خشن ..اون هم نسبت به خانوادم..زن و فرزندام...
البته از شدت وسواس کاسته شده ولی باز هم هستش و وسواس رو دارم ...
قرصامو حدود 2 ماهیه قطع کردم...قرصهام کلردیازپوکساید5..پروپانولول10...شبی نصف قرص زاناکس...آسنترا 50...و یه مدت به جای آسنترا از فلوکسامین 50 و 100 استفاده میکردم...
یه موضوع الان اذیتم میکنه بجز اون وسواس....
قبلن مثلا از غروب پنج شنبه خوشم میومد چون فرداش تعطیل بود..قبلن از خونمون خوشم میومد....قبلن از موقعیتهای تنهایی که برام پیش میومد خوشم میومد...قبلن از سکوت خونه و کوچمون خوشم میومد...قبلن در کنار خانواده بودن شیرین بود...
ولی تو این یکساله دیگه همه این احسهای خوب از بین رفت..
الان دیگه هیچ کدوم از اون احساسها رو ندارم..از خونمون خوشم نمیاد..از خلوتی خونه و کوچمون خوشم نمیاد...وقتی کنار خانوادم هستم یه احساس خوف و ترس دارم _که شاید مربوط به همون وسواسم میشه_وقتی یه نفر دیگه غیر خانوادم پیشمون هست این حالت خوف و ترس از بین میره..و یا وقتی میریم خونه یه شخص دیگه این حالت خوف و ترس از بین میره...دیگه از روزهای تعطیل خوشم نمیاد اون لذتی که غروب پنج شنبه برام داشت الان دیگه نداره...
شغلم کارمندیه سر کار مشکل خاصی ندارم..اون وسواس فقط مربوط به خونست.سر کار و در تماس با همکارام مشکلی ندارم ..
اگه مشکلم رو متوجه شدید لطفا راهنماییم کنید برا داشتن زندگی و لحظه های خوب و شاد...
ممنون از شما
با سلام
بنده و همسرم مدتی است که دچار بیماری هراس شدیم(ترس از مرگ) که بنده بیشتر تحت تاثیر همسرم دچار می شوم البته برای درمان این بیماری بنده را راهنمایی بفرمائید
با تشکر
مرگ حق هست استرس ندارد نگاه مثبت داشته باشید به زندگی
مه لقا
۱۱:۰۹ ۲۹ مهر ۱۳۹۶
من سالهای زیادی که داروی ضد افسردگی میخورم ولی واقعا خسته شدم از دارو خوردن و میخوام ترک کنم ولی بعد از یه مدتی دوباره زودرنج میشم و خیلی عواطفم تحریک پذیر میشه میخوام گریه کنم باز مجدد باید رو بیارم به سمت دارو افسردگی من از نوع استرس و اضطراب و وسواس هستش ممنون میشم راهنمایی کنید
سلام
وسواس فکری دارم، تصاویر ناخواسته در ذهن من میاد و تصاویر اذیت کننده هستند و هیچ کنترلی هم برای نیامدن در ذهنم ندارم...حتی مجبور به ترک نماز شدم....چه راهکاری باید انجام بدم؟!
ممنون از باشگاه خبرنگاران جوان
با سلام می خواستم در مورد وسواس عملی وفکری مرا راهنمایی کنید مخصوصا وسواس عملی در مورد شستن .مثلا هر کس دست به دهان یابینی یا کلا به اعضای بدن خود بزند وبعد انرا به جایی از اموال من بزند من آنرا می شویم یا سعی می کنم وقتی دستم خیس یا عرق کرده به جایی مالیده نشود چون مجبور می شوم آن قسمت را بشویم. یا وقتی کفش را از پا در می آورم به خاطر اینکه کف پاهایم عرق کرده وقتی روی فرش می گذارم خیلی ناراحت می شوم حتما باید پاهایم آب بکشم.و..... با تشکر
دیگاهتان مثبت کنید در زندگی بهترین دوا هست برای مبارزه با استرس شاد باشید برای حال زندگی کنید .
ناشناس
۱۰:۱۰ ۲۹ مهر ۱۳۹۶
با سلام،خسته نباشید
چیکار کنم تا استرس و دلهره هایی که میاد سراغم از بین برن؟
مثلا سالها پیش یه اتفاق خیلی کوچیک افتاده باشه من هنوز بخاطرش اظطراب و تشویش دارم.
یا مثلا یک کاری که انجام میدم یا حرفی میزنم هزارااان فکر میکنم که چرا اینو گفتم؟اصن درست بود؟اشتبا ه بود؟
ممنون
سلام منم شبیه ایشونم...مثلا من در سن 20 شکست عشقی داشتم ولی هنوز بعد 7 سال ذهنم و افکارم بابت این تشویش و اذیتم میکنه
محمدامین محمد جواد
۱۰:۱۰ ۲۹ مهر ۱۳۹۶
با سلام ..من همیشه فکرم مشغول چیزای منفی مثلا بیماری سرطان رو علایمش تو خودم میبینم وبعدش دلشوره واسترس وافسردگی میگیرم چند سال اینجوریم نجاتم بدید توروخدا
از همه شما میخوام اول به خدا توکل کنید و تسبیح همراه خود داشته باشید و ذکر بگید و سوره غافر و یس رو مرتب بخونید
به هیچ چیز منفی هم فکر نکنید و خودتون رو رها حس کنید و به پیش آمدها فکر نکنید
خدا از انسان ترسو بیزاره از هیچی جز خدا نترسید
هر روز دوش بگیرید و واسه خودتون بهترین لباسا رو بپوشید و مرتب باشید
خدا همراه ماست
از همه شما میخوام اول به خدا توکل کنید و تسبیح همراه خود داشته باشید و ذکر بگید و سوره غافر و یس رو مرتب بخونید
به هیچ چیز منفی هم فکر نکنید و خودتون رو رها حس کنید و به پیش آمدها فکر نکنید
خدا از انسان ترسو بیزاره از هیچی جز خدا نترسید
هر روز دوش بگیرید و واسه خودتون بهترین لباسا رو بپوشید و مرتب باشید
خدا همراه ماست
در ضمن من قبلا در زندگی شکست عشقی خوردم و در خانواده ای به شدت درگیر مشکلات بزرگ شدم.
من الان 27 سالمه و متاهلم و تو شرکت خصوصی مشغول کارم و ساکن اردبیلم.
ممنون میشم راهنماییم کنین.
با تشکر از شما و باشگاه خبرنگاران جوان
بنده ٢ تا خواهر دارم كه متاسفانه هردو به بيمارى وسواس دچار هستند و رفته رفته به شدت بيماريشان افزوده ميشه. وسواس اونها بدين صورت هست كه به هيچ چيز بغير از وسايل خودشان دست نميزنند مگر اينكه دستكش ويا با چيز ديگرى دستهايشان رو بپوشونن! هميشه در اضطراب اينكه كسى به لباسهايشان دست نزنه و اگه جايى برن ميان و همه ى لباسهاشون رو ميشورن اون هم نه يك بار ١٠ بار! اينها گوشه اى از رفتارهاى وسواسى هست كه ذكر كردم سوالى كه داشتم اين هست كه به چه روشى ميشه اينهارو درمان كرد و اصلاً درمان خواهند شد؟؟ يا قابل درمان با دارو هستن؟ چه ميشه كرد
سلام فاطمه خانم ، معمولا اوج وسواس بین سن 18 تا 24 هست سعی کن با تمرین بی محلی و با مصرف داروهای سرتونین دار زیر نظر پزشک باشی .موفق باشی
لطفا از نقش گیاه جین سینک در ترمیم یا درمان بیماریهای روحی بفرمایید .
لطفا از نقش گیاه جین سینک در ترمیم یا درمان بیماریهای روحی بفرمایید .
من وقتی استرس و اضطراب دارم حتی خیلی کم باعث تهوع میشه این استرس کم یا اضطراب... یا حتی بعده اینکه ناهار میخورم بعده این اتفاق.. بعده سه چهار ساعت بالا میارم غذا رو... غذا هضم نشده است... میخواستم بدونم راهکارش چیه این اتفاق برام نیوفته؟؟ دخترم که وفتم همش یا قطره تهوع داده یا امپول داده برای تهوع که یه درمان بیست روزه بیشتر نبوده... داروی گیاهی گرم هم خوردم برای معده بهتر نشده...
سوال بعدیم اینکه... افسردگی شدیدی دارم چون بیکارم... با فوق لیسانس و جزوه شاگرد اولا بودم همیشه... با این وضعیت بیکاری و رکود هیج جا نیست برم برای کار... ژن خوبم ندارم... هیچ پلن و برنامه ای دیگه ندارم برای اینده... خیلی نا امید شدم... میخواستم ببینم راهکاری هست ؟؟
من مدت زیادی دچار استرس بودم تا اینکه فشارهای آن باعث شد دچار احساس خفگی در شب بشم. رفتم پزشک متخصص مغز و اعصاب مدتی است دارو مصرف میکنم خوب شدم ولی پزشک معالجم تاکید دارن به مشاوره مراجعه کنم برای یادگیری تکنیک هایی برای جلوگیری از بازگشت آن در هنگام قطع دارو. ( درضمن من دچار فوبیای جاهای بسته بودم)
لطفا راهنمایی کنید سپاس
من چند وقتی استرس شدید دارم
همش میترسم ی اتفاق بد برای خودمو و خانوادم بیفته
همش فکرای بد میکنم
راهنمایی بفرمایید
ممنون
ممنون
من داوطلب کنکور ارشد هستم. بعدش با اینکه میدونم اگه تلاش کنم موفق میشم اگه بخوام میشه و ....
اما همش افکار منفی میاد سراغم که اگه نشد چی، اگه قبول نشدی چی، اگه ایقد میخونی اون درصد رو نزدی چی، یعنی کلا این افکار اراده م رو سست میکنه ، ی مشکل دیگه هم ک هست همش بخاطر اشتباهات گذشته خودمو محکوم میکنم . چیکار کنم خارج بشم از این حالت .
عوارض خاصی هم داره یا خیر
مرسی
چندسالی هسته افسردگی گرفتم.تاسر کار هستم که بهترم ولی جمعه ها که تعطیلم با شبا که خونه میام دیگه دلم نمیخواد با هیچکس تماس داشته باشم حتی زن و بچه ام از همه فراریمیشم حتی گوشی هم خاموش میکنم کسی زنگ نزنه یعنی زنگ موبایل هم بهم میریزدم.خواهشا جوابم بدید
علتش هم نبودن امنیت روانی روحی
آیا راهی هست که دیگه دارو مصرف نکنه
بهم می گوید که العان قلبت از کار می افتد .لطفا راهنمائی کنید.متشکر
میخواستم بدونم افسردگی شدید به مدت دو سال چه تاثیری روی مغز به خصوص قدرت یادگیری انسان داره .
و آیا آسیب های وارد شده قابل جبرانه ؟؟
مادرم 63 ساله است، مدتی است که گرفتار افسردگی شده، دو بار هم بستریش کردیم بیمارستان اما نموند، به دارو ها مقاوم شده تو بیمارستان هم نمی مونه تا شوک درمانی بشه، جدیدا هم نوار قلبش نشون میده قلبش مشکل دار شده، ترس و اضطراب و دلشوره و بی قراری صبح گاهی داشت ولی الان عصرها هم اینجوری میشه.
حدود سه سال است قفسه سینه و معده درد دارم چندبار به دکتر قلب و معده مراجعه کردم که گقته اند بخاطر استرس است.
بعضی مواقع درد شدیدی روی قفسه سینه و سنگینی و همچنین سوزن شدن و درد در پشت قفسه سینه دارم، وقتی ناراحت میشوم حتی سر مسائل جزئی تا یک هفته درد شدید دارم.
در کل درد قفسه سینه را همیشه دارم که باعث شده در زندگی و کارم اختلال ایجاد شود.
راهکار چیست؟ چه کنم؟
لطفا راهنمایی ...
من حدود یکسال و نیم پیش دچار یه حمله عصبی شدم که متصصان از رو نشانه ها و علایمش بهم گفتن حمله پانیکه...هر وقت حالم بد میشد احساس میکردم الانه که بمیرم..تپش قلبم بالا میرفت..یه احساس تلخ تو تمام بدن و احساسم سرازیر میشد..به هر حال بعد از یکسال دارو خوردن قسمت زیادی از اون احساسات و حالات بد که دچارش شده بودم از بین رفت..تو این مدت دچار یه نوع وسواس فکری شدم از نوع خشن ..اون هم نسبت به خانوادم..زن و فرزندام...
البته از شدت وسواس کاسته شده ولی باز هم هستش و وسواس رو دارم ...
قرصامو حدود 2 ماهیه قطع کردم...قرصهام کلردیازپوکساید5..پروپانولول10...شبی نصف قرص زاناکس...آسنترا 50...و یه مدت به جای آسنترا از فلوکسامین 50 و 100 استفاده میکردم...
یه موضوع الان اذیتم میکنه بجز اون وسواس....
قبلن مثلا از غروب پنج شنبه خوشم میومد چون فرداش تعطیل بود..قبلن از خونمون خوشم میومد....قبلن از موقعیتهای تنهایی که برام پیش میومد خوشم میومد...قبلن از سکوت خونه و کوچمون خوشم میومد...قبلن در کنار خانواده بودن شیرین بود...
ولی تو این یکساله دیگه همه این احسهای خوب از بین رفت..
الان دیگه هیچ کدوم از اون احساسها رو ندارم..از خونمون خوشم نمیاد..از خلوتی خونه و کوچمون خوشم نمیاد...وقتی کنار خانوادم هستم یه احساس خوف و ترس دارم _که شاید مربوط به همون وسواسم میشه_وقتی یه نفر دیگه غیر خانوادم پیشمون هست این حالت خوف و ترس از بین میره..و یا وقتی میریم خونه یه شخص دیگه این حالت خوف و ترس از بین میره...دیگه از روزهای تعطیل خوشم نمیاد اون لذتی که غروب پنج شنبه برام داشت الان دیگه نداره...
شغلم کارمندیه سر کار مشکل خاصی ندارم..اون وسواس فقط مربوط به خونست.سر کار و در تماس با همکارام مشکلی ندارم ..
اگه مشکلم رو متوجه شدید لطفا راهنماییم کنید برا داشتن زندگی و لحظه های خوب و شاد...
ممنون از شما
بنده و همسرم مدتی است که دچار بیماری هراس شدیم(ترس از مرگ) که بنده بیشتر تحت تاثیر همسرم دچار می شوم البته برای درمان این بیماری بنده را راهنمایی بفرمائید
با تشکر
وسواس فکری دارم، تصاویر ناخواسته در ذهن من میاد و تصاویر اذیت کننده هستند و هیچ کنترلی هم برای نیامدن در ذهنم ندارم...حتی مجبور به ترک نماز شدم....چه راهکاری باید انجام بدم؟!
ممنون از باشگاه خبرنگاران جوان
چیکار کنم تا استرس و دلهره هایی که میاد سراغم از بین برن؟
مثلا سالها پیش یه اتفاق خیلی کوچیک افتاده باشه من هنوز بخاطرش اظطراب و تشویش دارم.
یا مثلا یک کاری که انجام میدم یا حرفی میزنم هزارااان فکر میکنم که چرا اینو گفتم؟اصن درست بود؟اشتبا ه بود؟
ممنون