اهل مشهد هستم سال1368 کلاس سوم دبستان بودم به قول بزرگترها خیلی نشت و بازیگوش بودم که به خاطر همین بازیگوشی از روی درخت افتادم و دستم هم از بند در رفت و هم شکست . با پدرم رفتیم جای شکسته بند و دستم شکسته بند جا انداخت ولی شکستگی دست ، کار خودشو کرد و دستم هم چرک و عفونت کرد و هم داشت فلج می شد . بیمارستان امام رضا (ع) که رفتیم دکتر به پدر و مادرم گفته بودند که به خاطر عفونت شدید باید دستش رو قطع کنیم و گرنه عفونت تمام دست رو میگیره . با رضایت پدر و مادرم (به من گفتند که اطاق عمل که بری عفونت دستت رو خارج میکنند ) آماده شدم رفتم اتاق عمل اون موقع اتاق عمل ها خیلی شلوغ بود مجروحین جنگی هم بودند . بعد از یک ساعت انتظار یک دکتر آمد و پرونده پزشکی من را که نگاه کرد به من گفت شما لازم نیست عمل جراحی بشوی و چرک و عفونت دستت با جراحی بدون بیهوشی خارج میکنیم . بعد از بیست روز بستری شدن در بیمارستان و خارج کردن عفونت ، خدا رو شکر دستم خوب شد . بعدها مادرم گفت که موقعی که اتاق عمل رفتی خیلی گریه کردم دعا کردم و از امام رضا (ع) شفاعتت رو خواستم . یا امام رضا(ع) هم مریضا رو شفا بده
اقا علی بن موسی الرضا واسطه شوند انشالله تا امام غریب و تنها و مظلوم عالم امام زمان عج تشربف بیاورند تا تمام بشریت از رتج و بی عدالتی و ظلم رهایی پیدا کنند .
دوسال پیش در تهران داشتم سر کار می رفتم که به یکباره انگار شمشیری در کتفم فرو کردند و سمت چپ کتف و دستم فلج شد روز بعد قسمت شد که زیارت امام رضا ع در مشهد برویم همان روز اول پس از زیارت صبح به خود گفتم تا نماز ظهر بروم شفا خانه و دستم را به پزشک نشان دهم رفتم بسیار شلوغ بود و امکان حتی پرس و جو نبود کسی بلند فریاد زد برای نوبت پزشک ساعت سه بعد از ظهر بیایید ولی مردم همچنان بودند با خود گفتم یا امام رضا من امیدی به این پزشک تو ندارم الان میام حرم و زیارت و نماز می خوانم خودت شفا بده رفتم از نو وضو ساختم و با حال خوبی داخل حرم شدم زیارتنامه خواندم و رفتم سمت ضریح مردم فشاری دادند که نفهمیدم چه شد و به یکباره احساس کردم اثری از لمس بودن دستم نیست نمازهای زیارت را هم خواندم شد ظهر و نماز جماعت را هم خواندم و رفتم منزل همسفران می پرسیدند و من فقط بغض کرده بودم و نمی تونستم چیزی بگم دست آخر گفتم بله منهم شفای دستم را از خود آقا گرفتم . خدایا امام رئوف ما را زا ما راضی فرما
خداحاجتت رابرآورده کنه حق فاطمه زهراسلام الله الیها.
ناشناس
۰۰:۰۳ ۲۳ اسفند ۱۳۹۷
س ی بار رفته بودیم تو جونی بیست نفری میشدیم زیارت امام رضا اهالی ی روستا بودیم تو ی کلاس میخوابیدیم من میون جمع گفتم دوست دارم بعد این برم رسول الله علیه السلام رازیارت کنم فردی از جمع گفت نمیشه نمیتونی چون واقعا بی پول یتیم بودم خوابیدیم صبحزود با صدای بلند معذرت خواهی ان مرد قبل اذان صبح بیدارشدیم خواب دیده بود من در حال ورود ب محوطه کعبه و حاجی ها کنار میرن وراحت کعبه شریف را بغل میکنم میبوسم انمرد.متوجه نبود زائر امام رضام امامی ک عاشق زائراش چن روزیه پسر ته تغاری حقیر مرتب هر روز میگه بابا حتما بریم زیارت امام رضا معنی ادم پولدار و بی پول رو فعلا نمیدونه ای کاش حداقل ی ملیون داشتم ماندم چی جوابشو بدم راستی.دو سال بعد اون خواب رفتم حج درحالی ک پنجاه هزار تومن هم پول نداشتم ب کسی هم نگفتم پول ندارم شبیه معجزه است قربونت بشم امام رضا
یا شاه خراسان ....خیلی بچه بودم که بخاطره اینکه دستم با چاقو حسابی بریده شده بود و خونریزی داشت بهم میگفتن نباید بری داخل حرم و دست به ضریح بزنی,با اصرار من بابام کلی باند و چسب زد رو دوشش برد ضریح رو گرفتم بوس کردم ,دستم به ضریح که خورد یه حس عجیب پیدا کردم انگار زخم دستم داشت هم می اومد حس واقعا فوق العاده ای بود داد میزدم بابا دستم منو پایین بیار دستم,باتد و چسبا رو همونجا باز کردم به خدایی خدا اثری از زخم نبود بچه بودم درکش واسم سخت بود حتی جای زخم رو گاز میزدم ببینم باز درد میگیره خون میاد؟ اما نه,شاه خراسان شفا داده بود..عاشقتم امام رضای عزیزم
ماراهم بطلب اقاجانم مبادا عمر به سر رسد و حسرت مشهدالرضا بر دل هایمان بماند
ممنونم امام رضا
امراض جسمی و روحی مارا هم شفا بده اقا جان