هعی بیخیال نایی برای گفتن چیزی ندارم ولی اینو میگم خسته ام از هر روزو شبی که میگذره برای فردایی مثل خودش خسته ام از هر شب کلی فکر کردن که باعث سر درد شدیده همه دیدگاهم از زندگی هیچیو پوچه چون تهش به مرگ ختم میشه چه خوب بگذره چه بد چه شاه باشه چه گدا همه براشون جز دو متر بیش نیست منم مثل شماها به دیدار مرگ خیلی منتظرم ولی راهش خودکشی نیست داداش گلم یا خواهر گلم خودکشی یه جهنم دیگه رو برات در کمال میل فراهم میکنه این دنیا همیشگی نیست ولی اونجا چرا پس خودکشی اصلا و عبدا
سلام من پدرم ایران به دنیا اومده ،خودم اینجا به دنیا اومدم ۴۲ ساله تو ایرانیم ،با یه دختری اشنا شدم الان۸ ساله دوسش دارم و دوسم داره ، خونه خریدم،ماشین خریدم،کارم هست خداروو شکر ،ولی نمیتونم شناسنامه بگیرم برم خواستگاریش ،و شرط خانواده اینه که حتما باید شناسنامه داشته باشم ،ومنی که چند ساله به هر دری میزنم بسته میشه ،واقعا نمیدونم چیکار کنم ،اگه عاشق نبودم مهم نبود،مشکل تو زندگیم دارم با اونا کنار میام ولی این یدونه ی بلایی سرم اورده که روزی ۱۰۰۰ بار میگم ای کاش تو این دنیا نبودم ،نه من افغانستان رفتم ونه کسی از خانوادم ،الان خاک من اینجاست خیلی هم دوسش دارم ،اگه توکشور دیگه بودم تا الان ۱۰۰ بار اقامت داشتم ،نای رفتن هم ندارم ،یک بار تو این دنیا اومدم فقط ی باره اونم همش مشکل ،انشالا مشکل همه حل بشه برای ما هم همینطور ???
سلام من مشکل همتون رو خوندم اما هیچکس مثل من اذیت وازار نکشیده من ۲۲ سالمه از ۱۵ سالگی ازدواج کردم ای کاش ک ازدواج نکردم شوهرم هیچوقت دوستم نداشت مادر سه تا بچه ام و هیچکسو ندارم ن دوستی ن خواهری هیچکس و شوهرمم همیشه خیانت میکنه و بخاطر بچهام باهاشم بخدا ولی امیدی ب خدا دارم ک انشالله همه چی حل میشه
گاهی اوقات زندگی به این دلیل درها را به روی تان میبندد که وقت جلو رفتن است؛ و این چیز خوبی است، چون معمولاً ما هیچ وقت به خودمان تکان نمیدهیم مگر اینکه شرایط، ما را به آن مجبور کند. وقتی زندگی سخت میشود. به خودتان یادآور شوید که هیچ درد و غمی بی دلیل اتفاق نمیافتد. از چیزیهایی که اذیت تان کرده درس بگیرید، ولی هیچوقت این درسها را فراموش نکنید. فقط بخاطر اینکه با مشکلات دست و پنجه نرم میکنید به معنی این نیست که شکست خورده اید. افتادن اتفاقهای خوب زمان میبرد. صبور باشید و مثبت فکر کنید. همه چیز درست خواهد شد؛ البته شاید این اتفاق زود نیفتد، اما بالاخره میافتد.
حقیقت این است که خوشبختی، نداشتن مشکل نیست، توانایی کنار آمدن با آنهاست. اگر ذهن شما مسئلهای برای متمرکز شدن روی آن نداشت، میدانید چقدر سرگردان میشد؟ همیشه نگاهتان به چیزهایی باشد که دارید نه چیزهایی که از دست داده اید. چون چیزهایی که زندگی از شما میگیرد مهم نیستند، آنچه اهمیت دارد این است که با چیزهایی که برایتان باقی مانده است چه میکنید.
گاهی اوقات زندگی به این دلیل درها را به روی تان میبندد که وقت جلو رفتن است؛ و این چیز خوبی است، چون معمولاً ما هیچ وقت به خودمان تکان نمیدهیم مگر اینکه شرایط، ما را به آن مجبور کند.
هعی سلام بچه ها
میدونم شما هم مثل من خیلی رنج و سختی کشیدین ولی شاید یکمی رنج من با شما فرق کنه . من ۱۳ سالمه و از زندگی خسته شدم چون تو دنیا فقط یه خونواده ی ی ۴ نفره با خودم دارم که پدرو مادرم فقط برای درس بهم اهمیت میدن اصلا برای تفریح و بازی و سرگرمی بهم اهمیت نمیدن آدمای دور و برم رو که میبینم خوشحال و شاد زندگی میکنن حسرت میخورم از اینکه چرا پدرم و مادرم انقدر باهام بداخلاقن؟ اونا نمیذارن لباس گرون قیمت بخرم با اینکه پدرم دستش بازه ، یا مثلا لباسهایی ک خودم دوستشون دارم، از جمله مشکل های من اینه که ....پدرم بیماری دیابت داره ، خانواده ی خوب ندارم ، فامیل های خوبی ندارم ، از زندگی خسته شدم ، آرزوی مرگ رو دارم من هم مثل بعضی هاتون فکر خودکشی به سرم زده ولی خیلی از مرگ میترسم ولی بعضی موقع ها دلم برای مادرم میسوزه من با اینه مادرم کمی باهام خوب نیس چون اخلاق های پدرم روش کمی تاثیر گذاشته ولی بازم عاشقشم و خیلی دوسش دارم ولی این نظر رو برای پدرم ندارم چون درحق من و خواهرام و مادرم خیلی بدی کرد چون یک شخصیت عصبی و خود در گیری داره ولی نمیخوام خودکشی کنم چون اگه من بمیرم مطمئنم مادرم خیلی عذاب میبینهممنون که این متنی که نوشتم رو خوندید
خانمم برام خیانت میکرد میدانستم نمیتونستم بروش بیارم پرخاش کری میکردم الان۱۰ماه رفته خانه خواهرش پسرمو فرستادم بااون زندگی میکنه وهنوز نه طلاق گرفته ونه اقدام به طلاق کرده از ۳سال قبل هرشب خداروصدامیکنم که خدایا امش اخرین شب زندگیم باشه صبح گه بیدارمیشم باناامیدی میگم خدایا با صبح شد منم بیدار شدم الان۱۰ماهه تنها زندگی میکنم ولی نا امیدیم بیشتر شده اگر انسان معتقدی نبودم خودکشی میکردم ولی خودکشی را راه نجات نمیدانم چون عذاب بعد مرگ بدتر از عذاب این دنیا است برای کسی که خودکشی کند از خدامیخوام حال ما بدحالان راخوب ویااین که منو از این دنیا خلاصم کنه پروردگاره ازماگذشت امید جواننان وکودکان مارا به نامیدی وامگذار به حق عزیزانت
حقیقت این است که خوشبختی، نداشتن مشکل نیست، توانایی کنار آمدن با آنهاست. اگر ذهن شما مسئلهای برای متمرکز شدن روی آن نداشت، میدانید چقدر سرگردان میشد؟ همیشه نگاهتان به چیزهایی باشد که دارید نه چیزهایی که از دست داده اید. چون چیزهایی که زندگی از شما میگیرد مهم نیستند، آنچه اهمیت دارد این است که با چیزهایی که برایتان باقی مانده است چه میکنید.
گاهی اوقات زندگی به این دلیل درها را به روی تان میبندد که وقت جلو رفتن است؛ و این چیز خوبی است، چون معمولاً ما هیچ وقت به خودمان تکان نمیدهیم مگر اینکه شرایط، ما را به آن مجبور کند.
گاهی اوقات زندگی به این دلیل درها را به روی تان میبندد که وقت جلو رفتن است؛ و این چیز خوبی است، چون معمولاً ما هیچ وقت به خودمان تکان نمیدهیم مگر اینکه شرایط، ما را به آن مجبور کند. وقتی زندگی سخت میشود
خدا کنه یکی پیدا شه که با جون و استخوان و تمام وجودش این جمله رو درک کنه،
تویه جوونی پیر شدن خیلی درد داره،
مسئولی که پایه حقوق کارگر و اعلام کردی ۵ملیون،خودت و بچه ات ام میتونی با این حقوق بگذرونی؟؟؟؟
سلام من ۱۰ سالمه و از زندگی خسته شدم بعضی اوقات میرم تو اشپز خونه چاقو بر میدارم خودکشی میکنم
به نظرم زندگی هیچ ارزشی نداره و الکی داریم وقتمونا به حدر میدیم هر وقت دارم یه کاری میکنم سری پشیمون و نا امید میشم چه کار کنم
اول اینجوری نبودم و داشتم دنبال رویا هام میرفتم و بعد کم کم نا امید شدم و حالا به این روز افتادم
اما اگه به رویا هام برسم و تلاش کنم شاید دوباره پر از امید بشم
پس شما هم بلند بشید و برای رسیدن به رویاهاتون تلاش کنید شاید جواب بده و شما را غرق امید کنه
خستم از همه چییی... . ۲۴ سالمه ولی احساس میکنم پیر شدم . زندگی متاهلی پیرم کرد کاش همیشه مجرد میموندم .کشش این همه مشکلات رو ندارم .زندگی توی این کشور خیلی سخته
خستم از همه چییی... . ۲۴ سالمه ولی احساس میکنم پیر شدم . زندگی متاهلی پیرم کرد کاش همیشه مجرد میموندم .کشش این همه مشکلات رو ندارم .زندگی توی این کشور خیلی سخته
من یه دختر 15 ساله هستم خیلی دلم میگیره حتی بعضی وقتها دست به خودکشی هم زدم قرص خواب خورده بودم من خیلی بی حوصله میشم دلم میخواد با همه دعوا کنم دلم میخواد یه جای برم داد بزنم و تنها با خودم قدم بزنم دلم خیلی میگیره از خودم از همه متنفر شدم نمییدونم چی کنم
وای چه زندگی جورواجور همه مدل درد گرفتاری غم خدا کجای که بدبینی بندت خیلی بهت نیاز دارن
من یه جوان ۳۵سالم دارای ۲ بچه یه تو راهی زمانی که دکتر بهم گفت تو نمیتونی پدر بشی خدا بهم ۳ فرزند داد اما کارم ازم گرفت زندگیم متلاشی شد دوبار زمین خوردم اما نا امید نمیشم چون امید بچه هام بمنه می جنگم جوانیم سوخت نمیزارم بچه هام مثل خودم باشن این یه دردل کوتاه بود اما چه کنیم آنچه میگیرد غمی نیست با نوشتنم احساس سبکی میکنم نا امید نباشد فکر تو تغیر بده بجنگ
به نظر شما من چیکار باید بکنم من فقط ۱۴سالمه که فکر میکنم یه چیزیی داره ازیتم میکنه از همه جاسیر شدم به نظره شما چیکار کنم تورو امام حسين کمکم کنید ممنون میشم
خیلی خستم خیلی از تلاش کردن و نرسیدن خستم از اینکه به خودم قول میدم که هیچ وقت جا نزنم. ولی باز دلشوره و ناامیدی میاد سراغم دلم میخواد بمیرم خدا اون روزی رو نیاره که بنده همچین آرزویی رو بکنه
من سی سالمه وقتی به خاطراتم فک میکنم و چیزی که تو این سی سال گذشت انگار همش توهم بود انگار اصلا وجود نداشت ... پس آینده هم روزی همین خواهد بود دروغ توهم و پوچ... هرچند حس پوچی آزارم میده ولی حداقل این پیام و داره که توهم ارزش ناراحتی و نداره ... وقتی دروغه چرا خودم و اذیت کنم...اینشتین هم میگه که ما در نسخه پوچ این جهانیم امام علی هم یه همچین چیزی در نهجالبلاغه گفته
همه نظرات رو تا آخر خوندم . هر کی یه دردی داره. منم همینطور. ولی واقعا زندگی پوچه. منم افسردگی دارم دکتر رفتم دارو خوردم . مشکلات زندگی دارم نمی خوام وارد جزئیاتش بشم ولی شما فکر کنین خدا به ما یه عمری داده تو این زمانی که زنده ایم این سختی ها رو می کشیم بعد از این دنیا می ریم .روزهای خوب داریم بد داریم ولی یه نقطه پایانی هم داریم . دلیل این همه عذاب چیه؟ آیا خدا ما رو آفریده که عذاب بکشیم بعد بمیریم ؟ ما نمی تونیم همه مشکلات رو حل کنیم . ظاهرا مجبوریم زندگی کنیم . کاش زندگی اینطوری نبود.
خسته ام و تنها آدم بمیره ولی تنها نباشه از حرف های آدما خسته شدم سنم داره مثل برق و باد میگذره نامزد نامردم یک کاری کرد که میترسم به کسی اعتماد کنم فقط حرف میگن ی روز خوبی هم میاد یک ساله میخوام خودکشی کنم ولی میترسم از مردن میترسم
فک کنم مقالرو خوب نخوندید یا دارید مقاومت می کنید همتون در حال غر زدن هستید و پر از انرژی منفی اگه فقد کمی روشون کار کنید مطمئنن زندگی براتون بهتر میشه :) همه یه دوران سخت دارن با استفاده یه روانشناس یا اگر وضعتون وخیم هست روانپزشک موافقم برای خوشحالی خودتون هم که شده باید انجامش بدین و مقاومت نکنید
کامنتای مردم رو که خوندم، فهمیدم چقدر همدرد دارم ولی اینو هم فهمیدم از بقیه یک پله جلوترم، اونم اینکه از روانشناس کمک گرفتم و یادم داد قوی باشم، خانواده خوبی هم دارم ولی در نهایت هممون با مشکلات تنهاییم. با یک جمله این مقاله خیلی موافقم، اینکه درد باعث رشد میشه، دوستان از روانشناس کمک بگیرین.
من ۱۲ سالمه از زندگی سیر اومدم به نظرم می رسه انگار دنیای مزخرفیه و چرت و پرت اگه بخوام خودکشی کنم گناه داره و اگرم
گناه نداشت جرات این کارو نداشتم این کسانی ک بدن همه چی دارن ولی کسایی ک خوبن هیچی ندارن باز میبینم میگم خدا حق این بود ولی دوباره میگم اگه جهنم وجود داشت چی مامان
ندارم زندایی دایی عمه خاله عمو دختر خاله پسرخاله دختر عمه
پسر عمه حتی آبجی و داداشم ندارم جز بابا و مادربزرگ و پدربزرگ این از فامیل مادر هیچی ندارم ولی از فامیلای بابام یه
خانواده ایم دیگه فامیلی هم نداریم اگه ی دقیقه ب این چیزا فک کنم گریه ام میگیره.
بعضی وقتا خودمو میکشم جوری که نیم ساعت با چشم باز یه جا رو نگاه میکنم من عاشق دختری شدم که یک سال باهام بود و یه کاری کرد بهش وابسته بشم و رفت الان فقط زندگیم شده فکر و خیال ...
خیلی سخته مشکل دیگران رادرک کردن تقریباً غیرممکنه/پس هرانسانی بایداول خودش تلاش کنه برای رفع آن(البته بایاری خواستن ازخدا)همون خدایی که نه تنها ازپدرومادردلسوزترومهربانتربلکه ازرگ گردن به تونزدیکتراست(فکرنکنی این چیزا روکه میگم خودم مشکل ندارم نه اونقدر مشکل دارم که پسر 12ساله ام به حالم دلسوزی میکنه وهوامو داره پس همونطور که شاعرگفته زندگی کن سختی بکش تاتوآخرت آسانی رادرآغوش بگیری وشاعرگفت
دنیاهمه هیچ واهل دنیاهمه هیچ/ای هیچ برای هیچ برهیچ مپیچ
بخدا خیلی خسته ام دیگ دلم نمیخواد به زندگیم ادامه بدم.مگه من چی کار کردم ک اول جوونی باید انقد عذاب بکشم؛توی دنیا هیچ وقت عدالت رعایت نمیشه آدمای ظالم فقط باید خوش باشن
خب جرمم چ بود من با این ۱۷ سالگی قلب درد میگرم چرا اینقد داغونم چرا اینقد افسردم چرا اینقد بی احساسم ب مرحله ای رسیدم ک حتی احساسم مرد ب مرحله ای رسیدم ک هی از خدا شکایت مکنم چرا ی کمی ازادی ندارم خدایا چ بلایی بالا سرم افتاد از همه حتی از نفسام اخه حتی حوصله ی شندیدن نفسامو ندارم
به انتطار ارامش
منم حال وروزتورودارم شوهرم یه بیکاره به تمام معناست حسرت زندگی درست به دلم مونده'مشکل اینه که بااین به دردنخوریش طلاق هم نمیده'دیگه ناامیدشدم بریدم خدایاکجایی میبینی مارویانه'یااصلانیستی
رضوان
۲۱:۲۲ ۰۳ مرداد ۱۴۰۱
سلام من مشکل بزرگی دارم که تحمل می کردم حقم ضایع شده ۱۰ ساله به خودم پیچیدم اما یک هو چند روز دیوانه شدم دیگه نمی تونم فکر کنم تو آب ها چیزخورمان کردند چند روز پیش هم یک پسر دو ۳ تا کوچه بالاتر خودکشی کرده حس کردم دیگه نمی تونم تحمل کنم دیگه به بن بست رسیدم دارم اصلا خود به خود می میرم ممنون از مطالب عالی و امیدبخش بود تا حدی تو اوج جنون
سلام
نظر های همه ی شما رو خوندم و دیدم که همتون تو سختیه زندگی نقطه اشتراک دارید
ولی من میخوام بگم که من مثل شما مشکلم سختی نیست من زندگیم خوبه اصلانم دلم نمیخواد خودکشی کنم چون راه خوبی نیست که هیچ فقط واسه دیگران مرگت دردسر ساز میشه به عبارت دیگه میشی قوز بالا قوز خلاصه بگم راه درستی نیست اما خودم مامان و بابام خوبن خواهر و برادر های خوبی دارم فامیلامونم بدک نیستن همه چی خوبه مشکل مالی دارم ولی مسعله مهمی نیست میشه درستش کرد
اما من علاقمو از دست دادم دام نمیخواد زندگی کنم ، دلم نمیخواد درس بخونم ، دلم نمیخواد صبح ها از خواب بیدارشم ، دلم نمیخواد شب ها بخوابم ، دلم نمیخواد بخورم ، دلم نمیخواد بشینم یا راه برم دلم هیچی نمیخواد هیچی نه مرگ نه زندگی هیچی انگار طوری حرف میزنم که از همه چی سیرم حتما عمرکافی کردم نه عزیزان جالب اینجاست من فقط ۱۶ سالمه خلاصه بگم هیچی دلم نمیخواد هیچ مشکلی هم ندارم به نظر شما مشکل من چی میتونه باشه تازه اینم بگم سلامت جسمی کامل دارم از زیبایی بیشتر نداشته باشم کمم ندارم همه چی دارم ولی دلم هیچی نمیخواد حتی مرگ و این خیلی خیلی منو عذاب میده دیگه هیچی خوشحالم نمیکنه هیچی ناراحتم نمیکنه و ... غیره .
عزیزم شما افسردگی دارین و باید سریع درمان بکنین ، روح شما بیماره
لیلا
۱۳:۴۴ ۱۴ آذر ۱۴۰۲
به درک وقتی بمیری دیگه مردی دیگه به تو چه دیگران چی میکشن ؟ میخواستن از اول بهت بی توجهی و بی مهری نکنن میخواستن دلتو نشکنن بعد فکر کنن فقط خودشون میفهمن تو خری نمیفهمی میخواستن یه رفتاری نکنن که تو رو ناراحت کنه هرکس خربزه میخوره پای لرزشم میشینه .... این دنیا دیگه جای قشنگی نیست خوبی خودکشی میدونه چیه ؟ وقتی بری اون دنیا بقیه همدرداتو میبینی خیلی هم مشکلات مشابه تو رو دارن که خودکشی کردن هیچ کسم کمکشون نکرده جز خودشون کسی رو نداشتن تا میتونستن بی رحمی دل شکستگی دیدن تو دنیا اینا همونایی هستند که خودکشی هم بکنن جاشون وسط بهشته با همدرداشون .
منم فک میکنم تو زندگی اضافی ام
اینو از نحوه برخوربابام فهمیدم
اصلا نمیشه باهاش حرف زد هرچی بگی فقط کار میرسه به دعوا کردن
فقط شدم کارگر خونه اونم بی تشکر
اگرم حرفی بزنی میگه برای خودت کار میکنی
درس خون بودم و تا فوق لیسانس خوندم اما به خاطر کار خونه نمیتونم برم سرکار و حتی دیگه ادامه تحصیل هم نمیتونم بدم
خسته ام
مثل آدم های شدم که شصت هفتاد سالشونه
از زندگی خسته خسته خسته شدم
میدونی همون طور که اون گفت درد هرکسی برای خودش خیلی مهمه سختی همیشه هست حتی چیزهایی هست که فرا تر از سختیه منم مثل شما یه دردی دارم منم خیلی وقتا تحقیر شدم منم خیلی وقتا نادیده گرفته شدم و کاری که بابام کرده از صد تا خیانت بدتره غیر قابل تصور......
تا حالا از خودتون پرسیدیم چرا زنده اید؟
من به خاطر این زنده ام که فکر میکنم خوب زندگی چیز های جدیدی داره ما میتونیم خیلی راحت به همه چیز بخندیم یا اینکه گریه کنیم میدونم خیلیاتون حرف منو باور ندارین ولی من عاشق سختیم آره سختی تعجب نکنی دلیلش اینه که سختی آدمو مقاوم تر می که و البته من وقتی دوم به رویاهای فکر میکنم و شده برای اونا زندگی میکنم. شاید سر راهتان آدمهایی پیدا بشه که بخاد زندگیتان رو نابود کنه ولی همیشه اینجور آدما ها به شما حسودی میکنن نمی خوام امید بدم نه میدونم سختی کشیدی ناراحتی اما زندگی داره ازتون امتحان میگیره شاید بگی چه امتحان سختی ولی....
زندگی همیشه اون چیزی رو که ما می خوایم بهمون نمیده بدون شک میتونم بگم کسایی که تو این سن مثل من افسردن این تقصیر بزرگتر هاست راستش ما از وقتی به دنیا اومدیم فقط یه بچه بودیم یه بچه چی شد که اینجوری شدیم؟
خیلی اوقات تقصیر اونا نیست آدم های درورمون مقصرن من خیلی اعتماد به نفسم پایسته از زندگی خسته نیستم از آدمهای زندگی خستم بیشتراز این خیلی بده که من درونگرام همه چیرو تو خودم میریزم اطرافیانم هیچ وقت گریه منو نمیبینن.
همتون سختی کشیدیم آره اما بلند شید زندگی ادامه داره به حرف و حدیث مردم توجه نکنه آدما زیاد حرف میزنن ولی بدون توجه به اونا برسم جلو همه ی قسمت زندگی خسته کننده نیست زندگی خیلی شگرف انگیزه من تجریش کردم دوست دارم تو هم تجریش کنی
من 20 سالمه از 8/9 سالگی دارم کار میکنم بجایی اینکه درس بخونم رفتم سر کار انقدر میگین تلاش کنید تلاش کنید من خودم تو اون سن من از 7 میرفتم تا 7 شب. همش سر کارم با اسید بود الان که 20 تو زندگیم موندم خسته شدم واقعا خسته شدم نمیتونم خودم راحت کنم به خاطر خانوادم چرا چرا چرا خدا چه حکمتی میتونه تو این باشه شما به من بگینن خواهشمیکنم واقعا خستم از زندگی خستم
سلام دوستان .خدا بهمون قول داده که بعد از هر سختی اسونی هست....زندگی که همش به درس و سرمایه و...نیست . ما اینجا مسافریم .... یه وقت دیدی میخوری بم بس یه وقت میخوری به جاده خاکی یه وقت میبینی جاده اسفالتس کیف میده واسه ادامه دادن ...ولی تهش مهمه اینکه جنگیدی و به مقصد رسیدی یا اینکه تسلیم شدی .راستی فک نکنی تنهایی چون یکی هست که حساب همه چی دستشه حتی یک صدم ثانیه تو رو به حال خودت رها نمیکنه مطمین باش اون خیلی خیلی تو رو دوست داره و هیچ کس مثلش نیست فقط صداش کن اونوقت میبینی چجوری به دادت میرسه...یه چیزی اون همه این سختی ها رو گذاشته تا ببینه کی بنده واقیعشه ..به خدا اعتماد کن و تلاش تلاش تلاش
سلام .خیلی تنهام خیلی خستم صبح تا شب تو شهر غریب تو خونه تنهام شوهرم همش بهم بدبینه بهم توهین میکنه خونوادم رو اذیت میکنه به خاطر دو تا پسرم نمی تونم طلاق بگیرم مدام به خود کشی فکر میکنم ولی دلم به حال بچه هام میسوزه تو رو خدا یکی راهنماییم کنه
سلام خدمت شما هموطن گرامی خیلی متاسفم که خیلی از زندگی خسته شدید . شما باید اول با شوهرتان صحبت کنید و درددلهایش را بشنوید و ازش بپرسید که چرا نسبت به شما بدبین هست شاید سوتفاهمی پیش آمده قطعا همچین چیزی است زنی که بخاطر دوتا بچه اش خودش را فدا میکند قطعا همسری با وفا و مهربان و صبور است پس بیخود نیست که بخاطر خودتان طلاق نمیگیرید و دوم اینکه از بی احساسی و بیروحی زندگی دربیایید و یک کمی زندگیتان را تغییر بدهید با هم صحبت کنید شوخی کنید تفریح و مسافرت بروید و از همه مهمتر با بچه هایتان بازی کنید به آینده بچه هایتان فکر کنید البته میدانم با این وضع گرانی بی حد واندازه خیلی سخته مسافرت رفت ولی کاری کنید که به همدیگر عشق بورزید و بخاطر همدیگر هم که شده زندگیتان را تغییر بدهید انشاالله زندگی تان متحول شود و خوشبخت و سلامت باشید
سارا
۰۲:۳۷ ۰۲ مرداد ۱۴۰۱
اول مطمئن بشین با خودکشی چیزی درست میشه بعد بهش فکر کنین، سعی کنین رگ خواب همسرتون رو به دست بیارین بلاخره یه دلیلی داره اینکاراش و اگه کلا بده بخاطر بچه هاتون و خدا فداکاری کنین و صبر کنین به این رفتارهای همسرتون که اجر بالایی داره نه اینکه به خودکشی فکر کنین که کار آدمای ضعیفه
سلام من تو ۱۵ سالگی ازدواج کردم دنبال خوشبختی بودم افسوس که از خونه ی بابام بدتر شد طلاق گرفتم الان ۲۸ سالم هست خسته از زندگی آرزو ی مردن رو دارم دلم میخواد خودکشی کنم
همین الان گوشی و اینترنت دارید و این یعنی میتونید برنامه ریزی کنید تلاش کنید زمین بخورید و.... به نظرتون زمین خوردن بد تره یا تلاش نکردن؟ تازه شما هرچقدر بیچاره وبدبخت و بد شانس باشید اگر دست از انرژی منفی دادن به کل کاینات بردارید شما هم میتونید موفق بشید / من چرت پرت های نمیگم که خودم بهش عمل نمیکنم هر چند دنبال دلیل میگردید که ثاب کنید من دارم چرت و پرت میگم ولی من خودم با تلاش و پشتکار الان ادم موفقی هستم و تو اجتماع و ..... جایگاه بالایی دارم پس شما هم از همین الان _حتی فردا هم دیره_ پس از همین الان شروع کنید به برنامه ریزی برای پیشرفت
الهام
۱۴:۵۲ ۲۳ بهمن ۱۴۰۰
من دیگه خسته شدم.از همه چی.از اینکه از درون دارم میمیرم ولی لبخند میزنم.همه بهم میگن قویم ولی نمی دونن از ی بچه هم ضعیف ترم.
من همیشه دلم محبت میخواس ولی هیچوقت طعم محبت را نچشیدم.
همیشه دلم میخواد خودکشی کنم ولی میترسم.نمیتونم.
خسته شدم از این نکردن.از دعوا کردن.از تحقیر کردن.
ی خواهش از مامان بابا ها دارم:لطفا از تحقیر کردن،مسخره کردن،له کردن اهداف بچه هاتون و... دست بردارید.
بابا ما هم آدمیم مگه شما ها بچه بودید خطا نمیکردین؟
پس بزاریییید خودمون متوجه اشتباه مون بشیم.
من 13 سالمه ولی اندازه ی آدم 50 ساله درد کشیدم.
دلم میخواد خودکشی کنم ولی میترسم.
تولدم ارزو کردم ساله دیگه همین موقع بمیرم.✌
دعا کنید ارزوم برآورده شه.
رهمین که میگی می ترسم یعنی تو اعماق وجودت زندگی رو دوست داری وقتی واقعا میخوای بمیری که هیچ ترسی از هیچی نداشته باشی ترس از هیولا و چیزا ی دیگه یعنی ترس از مرگ یعنی دوست داشتن زندگی
...
۲۲:۳۴ ۲۰ بهمن ۱۴۰۰
میدونین هیچی درس نمیشه باش؟ من الان ۱۴ سالمه میفهمین.؟ ولی دردایی کشیدم ک ی ادم ۴۰ سالع حتی اسمشونم نشنیده میفهمین؟ شما فقط میخایین ی امیدی بدین ب ادم حتی شمام دنبال درک کردن واقعیه ادم نیستین شما فقط دنبال درمان ادمین ولی من خسته شدم از اینکه همش ی بلایی سرم میاد وجودم داره اتیش میگیره اتیش ای کاش ای کاش بخاطر نفس کشیدنم هر روز تاوان پس نمیدادم ای کاش ای کاش یکیو داشتم وقتی ک حالم بد بود بغلم کنه میان میگن حالت خوبه؟ میگم اره میگن ینی خیلی داغونی ولی وقتی دردامو بشون میگم همشون میگن مام همینجوریم خب اخه لعنتیا چرا همیشه درداتونو مقایسه میکنین؟ چرا؟ من خسته شدم از ادمایی ک مثلا تو فکر خودتون نیستین تو فکر منین بسه بسه لطفا بسه
سلام دوستای گلم .
همه تون دارید میگید زندگی سخت ، ناممکن ، خسته ایم ... میفهمم و درک تون میکنم . بخدا منم رنج کشیدم ، منم افسرده بودم ، منم تلاش کردم نشد ، منم بیکار بودم ،منم پدر نداشتم و.....
اما تا زمانی که به این ها فکر کنید و درد هاتون قبول نکنید اوضاع روز به روز بدتر خواهد شد . شما که ادامه دادید تا حالا ، به خاطر من یک قدم دیگه بردارید ! شاید قدم بعدی زندگی شما و مسیرتون کامل تغییر بده ، تلاش کنید برنامه ریزی کنید کتاب بخونید ارتباط درست با اشخاص درست برقرار کنید . کم کم یاد میگیرید که وقتی تلاش کنید پنجره ها ی جدیدی برای شما باز میشه ، و حتی اگه باز نشه چون تلاش کردید اصلا نا امید نمیشید . بلکه قوی تر ادامه میدید . توی همین فضا ی سمی و بی عدالتی هم میشه پیشرفت کرد میشه ساخت ! کافی که باور کنید و بجنگید . اصلا من شعار میدم ، ارزش نداره 6 ماه اینجوری که من میگم زندگی کنید ؟ اگه به نتیجه نرسیدید هر کاری دوست داشتید انجام بدید . خیلی هاتون از خانواده هاتون ناراحت اید . این تعارض برای همه هست ؟ اگه نباشه باید تعجب کنید چون نسل هامون باهم متفاوت ؛ باید باهم کنار بیایید گاهی با سکوت ، گاهی با تایید و....
نگید شرایطش نداریم ؟ همین که الان اینجا هستید اینترنت دارید ، گوشی دستتونه، یعنی فرصت دارید که تغییر کنید .
زندگی سخت اما ارزش زندگی کردن و تجربه کردن داره
آی دی اینستاگرام میزارم امیدوارم ادمین تایید کنه ؛ اگه دوستداشتید پیام بدید باهم گفتگو کنیم خوشحال میشم بتونم کمکتون کنم که به خودتون باور داشته باشید.
خسته شدم دیگه بسههههههههههه هر روز سر من دعوا میکنن مامان بابام منو کتک میزنن بسه دیگه بابام به مامانم خیانت میکنه توروخدا راهی بهم بگید خستم خستهههههههههههههه میخوام بمیرمممم بمیرممممم یه مرگ اروم
از تلاش کردن و شکست خوردن خسته شدم
از تحمیل جامعه مرد سالار خسته شدم
از بی پولی خسته شدم
از این روند تکراری خسته شدم
به پوچی رسیدم
از همه بیشتر از مادرم لطمه خوردم ولی بخاطر مادرم بازم تحمل میکنم
وقتی قدرت انتخاب نداشته باشی،اختیار نداشته باشی،پول نداشته باشی زندگی برات پوچ میشه...تکراری میشه،خسته کننده میشه
وقتی آقازادههاییو میبینی که تو بهترین امکانات زندگی میکنن،پدراشون حرف از وطن پرستی میزنن ولی خودشون توی اروپا و آمریکا تو بهترین شرایط زندگی میکنن،و تو بدون هیچ پولی و امیدی داری زندگی میکنی،فکر خودکشی به سرت میزنه
یه روز خوب میاد؟کو؟؟؟؟؟؟
چرا واقعا چرا؟؟؟ همه ناامیدیم هرکی یه دردی داره منم درد خودمو، بچه که بودم دلم میخواست زود بزرگ بشم تا ببینم دنیای ادم بزرگا چقدر خوبه ولی نیست خیلی بده چون هزار تا مشکل برات پیش میاد تا یکیو حل میکنی بعدی میاد و بعدی؛درد هر کسی برای قلب خودش سنگینه
من حس میکنم دارم زجرکش میشم تو زندگی من خیلی چیزا رو تجربه کردم با اینکه ۲۱ سالمه بیماری ام اس بیماری لوپوس میگرن شدید...همه چیز که همش از اعصاب و استرس عاملشون بودن کاشکی پدر و مادرم رعایت حالمو میکردن هروز دعوا نداشتیم که من اینطور مریض بشم کاشکی زندگی هممون زیباتر از الان بود کاشکی همه...شده کارتون به جایی برسه که تو سکوت بدون حرف زدن حرف بزنید؟؟؟دیگه نتونید حرف بزنید؟؟؟
نوشته : نو جوانی 19 ساله
میدونم شما هم مثل من خیلی رنج و سختی کشیدین ولی شاید یکمی رنج من با شما فرق کنه . من ۱۳ سالمه و از زندگی خسته شدم چون تو دنیا فقط یه خونواده ی ی ۴ نفره با خودم دارم که پدرو مادرم فقط برای درس بهم اهمیت میدن اصلا برای تفریح و بازی و سرگرمی بهم اهمیت نمیدن آدمای دور و برم رو که میبینم خوشحال و شاد زندگی میکنن حسرت میخورم از اینکه چرا پدرم و مادرم انقدر باهام بداخلاقن؟ اونا نمیذارن لباس گرون قیمت بخرم با اینکه پدرم دستش بازه ، یا مثلا لباسهایی ک خودم دوستشون دارم، از جمله مشکل های من اینه که ....پدرم بیماری دیابت داره ، خانواده ی خوب ندارم ، فامیل های خوبی ندارم ، از زندگی خسته شدم ، آرزوی مرگ رو دارم من هم مثل بعضی هاتون فکر خودکشی به سرم زده ولی خیلی از مرگ میترسم ولی بعضی موقع ها دلم برای مادرم میسوزه من با اینه مادرم کمی باهام خوب نیس چون اخلاق های پدرم روش کمی تاثیر گذاشته ولی بازم عاشقشم و خیلی دوسش دارم ولی این نظر رو برای پدرم ندارم چون درحق من و خواهرام و مادرم خیلی بدی کرد چون یک شخصیت عصبی و خود در گیری داره ولی نمیخوام خودکشی کنم چون اگه من بمیرم مطمئنم مادرم خیلی عذاب میبینهممنون که این متنی که نوشتم رو خوندید
تویه جوونی پیر شدن خیلی درد داره،
مسئولی که پایه حقوق کارگر و اعلام کردی ۵ملیون،خودت و بچه ات ام میتونی با این حقوق بگذرونی؟؟؟؟
به نظرم زندگی هیچ ارزشی نداره و الکی داریم وقتمونا به حدر میدیم هر وقت دارم یه کاری میکنم سری پشیمون و نا امید میشم چه کار کنم
اول اینجوری نبودم و داشتم دنبال رویا هام میرفتم و بعد کم کم نا امید شدم و حالا به این روز افتادم
اما اگه به رویا هام برسم و تلاش کنم شاید دوباره پر از امید بشم
پس شما هم بلند بشید و برای رسیدن به رویاهاتون تلاش کنید شاید جواب بده و شما را غرق امید کنه
انسان ها یکبار بیشتر در این دنیا زندگی نمیکنند
من یه جوان ۳۵سالم دارای ۲ بچه یه تو راهی زمانی که دکتر بهم گفت تو نمیتونی پدر بشی خدا بهم ۳ فرزند داد اما کارم ازم گرفت زندگیم متلاشی شد دوبار زمین خوردم اما نا امید نمیشم چون امید بچه هام بمنه می جنگم جوانیم سوخت نمیزارم بچه هام مثل خودم باشن این یه دردل کوتاه بود اما چه کنیم آنچه میگیرد غمی نیست با نوشتنم احساس سبکی میکنم نا امید نباشد فکر تو تغیر بده بجنگ
خستهام از جماعت زندهکش مرده پرست
خستهام این دلی ک خورده ترک
خستهام اون حسی ک اون با خودش برد ب درک :)
مثل عصاب از قرص
مثل سرباز از پست
گناه نداشت جرات این کارو نداشتم این کسانی ک بدن همه چی دارن ولی کسایی ک خوبن هیچی ندارن باز میبینم میگم خدا حق این بود ولی دوباره میگم اگه جهنم وجود داشت چی مامان
ندارم زندایی دایی عمه خاله عمو دختر خاله پسرخاله دختر عمه
پسر عمه حتی آبجی و داداشم ندارم جز بابا و مادربزرگ و پدربزرگ این از فامیل مادر هیچی ندارم ولی از فامیلای بابام یه
خانواده ایم دیگه فامیلی هم نداریم اگه ی دقیقه ب این چیزا فک کنم گریه ام میگیره.
دنیاهمه هیچ واهل دنیاهمه هیچ/ای هیچ برای هیچ برهیچ مپیچ
به انتطار ارامش
نظر های همه ی شما رو خوندم و دیدم که همتون تو سختیه زندگی نقطه اشتراک دارید
ولی من میخوام بگم که من مثل شما مشکلم سختی نیست من زندگیم خوبه اصلانم دلم نمیخواد خودکشی کنم چون راه خوبی نیست که هیچ فقط واسه دیگران مرگت دردسر ساز میشه به عبارت دیگه میشی قوز بالا قوز خلاصه بگم راه درستی نیست اما خودم مامان و بابام خوبن خواهر و برادر های خوبی دارم فامیلامونم بدک نیستن همه چی خوبه مشکل مالی دارم ولی مسعله مهمی نیست میشه درستش کرد
اما من علاقمو از دست دادم دام نمیخواد زندگی کنم ، دلم نمیخواد درس بخونم ، دلم نمیخواد صبح ها از خواب بیدارشم ، دلم نمیخواد شب ها بخوابم ، دلم نمیخواد بخورم ، دلم نمیخواد بشینم یا راه برم دلم هیچی نمیخواد هیچی نه مرگ نه زندگی هیچی انگار طوری حرف میزنم که از همه چی سیرم حتما عمرکافی کردم نه عزیزان جالب اینجاست من فقط ۱۶ سالمه خلاصه بگم هیچی دلم نمیخواد هیچ مشکلی هم ندارم به نظر شما مشکل من چی میتونه باشه تازه اینم بگم سلامت جسمی کامل دارم از زیبایی بیشتر نداشته باشم کمم ندارم همه چی دارم ولی دلم هیچی نمیخواد حتی مرگ و این خیلی خیلی منو عذاب میده دیگه هیچی خوشحالم نمیکنه هیچی ناراحتم نمیکنه و ... غیره .
صبحکبلندمیشم،شبکهمیخابمهمشگریهمیکنم
هیچکسیبراشمهمنیمنچراناراحتم
مامانمباهامدعوامیکنه
بابامسرمدادمیزنه
کاشمیشدازهمهایناخلاصشد..
یکساله دارم به خودکشی فکر میکنم
میخوام خودمو راحت کنم
اینو از نحوه برخوربابام فهمیدم
اصلا نمیشه باهاش حرف زد هرچی بگی فقط کار میرسه به دعوا کردن
فقط شدم کارگر خونه اونم بی تشکر
اگرم حرفی بزنی میگه برای خودت کار میکنی
درس خون بودم و تا فوق لیسانس خوندم اما به خاطر کار خونه نمیتونم برم سرکار و حتی دیگه ادامه تحصیل هم نمیتونم بدم
خسته ام
مثل آدم های شدم که شصت هفتاد سالشونه
از زندگی خسته خسته خسته شدم
تا حالا از خودتون پرسیدیم چرا زنده اید؟
من به خاطر این زنده ام که فکر میکنم خوب زندگی چیز های جدیدی داره ما میتونیم خیلی راحت به همه چیز بخندیم یا اینکه گریه کنیم میدونم خیلیاتون حرف منو باور ندارین ولی من عاشق سختیم آره سختی تعجب نکنی دلیلش اینه که سختی آدمو مقاوم تر می که و البته من وقتی دوم به رویاهای فکر میکنم و شده برای اونا زندگی میکنم. شاید سر راهتان آدمهایی پیدا بشه که بخاد زندگیتان رو نابود کنه ولی همیشه اینجور آدما ها به شما حسودی میکنن نمی خوام امید بدم نه میدونم سختی کشیدی ناراحتی اما زندگی داره ازتون امتحان میگیره شاید بگی چه امتحان سختی ولی....
زندگی همیشه اون چیزی رو که ما می خوایم بهمون نمیده بدون شک میتونم بگم کسایی که تو این سن مثل من افسردن این تقصیر بزرگتر هاست راستش ما از وقتی به دنیا اومدیم فقط یه بچه بودیم یه بچه چی شد که اینجوری شدیم؟
خیلی اوقات تقصیر اونا نیست آدم های درورمون مقصرن من خیلی اعتماد به نفسم پایسته از زندگی خسته نیستم از آدمهای زندگی خستم بیشتراز این خیلی بده که من درونگرام همه چیرو تو خودم میریزم اطرافیانم هیچ وقت گریه منو نمیبینن.
همتون سختی کشیدیم آره اما بلند شید زندگی ادامه داره به حرف و حدیث مردم توجه نکنه آدما زیاد حرف میزنن ولی بدون توجه به اونا برسم جلو همه ی قسمت زندگی خسته کننده نیست زندگی خیلی شگرف انگیزه من تجریش کردم دوست دارم تو هم تجریش کنی
واقعا ممنونم
این متن خیلی تاثیر گذار بود
سختی زندگییی
ایقد درد دارم عیچکس نمیفهمه
کاش کسی حال مرا میفهمید.
یه دردای کشیدم که فقط خندتون میگیره
من همیشه دلم محبت میخواس ولی هیچوقت طعم محبت را نچشیدم.
همیشه دلم میخواد خودکشی کنم ولی میترسم.نمیتونم.
خسته شدم از این نکردن.از دعوا کردن.از تحقیر کردن.
ی خواهش از مامان بابا ها دارم:لطفا از تحقیر کردن،مسخره کردن،له کردن اهداف بچه هاتون و... دست بردارید.
بابا ما هم آدمیم مگه شما ها بچه بودید خطا نمیکردین؟
پس بزاریییید خودمون متوجه اشتباه مون بشیم.
من 13 سالمه ولی اندازه ی آدم 50 ساله درد کشیدم.
دلم میخواد خودکشی کنم ولی میترسم.
تولدم ارزو کردم ساله دیگه همین موقع بمیرم.✌
دعا کنید ارزوم برآورده شه.
همه تون دارید میگید زندگی سخت ، ناممکن ، خسته ایم ... میفهمم و درک تون میکنم . بخدا منم رنج کشیدم ، منم افسرده بودم ، منم تلاش کردم نشد ، منم بیکار بودم ،منم پدر نداشتم و.....
اما تا زمانی که به این ها فکر کنید و درد هاتون قبول نکنید اوضاع روز به روز بدتر خواهد شد . شما که ادامه دادید تا حالا ، به خاطر من یک قدم دیگه بردارید ! شاید قدم بعدی زندگی شما و مسیرتون کامل تغییر بده ، تلاش کنید برنامه ریزی کنید کتاب بخونید ارتباط درست با اشخاص درست برقرار کنید . کم کم یاد میگیرید که وقتی تلاش کنید پنجره ها ی جدیدی برای شما باز میشه ، و حتی اگه باز نشه چون تلاش کردید اصلا نا امید نمیشید . بلکه قوی تر ادامه میدید . توی همین فضا ی سمی و بی عدالتی هم میشه پیشرفت کرد میشه ساخت ! کافی که باور کنید و بجنگید . اصلا من شعار میدم ، ارزش نداره 6 ماه اینجوری که من میگم زندگی کنید ؟ اگه به نتیجه نرسیدید هر کاری دوست داشتید انجام بدید . خیلی هاتون از خانواده هاتون ناراحت اید . این تعارض برای همه هست ؟ اگه نباشه باید تعجب کنید چون نسل هامون باهم متفاوت ؛ باید باهم کنار بیایید گاهی با سکوت ، گاهی با تایید و....
نگید شرایطش نداریم ؟ همین که الان اینجا هستید اینترنت دارید ، گوشی دستتونه، یعنی فرصت دارید که تغییر کنید .
زندگی سخت اما ارزش زندگی کردن و تجربه کردن داره
آی دی اینستاگرام میزارم امیدوارم ادمین تایید کنه ؛ اگه دوستداشتید پیام بدید باهم گفتگو کنیم خوشحال میشم بتونم کمکتون کنم که به خودتون باور داشته باشید.
اونقدر زیاد که زدم ب بی خیالی الان که دیگه فکر نمیکنم راحتم خیلی راحتم
اینقدر خوبه که نگو
هر وقت فکر خودکشی میاد سراغم با خودم میگم خنگول اینجا یه بستنی هست بخوری دلت و سرت خنک شه اون دنیا جه خبر دیگه اومدی سعی کن حرص نخوری و سخت نگیری
همش میخوام خودکشی کنم ولی نمیتونم و میترسم
از تحمیل جامعه مرد سالار خسته شدم
از بی پولی خسته شدم
از این روند تکراری خسته شدم
به پوچی رسیدم
از همه بیشتر از مادرم لطمه خوردم ولی بخاطر مادرم بازم تحمل میکنم
وقتی آقازادههاییو میبینی که تو بهترین امکانات زندگی میکنن،پدراشون حرف از وطن پرستی میزنن ولی خودشون توی اروپا و آمریکا تو بهترین شرایط زندگی میکنن،و تو بدون هیچ پولی و امیدی داری زندگی میکنی،فکر خودکشی به سرت میزنه
یه روز خوب میاد؟کو؟؟؟؟؟؟
من حس میکنم دارم زجرکش میشم تو زندگی من خیلی چیزا رو تجربه کردم با اینکه ۲۱ سالمه بیماری ام اس بیماری لوپوس میگرن شدید...همه چیز که همش از اعصاب و استرس عاملشون بودن کاشکی پدر و مادرم رعایت حالمو میکردن هروز دعوا نداشتیم که من اینطور مریض بشم کاشکی زندگی هممون زیباتر از الان بود کاشکی همه...شده کارتون به جایی برسه که تو سکوت بدون حرف زدن حرف بزنید؟؟؟دیگه نتونید حرف بزنید؟؟؟