به گزارش سرويس بين الملل باشگاه خبرنگاران به نقل از پایگاه اینترنتی فوربس، "ویلیام بیمن" در مقاله ای گفته است، مقامات اسرائیل و آمریکا اکنون در مورد یک مسئله کاملا روشن و توجیه هستند و آن این است که ایران سلاح هسته ای ندارد و احتمالا در آینده نیز نخواهد داشت و خطری برای اسرائیل نیست.
پرحرارت ترین مخالفت ها با حمله اسرائیل به ایران از سوی "میر داگان" رئیس بازنشسته موساد مطرح شده است.
او گفت، حمله به ایران احمقانه ترین چیزی است که تاکنون شنیده ام.
"افریم هالوی" رئیس سابق موساد نیز سخنان او را تأیید کرد.
"تامیرپاردو" جانشین داگان و وان هالوتز، رئیس سابق ستاد نیروهای مسلح اسرائیل نیز به صراحت گفتند ایران تهدیدی برای اسرائیل نیست و از آنجایی که بعید است اسرائیل بدون تأیید آمریکا به ایران حمله کند، نظرات مقامات آمريکایی هم به اندازه مقامات اسرائیلی مهم است.
نگرانی آمریکایی ها از برنامه هسته ای ایران است اگرچه حدس و گمان های بسیاری وجود دارد که ممکن است ایران برنامه تسلیحات هسته ای داشته باشد، اما هیچ مدرکی دال بر وجود چنین برنامه ای، وجود ندارد.
آخرین اظهارنظر در این خصوص روز 31 ژانویه از سوی "جیمز کلپر" رئیس اطلاعات ملی آمریکا مطرح شد وی در جلسه استماع کنگره گفت: ما نمید انیم، آیا ایران نهایتا تصمیم به ساخت سلاح هسته ای خواهد گرفت یا نه؟
ارزیابی او با اظهارات "دیوید پترائوس" رئیس سیا و "لئون پانتا"، وزیر دفاع آمریکا مبنی بر این که ایران درحال حاضر سرگرم ساخت سالح هسته ای نیست، هماهنگ و هم صدا است. با این وجود، این تهدید که ممکن است اسرائیل در فصل بهار به ایران حمله کند، در چند هفته گذشته نقل محافل بوده است.
چندی پیش "لئون پانتا" در گفتگو با واشنگتن پست گفته بود احتماد قوی وجود دارد که اسرائیل طی ماه های آوریل، می یا ژوئن به ایران حمله کند وی ضمن ابراز نگرانی از این اتفاقات مخالفت دولت ایالات متحده با چنین حمله ای را ابراز کرده بود.
تحلیل گران اسرائیلی نیز هشدار می دهند، اگر دولت اسرائیل نسنجیده عمل کند و به ایران حمله کند، خطر آن متوجه خود اسرائيل است.
"کاتز" مشاور نظامی جروزلم پست و " لیدمن" از وابسته های نظامی این روزنامه می نویسند: ممکن است تمام شهرهای اسرائیل، ازجمله بندر حیفا و حتی خود شهر بیت المقدس که به دلیل وجود اماکن مذهبی مسلمانان در آن از حملات مصون است، هدف قرار بگیرند آنها می افزایند، این اطلاعات برپایه اطلاعات جمع آوری شده در مورد نیات و توانمندی های دشمن(ایران) گردآوری شده اند.
پرفسور بیمن سپس این سئوال را مطرح کرده که پس چرا اسرائیل آشکارا پیگیر این جریان خطرناکی است که بسیاری با آن مخالفند؟
ظاهرا دلیلی که از سوی اسرائیل مطرح می شود این است که ایران به زودی وارد منطقه مصونیت خواهد شد و به این ترتیب پیشرفت این کشور در مورد سلاح هسته ای بسیار زیاد خواهد بود و تأسیسات زیرزمینی و پنهانی آنها چنان رسوخ ناپذیر است که اگر ایران بخواهد سلاح هسته ای تولید کند، مهار نشدنی خواهد بود.
این درحالی است که تمام تأسیسات هسته ای ایران تحت نظارت آژانس بین المللی انرژی اتمی است هر تکه اورانیوم چه غنی شده و چه غنی نشده مهر و موم هستند تنها تأسیسات زیرزمینی ایران، فردو ،معرفی شده و مانند تمام تأسیسات دیگر تحت نظارت و بازرسی دائم آژانس است.
این نکته را نیز باید خاطرنشان کرد که براساس گزارش آژانس ایران هیچ ماده رادیو اکتیوی را برای اهداف نظامی استفاده نکرده است. بنابراین برای توضیح علت اصرار اسرائیل برای کوبیدن بر طبل جنگ باید به سراغ بررسی شخصیت نتانیاهو رفت. نتانیاهو در دوره اول نخست وزیری اش د ر سال 1996، در مورد خطر فوری که اسرائیل با آن مواجه است، صحبت می کرد.
منظور او از خطر عراق بود، که برای دفع آن وی از گروهی از نومحافظه کاران آریکایی پیشنهاد خواست که آنها طرحی را برای حفاظت و تأمین امنیت اسرائیل ارائه کردند.
نام این طرح "شکست تمیز: راهبرد جدید برای تأمین امنیت قلمرو،" بود. این گزارش توسط یک گروه مطالعاتی تحت هدایت ریچاردپرل، معاون وزیر خارجه آمریکا، تهیه شد. این گروه خواستار تغییر رژیم در سراسر منطقه خاورمیانه شدند که از عراق شروع می شد و بعد به سوریه و ایران می رسید.
در دوران جورج بوش، افرادی مانند پرل و جان بولتون سیاست مذکور را تنظیم کردند، که مرحله اول طرح آنها حذف صدام حسین بود.مشکلی که آنها با آن مواجه بودند، توجیه جنگ و کسب اعتبار عمومی بود، راه حل این مشکل، تحت عنوان" سلاح های کشتار جمعی" سربرآورده که به این بهانه آمریکا در سال 2003 به عراق حمله کرد این همان بهانه ای است که اسرائیل و طرفداران آمریکایی آن امروز می خواهند به همین بهانه به ایران حمله کنند.
بیشتر نومحافظه کارانی که این سناریو را ترتیب دادند، از قدرت کنار رفته اند آنها در اندیشکده های واشنگتن مستقر هستند و در رسانه های مهم ظاهر می شوند، اما بنیامین نتانیاهو که این طرح برای او نوشته شد، برسر قدرت است و می تواند جنگ علیه ایران را آغاز کند.
"بیمن" سپس این سئوال را مطرح می کند که آیا او این کار را می کند؟ و پاسخ می دهد، اینجا باید به بررسی سرشت و خلق و خوی نتانیاهو پرداخت بنابرنوشته روزنامه ها آرتص در نهم سپتامبر سال 2010، نتانیاهو دوست دارد در یک موقعیت تاریخی بزرگ فکر کند او مایل است خود را همردیف دولتمردان بزرگ ببیند. تاکنون چرچیل شخصیت محبوب او بوده است، زیرا او خود را چرچیل می داند که به جهان اسلام سیاسی هشدار می دهد درحالی که چمبرلین ها (فردی که چرچیل جانشین او شد) سعی دارند این جهان اسلام سیاسی را آرام کرده و تسکین دهند.
برای نتانیاهو این مسئله، موضوعی بلند پروازانه و پر از غرور و گستاخی است اما او در این راه یک شریک و همراه برجسته به نام ایهود باراک دارد که قهرمان او شاردوگل است.
"ایهود باراک" در گفتگو با ها آرتص درسال 2010، گفته است، نتانیاهو چرچیل نیست، بلکه دوگل است، زیرا رهبر انگلیس (چرچیل) فقط مخالفت می کرد و هیچ حرکتی نمی کرد، درحالی که همتای پاریسی او( شاردوگل) به کمتر از تغییر جهان راضی نمی شد. شبح چرچیل و شاردوگل در اسرائیل که توجهی به مشاوران خود ندارند و اطمینان دارند که آنها درست می گویند و جهان غلط، وضعیت بسیار خطرناکی به وجود آورده اند. نتانیاهو مأموریتی 15 ساله برای ترسیم دوباره نقشه خاورمیانه دارد که آن را سرنوشت خود می داند.
این دو نفر(نتانیاهو، باراک) می توانند جهان را به آتش بکشند و اصرار دارند که ژنرال های اسرائیل، مشاوران و نیز جامعه جهانی همه احمق هستند./ا