به گزارش سرويس بين الملل باشگاه خبرنگاران به نقل از پايگاه خبري ميدل ايست آنلاين، "پاتريك سيل" نويسنده انگليسي كه يكي از منتقدان هميشگي سياست هاي غرب است، در يادداشتي كه به مناسبت پايان سال 2011 ميلادي نوشته است؛ به ارزيابي اتفاقات رخ داده در خاورميانه و جهان عرب به ويژه بيداري اسلامي پرداخته و ضمن برشمردن دلايل مختلف آغاز قيام مردم منطقه از جمله مسائل اقتصادي و فساد مقامات و نابرابري توزيع ثروت، اين خيزش را طغيان عليه غرب دانسته است.
"سيل" مي نويسد، در انقلاب هاي سال گذشته يك موضوع بيش از هرچيز به نظر مي آيد و اين موضوع را مي توان تحت عنوان تمايل عميق مردم براي ابراز هويت عربي و اسلامي جدا از فرهنگ و قيوميت سياسي بيگانه توصيف كرد.
در سرتاسر خاورميانه بزرگ، از تونس گرفته تا افغانستان و بسياري از نقاط ما بين اين دو كشور، طغيان عليه تلاش هاي غرب براي تحميل يك جامعه مدل غربي به جهان اسلام و در كنار آن تسليم در برابر منافع استراتژيك غرب كاملا احساس مي شود.
در واقع ما شاهد فصل جديد و شايد فصل نهايي مبارزه دراز مدت اعراب عليه امپرياليسم هستيم. اين مبارزات كه پس از جنگ جهاني اول آغاز شد، در دهه 20 تا 30 ميلادي شكست خورد و پس از جنگ جهاني دوم نيز با به وجود آمدن اسرائيل دچار سرخوردگي گشت.
اما فاز جديد مبارزه اكنون آغاز شده است آيا پيروزي چشمگير احزاب اسلام گرا در انتخابات را نمي توان به اين ترتيب توجيه كرد؟ اين احزاب به مردم عادي نزديك هستند و خدمات رفاهي را كه اغلب دولت براي مردم تهيه نمي كنند، در اختيار آنها مي گذارند. اما موفقيت و جذبه بزرگ اين احزاب مطمئنا به خاطر دفاع آنها از سنت هاي اسلامي شامل جامعه، فرهنگ و مذاهب اسلامي و ابراز هويت ملي است.
"سيل" مي افزايد، هنوز نمي دانيم اسلام گرايان در دولت چگونه رفتار خواهند كرد. آيا مدل تركيه اي از اسلام را اتخاذ خواهند كرد يا به اسلام بنيادگرايي سلفي روي خواهند آورد؟ جواب هرچه كه باشد، من معتقدم هدف اصلي آنها اداره و حكومت خوب بر كشور به جاي گرايش به دموكراسي ليبرال به سبك غرب است. به احتمال فراوان كاهش نفوذ و اعتبار آمريكا امسال نيز ادامه خواهد داشت. اين امر نتيجه اشتباهات بزرگ سياست خارجه واشنگتن است.
نومحافظه كاران طرفدار اسرائيل در دولت بوش، نقش بزرگي در تخريب و تكه تكه كردن عراق داشتند. اسرائيل مي خواست عراق براي هميشه ضعيف شود.
اين رژيم از جنگ عراق بهره فراواني برده است همان نيروها اكنون آمريكا را به سوي جنگ با ايران و انزواي شرم آور فلسطينيان سوق مي دهند. به اين مقوله ناكامي و شكست هاي آمريكا بايد جنگ پرهزينه افغانستان، درگيري با پاكستان و استفاده از هواپيماهاي بدون سرنشين براي انجام كشتارهاي هدفمند غيرقانوني را نيز اضافه كرد.
اين نويسنده منتقد در پايان توصيه هايي را نيز براي جهان عرب دارد و مي گويد، جهان عرب چه تحت هدايت سران قديمي چه جديد، مسئوليت مواجهه با مسائل بزرگي را دارد. دراين بين سه مسئله و موضوع نيازمند توجه فوري است. اول جلوگيري از فروپاشي اقتصاد يمن و مصر، دوم ايجاد ارتباط بين شيعه و سني و حفظ منطقه از فرو افتادن در جنگ هاي داخلي و سوم درجهت كسب استقلال كه مدتها به تعويق افتاده است./ا