حسنک کجایی،کوکب خانم،دهقان فداکار و .. داستان های نام آشنایی کتاب های دبستان در کتاب های جدید حذف شده اند.


به گزارش خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران کوکب خانم،تصمیمات کبدی دهقان فداکار چوپان دروغگو،حسنک کجایی،واژه  های آشنایی دبستان های نسل دیروز است.
دوم دبستان یادش بخیر ،حسنک کجایی ،همه یادمان هست بخشی از خاطرات کودکیمان بود.
گاو ماما می کرد،گوسفند بع بع می کرد،سگ واق واق می کرد و همه با هم فریاد می زنند حسنک کجایی،گرسنه ایم.
کمی آن طرف تر از برگه های کتاب دختري را داشتیم كه کبری نام داشت و با خیس شدن کتاب در زیر باران به دنبال بزرگترین تصمیم زندگی خود بود و همه و همه بارها از روی داستانش نوشتیم و نوشتیم تا یادمان باشد کبری در آن روز چه تصمیمی گرفت.
کوکب خانم هم یادمان هست زن روستایی مهمان نواز قصه های دبستان را کوکب خانم مادر عباس زن با سلیقه و پاکیزه با سفره ای پررنگ و لعاب و میوه های رنگارنگ ،چند تخم مرغ برای نیمرو کردن ماست و پنیر کافی بود برای لذت بردن در کنار هم بودن آن روزها مهمانان کوکب خانم با همین پذیرایی ساده و امکانات کم او را زن با سلیقه ای می دانستند.
نمونه زن روستایی ایرانی که سفره اش رنگین از غذاهای ساده بود.
یادش بخیر دهقان فداکار،جوان روستایی که آن شب فانوس را روشن کرد تا مهمانان خود را تا اندکی از راه همراهی کند مهمان نوازی رسم روستاییان است.
کنار ریل های راه آهن را گرفت و وقتی از تونل اول گذشت با حیرت دید که کوه ریزش کرده و راه بسته است.
صدای سوت و نور ضعیف از راه دور به ذهنش رساند که قطار در راه است.
جوان روستایی پیراهن خود را آغشته به نفت فانوس کرد و با نور و فریادهای خطر خطر و سنگ انداختن به قطار قطار را نگه داشت.
کشاورز روستایی شاید هیچ گاه فکر نمی کرد داستانش در کتاب های درس بچه ها چاپ شود.
*کتاب های ما قهرمان هم کم نداشت آن هم از جنس وطنی
پسرکی که به زیر تانک رفت تا عراقی ها یک ساعت دیرتر به خرمشهر برسند ،حسین فهمیده که اسمش فراموش نشدنیه.
اما حال دیگر همه چیز عوض شده دیگر حسنک روستایی نیست و به بهونه درس خوندن یا شاید کار نبودن توی روستا به شهر اومده و دیگه حیوان های توی طویله مدام پشت سر هم نمی  گویند حسنک کجایی؟
حسنک شاید در مراکز خرید شهر به دنبال شلوار جین پاره است یا شاید به دنبال این که ببینید چه مد شده که بپوشد.
کوکب خانم که داستانش شنیدنی تره،دیگه کوکب خانمی پیدا نمی شه.
کوکب خانم قصه حالا اسمش رو به کسی نمی گه یا از صدقه سر قانون ثبت احوال رفته و اسمش رو تغییر داده و شاید شده پارمیدا.
کوکب خانم حالا دیگه پنیر محلی سر سفرش نمی زاده اصلا دیگه گاو و گوسفندی نیست که بخواد پنیر محلی داشته باشد.
کوکب خانم دیروز یا همون پارمیدا امروز داره تو برج بلند زندگی می کنه و دیگه اصلا مثل گذشته مهمان نواز نیست.
وقتی هر که مهمان بیاد یا از رستوران سوپر لوکس محله سفارش غذا می ده یا با کمی غر زدن سلیقه خودش رو با درست کردن لازانیا و بیف استرگانف به مهمانها نشان می دهد.
کوکب خانم دیگه وقتی مهمان می یاد چادر گل گلی خودش رو سر نمی کنه و وقتش رو با کلاس های مدی تیشن پر می کند.
بگذریم که با آمدنش آنقدر که پارمیدا یا همان کوکب خانم با موبایلش حرف می زند مهمانها هم صداشون در میاد.
اما انگار داستان های قشنگه دیروز برای مسئولان آموزش و پرورش هم تکراری شده.
حجت الاسلام محی الدین بهرام محمدیان معاون پرورش وزیر آموزش و پرورش و رئیس سازمان پرورش و برنامه ریزی آموزش در این باره اظهار داشت:نیازها بعد از این همه مدت عوض شده و داستان تصمیم کبری  ،حسنك کجایی ... و برای دانش آموزان امروزی دیگه جذابیت ندارد.
وی با بیان اینکه امروز باید کتاب های درسی و محتوای آموزشی ناظر به نیازها و سلایق دانش آموزان باشد گفت:شاید به قصه تصمیم کبری ؛ کوکب خانم، پطروس دلبستگی داشته باشیم اما نیاز امروز نیاز جدیدتری است.
وی خاطرنشان کرد:در حال حاضر در کشور خودمان بسیار فداکارتر از پطروس فداکار دیروز داریم پس بهتر است فداکاران روزگار خود را در کتاب ها بیاوریم./ل
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار