به گزارش سرويس بين الملل باشگاه خبرنگاران؛ تنس روگاف در فارن پالیس آمريكا نوشته است: معمولا این سوال از من پرسیده می شود که آبیا بحران مالی اخیر در سطح دنیا به معنای پایان سرمایه گذاری جدید است؟
این سوالی بسیار کنجکاوانه است زیرا فرض بر این است که جایگزینی کاملا عملی در انتظار بحران اخیر وجود دارد.
حقیقت مطلب این است که حداقل در حال حاضر تنها جایگزین جدی برای بحران انگلیسی آمریکایی حاضر؛ دیگر اشکال سرمایه داری باشد.
سرمایه داری اروپایی که سلامت سخاوت مندانه را با مزایای اجتماعی و ساعات کاری مناسب، دوره مسافرت های طولانی، بازنشستگی آسان و توزیع مناسب درآمد تلفیق می کند ظاهرا همه چیز دارد به غیر از پایداری.
سرمایه داری چینی که به علت رقابت شدید بین شرکت های صادراتی، شبکه اجتماعی ضعیف و دخالت بسیار دولت به عنوان جایگزین اجتناب ناپذیر سرمایه داری غرب تبلیغ می شود فقط یک دلیل دارد و آن هم وسعت زیاد چين و نرخ رشد مداوم آن است.
با این حال نظام اقتصادی چین همچنان در حال شکل گیری و رشد است.
در واقع اصلا مشخص نیست که ساختارهای سیاسی، اقتصادی و مالی چین به تبدیل و دگرگونی ادامه خواهند داد و يا در نهایت به عنوان نمادی از سرمایه داری نوین مطرح خواهد شد.
البته شايد نکته اصلی این باشد که در طول تاریخ تمام اشکال مختلف سرمایه گذاری در نهایت موقتی بوده اند.
سرمایه داري مدرن از دو قرن پیش و همزمان با وقوع انقلاب صنعتی شتاب خارق العاده ای داشته و باعث شده است که میلونها نفر از مردم در سراسر دنیا از فقر مطلق نجات پیدا کنند.
با این حال، نظام های مارکسیست و سوسیالیست که بسیار دست و پاگیر هستند آثار فجیعی به بار آورده اند.
همزمان با رشد فناوری و صنعتی شدن در آسیا و اخیرا در آفریقا روزی خواهد رسید که بحث بر سر امرار معاش دیگر امر اصلی و اولیه نخواهد بود و احتمالا جریان های بیشمار سرمایه داری رشد بیشتری خواهند داشت.
علت آن هم این است که اولا اقتصادهای سرمایه داری پیشرو نتوانسته اند کالاهای عمومی را از قبیل آب و هوای پاک ارزش گذاری کنند.
عدم موفقیت در تلاش برای رسیدن به یک توافقنامه جهانی جدید در مورد تغییرات آب و هوایی حاکی از این شکست است.
دوم اینکه همزمان با رشد تولید ثروت، سرمایه داري باعث به وجود آمدن لایه های غیر عادی از نابرابری شده است.
رشد شکاف طبقاتی از نتایج فرعی خلاقیت و کار آفرینی است.
مردم از موفقیت های استیو جابز انتقاد نمیکنند؛ کمک های او برای همگان روشن است. اما همیشه مسئله این نیست.
ثروت فراوان افراد را قادر میکند تا به قدرت و نفوذ سیاسی برسند و در نتیجه این افراد دوباره خواهند توانست که با نفوذ سیاسی خود پول های کلانی به جیب بزنند.
تنها چند کشور محدود مثل سوئد توانسته اند بدون متوقف کردن رشد اقتصادی این دور باطل را کنترل کنند.
نكته سوم مشکل تدارک و توزیع خدمات پزشکی است؛ این خدمات بازاری است که نمی تواند نیازهای ضروری برای مکانیزم قیمت را فراهم کند.
در واقع مکانیرم قیمت برای به وجود آوردن اثر بخشی اقتصادی مورد استفاده قرار می گیرد.
این مشکل زمانی آغاز می شود که مشتریان نمی توانند سنجش رفتار بازار را ارزیابی کنند، این مشکل حادتر هم می شود؛ سهم هزینه های سلامت از درآمد با ثروتمن تر و پیرتر شدن جمعیت افزایش پیدا خواهد کرد.
این هزینه در چند دهه گذشته به اندازه 30% از تولید ناخالص داخلی بوده است.
كشورها تلاش مي كنند در مورد مراقبت های پزشکی شاید بیش از هر بازار دیگری با مسائل اخلاقی کنار بیایند.
این دسته از کشورها تلاش می کنند تا بدون به وجود آوردن نابرابری های شدید در دست یابی به مراقبت های پزشکی مشوق های مصرف و تولید بهینه را حفظ کنند.
نکته جالب این است که بسیاری از جوامع سرمایه داری با برگزاری کارزارهای عمومی از افراد جامعه می خواهند که نسبت به سلامتی خود مراقب تر باشند در حالی که همین کشورها در حال تربیت نظام اقتصادی هستند که بسیاری از مصرف کنندگان را به رژیم های غذایی بسیار ناسالم تشویق می کند.
طبق آمار مرکز کنترل بیماری امریکا 34% آمریکایی ها اضافه وزن دارند؛ روشن است که رشد اقتصادی حساب شده متعادل که به معنای مصرف بیشتر است نمی تواند به خودی خود به پایان برسد.
چهارم اینکه نظام های سرمایه داری امروزی رفاه نسل های متولد نشده را تا حدود زیادی کمتر از حد واقعی ارزش گذاری می کنند.
از زمان انقلاب صنعتی توجه به نسلهای آینده مورد بی توجهي قرار گرفته؛ علت آن هم این است که تداوم موهبت های پیشرفت فناوری باعث به وجود امدن سیاست های کوتاه مدت شده است.
روی هم رفته هر نسلی از نسل گذشته حال و روز بهتری پیدا کرده است؛ با این حال همزمان با رشد سریع جمعیت به مرز هفت میلیارد نفر و به وجود آمدن محدودیت های منابع هیچ تضمینی وجود ندارد که این شیوه همچنان حفظ بشود یا خير.
نكته پنجم هم بحران های اقتصادی است. شاید این دلیل بیشترین تامل را به وجود آورده است.
در دنیای پول و سرمایه، نوآوری های دائمی فناوری نه تنها نتوانسته است به طور روشن ریسک ها را کاهش دهد، بلکه شاید آنها را افزایش هم داده است.
در عمل هیچ کدام از این مشکل ها غیر قابل حل نیست و اقتصاددانها شیوه های گوناگون بازار محوری را ارائه داده اند.
قیمت بالای کربن در سطح جهان، شرکت ها و اشخاص را تشویق خواهد کرد که هزینه های مربوط به فعالیت های آلوده کننده هوا را کم کنند.
می توان تهیه استانداردهای بهتر در مورد بازتوزیع درآمد را به وسیله طراحی نظام های مالیاتی فراهم کرد.
قیمت گذاری مناسب مراقبت های پزشکی از جمله هزینه طول درمان می تواند بین مساوات و کارایی تعادل بهتری ایجاد کند؛ با دقت بیشتر به انباشت بدهی ها می توان نظام های اقتصادی بهتری را تدوین کرد.
آیا سرمایه داری در تولید ثروت هنگفت، قربانی موفقیت خود شده است؟ در حال حاضر همانطور که مشخص است چنینی اتفاقی بعید به نظر می رسد.
با این حال همان طور که آلودگی هوا، ناپایداری مالی، مشکلات بخش سلامت و نابرابری ادامه دارد و نظام های سیاسی در حال نابودی هستند نظام سرمایه داری نخواهد توانست خود را از این بحران ها نجات دهد.