به گزارس خبرنگار سیاسی باشگاه خبرنگاران، دانشگاه از دیدگاه امام خمینی(ره) آنقدر اهمیت دارد كه اگر نقش واقعی خود را نداشته باشد، همه چیز مملكت از دست خواهد رفت. ایشان در جمله ای این اهمیت را گوشزد كرده اند که اگر دانشگاه را ما سست بگیریم و از دست برود، همه چیزمان از دستمان رفته است.
* ترقي مملکت به دانشگاه است
امام چه قبل و چه بعد از انقلاب اسلامی برای دانشگاه اهمیت ویژه ای قایل بودند و اعتقاد داشتند و تاکيدشان بر اين بود که ترقی مملكت به دانشگاه است.
ایشان معتقد بودند رژیم پهلوی باعث شده بود دانشگاهها پیشرفت نكنند، لذا می فرمودند: اینها دانشگاهها را با هر قدرتی كه داشتند عقب نگه میداشتند، نمیگذاشتند كه اساتید ما، درست بچههای ما را تعلیم كنند این هم برای این بود كه میدیدند اگر چنانچه دانشگاه بطور صحیح عمل كند، مستقل باشد، بعد كه این جوانها كه از دانشگاه بیرون بیایند ضد استعمار بیرون می آیند.
چنانچه ملاحظه می شود در اندیشه امام، دانشگاه نقشی اساسی در ايجاد فكر سیاسی ـ اجتماعی براي دانشجو داراست، از این رو می فرمودند: نقش دانشگاه ها در هر كشوری ساختن انسان است.
ممكن است از دانشگاه انسان خارج بشود كه یك كشور را نجات بدهد و ممكن است كه یك انسان درست بشود كه كشور را به هلاكت بكشاند».
از نظر حضرت امام، اساتید دانشگاه ضمن انجام وظایف استادی می توانند در تربیت دانشجویان نقش مؤثری ایفا نمایند. ایشان می فرمایند: ما اساتید دانشگاهی را می خواهیم كه آن اساتید بتوانند مغزهای جوانهای ما را مستقل بار بیاورند. ایشان همچنین خطاب به اساتید دانشگاهها می فرمایند: اساتید دانشگاه اگر واقعاً علاقهمندند كه این كشور دوباره برنگردد به اوضاع سابق، باید مواظب باشند.
دانشجو قشر آگاه جامعه
از دید امام خمینی دانشجو یك قشر آگاهی است كه می تواند در اجتماع نقش مؤثری ایفا نماید، اما ایشان معتقد است دانشجو برای اینكه بتواند نقش خود را كامل نماید باید در كنار سایر اقشار اجتماعی از جمله روحانیون، بازاریان، نظامیان و عامه مردم باشد.
با توجه به نظریه هایی كه مطرح شد و با مرور اندیشه های حضرت امام می توان گفت كه امام به دانشجویان به عنوان یك قشر بسیار مهم نظر داشتند و معتقد بودند كه اگر دانشجویان بتوانند در دانشگاه علم و ایمان را با یكدیگر همراه سازند می توانند به عنوان یك قشر تحصیل كرده محور "روشنگری" اجتماعی را بدست گیرند.
به عبارت دیگر دانشجو از نظر امام عامل روشنگری اجتماعی است و زمانی میتواند موفق باشد كه بتواند آگاهی خود را در مسیر ارزشهای الهی بكار گیرد و خود را از اقشار دیگر و به ویژه روحانیون جدا نسازد.
* استقلال كشور منوط به استقلال دانشگاهها است
اگر دانشگاه اصلاح بشود، كشور شما استقلال خودشرا بیمه مىكند. از دانشگاه - چه دانشگاه علوم قدیمه، چه دانشگاه علوم جدیده از دانشگاهسعادت یك ملت، و در مقابل سعادت شقاوت یك ملتسرچشمه مىگیرد.
باید از حوزههاى علمیه، یك عالمى به تمام معنا متعهد بیرون بیاید، و مركزساخت انسان باشد؛ و دانشگاه هم مركز ساخت انسان باید باشد.
دانشگاهیان و جوانان برومند عزیز، هر چه بیشتر با روحانیان و طلاب علوماسلامى پیوند دوستى و تفاهم را محكمتر و استوارتر سازند، و از نقشهها وتوطئههاى دشمن غدار غافل نباشند.
تلاش كنید جهات دینى را در دانشگاه بیشتر كنید. دانشگاه پیوند خودش را به فیضیه محكم كند، و فیضیه محكم كند پیوستگى خودش را به دانشگاه.
* مقصود از اصلاح دانشگاه ها
بعضی گمان کردند که کسانی که اصلاح دانشگاه ها را می خواهد و می خواهند دانشگاه ها اسلامی باشد این است که گمان کردند که این اشخاص توهم کردند که علوم دو قسم است، هر علمی دو قسم است، علم هندسه یکی اسلامی است، یکی غیر اسلامی، علم فیزیک یکی اسلامی است یکی غیر اسلامی، از این جهت اعتراض کردند به اینکه علم، اسلامی و غیر اسلامی ندارد و بعضی توهم کردند که اینها که قائلند به اینکه باید دانشگاه ها اسلامی بشود یعنی فقط علم فقه و تفسیر و اصول در آنجا باشد یعنی همان شأنی را که مدارس قدیمه دارند باید در دانشگاه ها هم همان تدریس بشود.
اینها اشتباهاتی است که بعضی می کنند یا خودشان را به اشتباه می اندازند آنچه که ما می خواهیم بگوئیم این است که دانشگاه های ما، دانشگاه های وابسته است، دانشگاه های ما دانشگاه های استعماری است، دانشگاه های ما اشخاصی را که تربیت می کنند تعلیم می کنند، اشخاصی هستند که غربزده هستند، معلمین بسیاریشان غربزده هستند و جوان های ما را غربزده بار می آورند ما می گوئیم که دانشگاه های ما یک دانشگاه هائی که برای ملت ما مفید باشد نیست.
ما بیشتر از پنجاه سال است که دانشگاه داریم با بودجه های هنگفت کمرشکن که از دسترنج همین ملت حاصل می شود و در این پنجاه سال نتوانستیم در علومی که در دانشگاه ها کسب می شود خود کفا باشیم.
ما بعد از پنجاه سال اگر بخواهیم یک مریضی را معالجه کنیم، اطباء ما بعضی هایشان یا بسیاریشان می گویند این باید برود به انگلستان.پنجاه سال دانشگاه داشتیم و طبیبی که بتواند کفایت از ملت بکند، از احتیاج ملت بکند به حسب اقرار خودشان نداریم.
ما دانشگاه داشتیم و داریم و برای تمام شؤونی که یک ملت زنده لازم دارد احتیاج به غرب داریم. ما که می گوئیم دانشگاه باید از بنیان تغییر بکند و تغییرات بنیادی داشته باشد و اسلامی باشد نه این است که فقط علوم اسلامی را در آنجا تدریس کنند، نه اینکه علوم دو قسمند هر علمی دو قسم است یکی اسلامی و یکی غیر اسلامی .
ما می گوئیم که در این پنجاه سال یا بیشتر که ما دانشگاه داریم، فراوردهای دانشگاه را برای ما عرضه دارید.ما می گوئیم که دانشگاه های ما مانع از ترقی فرزندان این آب و خاک است.
ما می گوئیم که دانشگاه ما مبدل شده است به یک میدان جنگ تبلیغاتی.
ما می گوئیم که جوان های ما اگر علم هم پیدا کردند تربیت ندارند، مربا به تربیت اسلامی نیستند.آنهائی که تحصیل می کنند، برای این است که یک ورقه ای به دست بیاورند و بروند، و سربار ملت بشوند.آنطور نیست که به حسب احتیاجات ملت، به حسب احتیاجاتی که کشور ما دارد دانشگاه به آن ترتیب رفتار کند و نگذارد این نسل های بزرگ و این جوان های بسیار عزیز به هدر بروند و قوای آنها به هدر برود قوای ما را به هدر بردند یا به خدمت خارجی ها وادار کردند .معلمین مدارس ما، معلمین اسلامی به حسب نوع نیست و تربیت در کنار تعلیم نبوده است و لهذا آن چیزی که از دانشگاه های ما بیرون آمده است، یک انسان متعهد، یک شخصی که برای مملکت خودش دلسوز باشد و تمام نظرش به این نباشد که منافع خودش را به دست بیاورد، ما نداریم.
ما می گوئیم باید بنیادا باید اینها تغییر بکند، می خواهیم بگوئیم که دانشگاه های ما باید در احتیاجاتی که ملت دارند در خدمت ملت باشند، نه در خدمت اجانب.
ما معلمینی که در مدارس ما، اساتیدی که در دانشگاه های ما هستند بسیاری از آنها در خدمت غربند، جوان های ما را شستشوی مغزی می دهند. جوان های ما را تربیت فاسد می کنند.ما نمی خواهیم بگوئیم ما علوم جدیده را نمی خواهیم، ما نمی خواهیم بگوئیم که علوم دو قسم است که بعضی مناقشه می کنند عمدا یا از روی جهالت، ما می خواهیم بگوئیم دانشگاه های ما اخلاق اسلامی ندارند، دانشگاه ما تربیت اسلامی ندارد.
اگر دانشگاه های ما تربیت اسلامی و اخلاق اسلامی داشت، میدان زد و خورد عقایدی که مضر به حال این مملکت است نمی شد.اگر اخلاق اسلامی در این دانشگاه ها بود این زد و خوردهائی که برای ما بسیار سنگین است، تحقق پیدا نمی کرد
اینها برای این است که اسلام را نمی دانند و تربیت اسلامی ندارند. دانشگاه ها باید تغییر بنیانی کند و باید از نو ساخته شود که جوانان ما را تربیت کنند به تربیت های اسلامی، اگر چنانچه تحصیل علم می کنند.در کنار آن تربیت اسلامی باشد نه آنکه اینها را تربیت کنند به تربیت های غربی، نه آنکه یک دسته به طرف غرب بکشانند جوان های ما را و یک دسته به طرف شرق و یک دسته با اشخاصی که با ما جنگ دارند و بالفعل اشخاصی که ما را می خواهند در انحصار اقتصادی قرار بدهند یا برای ما ادعا می کنند که ما شما را، حصار اقتصادی می کشیم دور شما، و دست و پا می کنند در این موارد، یک دسته از دانشگاهی های ما، از جوان های ما کمک به آنها نکنند.
ما می خواهیم که اگر چنانچه ملت ایران در مقابل غرب ایستاد جوان های دانشگاهی ما هم همه در مقابلش بایستند.ما می خواهیم که اگر ملت ما در مقابل کمونیست ایستاد، تمام دانشگاهی های ما هم در مقابل کمونیست بایستند نه اینکه وقتی این جوان هائی که به واسطه ساده لوحی خودشان، تربیت های باطل بعضی از معلمین را قبول کردند و حالا که ما می خواهیم یک دانشگاه مستقل درست کنیم و تغییر بنیادی بدهیم که مستقل بشود، وابسته به غرب نباشد، وابسته به کمونیسم نباشد، وابسته به مارکسیسم نباشد، اگر چنانچه ما بخواهیم اینطور کنیم، جبهه بندی می کنند همین دلیل بر این است که ما دانشگاه اسلامی و دانشگاهی که تربیت کرده باشد جوانان ما را نداشتیم و نداریم.
همین شاهد است بر اینکه جوان های ما تربیت صحیح نشدند و از آن طرف دنبال تحصیل نیستند، تمام عمرشان را صرف شعار می کنند و صرف تبلیغ سوء باطل، طرفداری از آمریکا، طرفداری از شوروی.ما می خواهیم که جوانان ما، جوانان مستقل باشند و خودشان را ببینند، احتیاجات خودشان را ببینند شرقی نباشند، غربی نباشند، اینهائی که راه افتادند در خیابان ها یا در خود دانشگاه ها و درگیری ایجاد می کنند و زحمت برای دولت و ملت ایجاد می کنند، اینها اشخاصی هستند که طرفدار غرب یا شرقند و به عقیده من طرفدار غربند، طرفدار آمریکا هستند.
ما که امروز با آمریکا در قبال هم ایستادیم.در قبال این ابر قدرت ایستادیم و احتیاج به این داریم که جوان های ما هم در قبال آنها بایستند، جوان های ما در مقابل خودشان می ایستند و برای آمریکا کار می کنند .ما می خواهیم دانشگاه ها را طوری کنیم که جوان های ما برای خودشان و برای ملتشان کار کنند.این آقایانی که اشکال می کنند در این معانی و کنار نشسته و اشکال می کنند، اینها گمان می کنند که اعضای شورای انقلاب نمی فهمند به اینکه معنی اسلامی کردن این نیست که دو تا در همه علوم دو قسم ما داریم، یک قسم هندسه اسلامی داریم، یک قسم هندسه غیر اسلامی اشکال می کنند، نمی دانند که اعضای شورای ما که بعضی از آنها دکتر هستند و بعضی از آنها مجتهد هستند، نمی فهمند اینها که علوم اسلامی جائی دارد در مدارس قدیمه هست و اینجا جای علوم دیگر است؟ لکن باید دانشگاه اسلامی بشود تا علومی که در دانشگاه تحصیل می شود در راه ملت و در راه تقویت ملت و با احتیاج ملت همراه باشد.
ما می گوئیم که برنامه هائی که در دانشگاه ها هست، منتهی می کند جوانان ما را به اینکه طرف کمونیسم کشیده بشوند یا طرف غرب و نباید اینطور باشد.ما می گوئیم که جوانان ما را این معلمینی که یا اساتیدی که در دانشگاه ها بودند بعضی از آنها که هستند، نمی گذارند تحصیل حسابی بکنند، آنها را متوقف می کنند، مانع از پیشرفت آنها هست، در خدمت غرب هستند و می خواهند ما در همه چیز محتاج به غرب باشیم.
* اسلامی شدن دانشگاه ها به معنای واقعی
معنی اسلامی شدن دانشگاه این است که استقلال پیدا کند و خودش را از غرب جدا کند و خودش را از وابستگی به شرق جدا کند و یک مملکت مستقل، یک دانشگاه مستقل، یک فرهنگ مستقل داشته باشیم.عزیزان من! ما از حصر اقتصادی نمی ترسیم، ما از دخالت نظامی نمی ترسیم آن چیزی که ما را می ترساند وابستگی فرهنگی است.ما از دانشگاه استعماری می ترسیم، ما از دانشگاهی می ترسیم که جوان های ما را آنطور تربیت کنند که خدمت غرب بکنند، ما از دانشگاهی می ترسیم که آنطور جوان های ما را تربیت کنند که خدمت به کمونیسم کنند. (6) اتفاقی نیست که مراکز تربیت و تعلیم کشورها و از آن جمله کشور ایران از دبستان تا دانشگاه مورد تاخت و تاز استعمارگران خصوصا غربی ها و اخیرا آمریکا و شوروی قرار گرفت و زبان ها و قلم های غربزدگان و شرقزدگان آگاهانه یا ناآگاه و اساتید غربزده و شرقزده دانشگاه ها در طول مدت تأسیس دانشگاه ها و خصوصا دهه های اخیر این خدمت بزرگ را برای غرب و شرق انجام دادند، هر چند در بین ارباب قلم و زبان و اساتید، اشخاص متعهد و متوجهی بودند و هستند که بر خلاف آن مسیر بودند و می باشند لکن مع الاسف در اقلیت چشمگیر بودند.
اکنون بر دانش آموزان و دانشجویان عزیز و اساتید و معلمان متعهد است که با تمام توان و قدرت در شناسایی عوامل فساد کوشش کنند و محیط آموزش و پرورش را از لوث وجود آنان پاک نمایند و گمان نشود که این نفوذ فقط برای انحراف دانشگاه هاست، که منحرفین و منافقین برای نفوذ در دبیرستان ها بلکه دبستان ها اهمیت بیشتری قائلند تا جوانان را برای انحراف دانشگاه ها مهیا کنند، آنان می دانند اگر نوباوگان در مراکز آموزش تربیت صحیح شوند و حیله های استعمارگران را احساس و توطئه های همه جانبه آنان را لمس کنند، در دانشگاه برای عمال استعمار توفیق کمتری حاصل می شود و لهذا در دبستان ها و دبیرستان ها و قبل از ورود به دانشگاه ها در ساختن جهاز استعماری شرق و غرب برای ورود به دانشگاه اهمیت خاصی احساس می کنند.
از این رو است که باید دستگاه های آموزشی متعهد و دلسوز برای نجات کشور اهمیت ویژه ای در حفظ نو پایان و جوانان عزیزی که استقلال و آزادی کشور در آینده منوط به تربیت صحیح آنان است قائل باشند و نیز از این رو است که نقش معلمان و اساتید در تربیت و تهذیب دانش آموزان و دانشجویان به عنوان اساسی ترین و مؤثرترین نقش مطرح می گردد و همه دیدید که گرایش آنان به شرق و غرب برای کشورمان چه فاجعه ها آفرید و دانشگاه ها را به صورت دژ محکمی برای خدمت به شرق و غرب در آورد و اکثریت قاطع غرب و شرقزدگان این مملکت را به عنوان فارغ التحصیلان تحویل جامعه داد.
اکنون بر معلمان متعهد و مسؤول دبستانی و دبیرستانی است تا با کوشش خود جوانانی را تحویل دانشگاه ها دهند که با آگاهی از انحرافات گذشته دانشگاه، بر فرهنگ غنی و مستقل اسلامی ایرانی تکیه کنند و بر اساتید متعهد است تا با باز شدن دانشگاه ها در صورت مشاهده انحراف و گرایش جوانان به یکی از دو قطب قدرت و مکر، آنان را به توطئه ها و شیطنت ها آگاه کنند و جوانانی متعهد نسبت به مصالح کشور و آگاه به اهداف اسلام تحویل جامعه دهند و مطمئن باشند که با این خدمت، استقلال و آزادی کامل میهن عزیزشان تضمین خواهد شد.
/ر