به گزارش حوزه احزاب باشگاه خبرنگاران، به نقل از نما نيوز محمود مرآتی یکی از مبارزین انقلاب است که در جریان اعدام انقلابی حسنعلی منصور نقش بسزایی داشت.
بر این اساس مصاحبه ای در خصوص سالگرد شهدای موتلفه اسلامی و عملیات موفق آمیز ترور حسنعلی منصور با وی انجام شد که به شرح ذیل میباشد.
*از شهداي 26 خرداد چه خاطراتي داريد؟
مدارا با مردم جزو الزامات شخصيتي آقاي حاج صادق اماني بود و تبعيت از دستورات و فرامين ديني و فقهي يكي از كارهاي روزمره ايشان بود.
سلوك با مردم در ايشان به صورت متواضعانه و مشفقانه وجود داشت و به وعدهاي كه به مردم ميداد، با دقت كافي عمل ميكرد. به طور مثال روزي كه پدرشان مرحوم شدند و قرار بود ايشان با دوستانش به اردوئي خارج از تهران برود و همه وسائل اردو آماده و فراهم شده بود، به دوستانش ميگويد من پدرم فوت كرده. اگر اجازه بدهيد بروم و به اين كار برسم! يعني چون قبلاً به عدهاي قول داده كه با آنها برود، اجازه ميگيرد! البته كه دوستان ايشان همراهش رفتند و كمك كردند و برنامهها را انجام دادند، ولي ميخواهم تقيد ايشان به قول و نظم را بگويم. در هر صورت برنامههايشان را با دقت عمل و تعهد بالائي انجام ميدادند.در مسائل عقيدتي، از ارشادات ائمه اطهار(ع) و مباني و دستورات اسلام و شريعت و قرآن به طور كامل تبعيت ميكردند.
در فعاليتهاي سياسي دقيقا بر اساس نظر مراجع عمل و از نظر امام پيروي ميكرد. هر دستوري كه از طريق پيام مراجع و امام ميرسيد، ايشان تا پاي جان و مردانه ميايستاد. ايشان در دفاعيات خود در دادگاه ميگويد: «حركت ما بر اساس دين مبين اسلام است و براي به درك واصل كردن منصور، هيچ كسي ما را تشويق نكرد».ايشان گفت: «براي به درك واصل كردن منصور هيچ كس ما را تشويق نكرده و چون او به مرجع شيعيان جهان حضرت ايتالله خميني اهانت كرده، ترور او از وظايف ديني ما بوده است».ايشان ميخواست رئيس و اعضاي دادگاه را هدايت كند و به امراي دادگاه گفت: «شما هم به اين نهضت بپيونديد و يكي از عناصر بيدادگاه شاه نباشيد».
*در آن جلسات چه موضوعاتي مطرح ميشدند؟
غير از مسائل مذهبي، مسائل سياسي و اخبار هم بود. جلسه كامل و خوبي بود.
*شما جزو جوانان جلسه بوديد؟
بله، تقريباً جزو جوانها بودم.
*خبر ترور منصور را كي و چگونه شنيديد؟
اين طور كه بعدها شنيدم، به جاي آقاي بخارائي ميخواستند مرا در نظر بگيرند. ظاهراً ديدند عرضه ندارم، آقاي بخارائي را در نظر گرفتند.
*شكسته نفسي ميكنيد.
علتش اين بود كه ظاهراً در دسترس نبودم، آن روز من پيش آقاي توكليبينا بودم و شهيد عراقي آمد و اطلاع داد كه كار تمام شد.
*وقتي اين خبر را شنيديد، برداشتتان چه بود؟
در روزي كه اسرائيل از حزبالله و بعد از غزه شكست خورد، خوشحالي مردم مسلمان چقدر بود؟ آن روز هم همه همان قدر خوشحال بودند.
*ديگر ويژگيهاي برجسته اخلاقي شهيد اماني چه بودند؟
رفتار ايشان جوري بود كه هيچ كس از ايشان ناراضي نبود. جوانها ايشان را به چشم يك پدر ميديدند.
*اشاره كرديد كه قرار بود شما به جاي شهيد بخارائي برويد. اگر اين پيشنهاد را به شما ميدادند، قبول ميكرديد؟
آن روزها برنامهاي جز مبارزه نداشتيم. يا قم بوديم يا مشهد. من در جائي كارمند بودم. يك وقت ميگفتند بازار ميخواهد برود قم كه آيتالله خميني ميخواهند صحبت كنند. ما سر از پا نميشناختيم و بلافاصله خودمان را مي رسانديم. ضبط هم ميبرديم و من مسئول ضبط بودم. بعضي از سخنرانيهاي امام را خودم ضبط كردم. روي نوارهاي يكطرفه ضبط ميكرديم. منزل امام زيرزميني داشت كه يك پنجره به حياط داشت. منبر هم پشت اين پنجره بود. ما ميرفتيم داخل زيرزمين و پشت پنجره، ضبط نواري را ميگذاشتيم و ضبط ميكرديم و بعد ميبرديم و پياده ميكرديم و بلافاصله به شهرستانها ميفرستاديم كه بتوانند استفاده كنند./س3