به گزارش
سرويس بين الملل باشگاه
خبرنگاران ؛ مذاکرات ايران و گروه 1+5 که پس از ماهها بن بست و تعليق در فروردين ماه (اواسط آوريل) در استانبول از سر گرفته شده و دور دوم آن نيز، سوم خرداد در بغداد ادامه يافته بود، به ايستگاه مسکو رسيد و متاسفانه همانطور که پيش بيني مي شد، نشست مسکو نتيجه بخش از آب درنيامد و دو طرف تنها بر سر ادامه مذاکرات، اما در سطحي پايين تر يعني در سطح معاونين مذاکره کنندگان ارشد، توافق کردند.
آنچه که در نشست مسکو بيش از هرچيز به چشم آمد و تيم مذاکره کننده کشورمان نيز بر آن تاکيد داشت، بي برنامگي و ظاهرا عدم تمايل گروه 1+5 به ويژه کشورهاي غربي براي پيشبرد مذاکرات بود. مسئله اي که از نشست بغداد شروع و در مسکو هم تکرار شد.
ظاهرا غربي ها بجز گزينه "فشار و تحريم" و کلا "زورگويي" با ديگر گزينه ها بيگانه هستند. به همين دليل هم است که موضوع برنامه هسته اي ايران در طول ده سال گذشته همچنان حل نشده، باقي مانده است.
اگر غرب واقعا به حل موضوع هسته اي ايران علاقمند بود، بهترين فرصت يک دهه اخير يعني "نشست بغداد" را به اين راحتي از دست نمي داد.
پس از نشست موفقيت آميز ايران و گروه 1+5 در استانبول که موجب خشنودي هردو طرف شد، موجي از اميد و خوشبيني براي پايان دادن به يک دهه کش و قوس ملال آور بر سر مسئله هسته اي ايران ايجاد شد. اما بلافاصله پس از پايان اين نشست، فشارهاي لابي صهيونيسم و رژيم صهيونيستي که خواستار اقدام نظامي عليه ايران هستند، شروع شد تا اين اميدواري راه به جايي نبرد و متاسفانه موفق هم شدند، به طوري که خوشبيني ها جاي خود را به بدبيني و سردي روابط داد.
در همان زمان، ايران از گروه 1+5 خواسته بود، براي مشخص شدن چارچوب و روال مذاکرات در بغداد و دستيابي به نتايج سازنده، بحث هاي کارشناسي ميان دو طرف انجام شود، اما غرب استقبالي از اين پيشنهاد نکرد تا بيش از پيش مشخص شود که گروه 1+5 تمايلي براي تعامل و حل موضوع هسته اي ايران از طريق ديپلماسي ندارد و فقط ژست سياسي مي گيرد.
برگزار نشدن نشست هاي کارشناسي به اين پيش بيني ها دامن زد که نشست مسکو نيز با وجود تلاش هاي مقامات مسکو راه به جايي نمي برد که با برگزاري چهار دوره مذاکره در دو روز صحت اين پيش بيني ها را تائيد شد.
در مسکو هم مذاکره کنندگان گروه 1+5 بدون هيچ طرحي پاي ميز مذاکره حاضر شدند و حتي به نظر مي رسيد، يک بار هم ان پي تي و چارچوب مذاکرات را مرور نکرده بودند؛ زيرا، سخنگوي اشتون در اظهارنظري عجيب که با مفاد معاهده ان پي تي مغايرت داشت، گفت: ان پي تي حق برخورداري از غني سازي اورانيوم رابه هيچ کشوري نداده است.
اين اظهار نظر روشن ساخت که طرف غربي بدون مطالعه، پا به مسکو گذاشته است.
جليلي مذاکره کننده ارشد کشورمان، در همان روز نخست از فرصت سوزي هاي طرف غربي، بشدت انتقاد کرد و گفت: فرصتي را که در استانبول براي مذاکرات سازنده در بغداد رقم خورده بود، از بين برده است.
اما بايد گفت؛ اين اولين باري نيست که غرب فرصتهاي ايجاد شده براي مسالمت آميز موضوع هسته اي ايران را هدر مي دهد.
از همان سالهاي اول آغاز مناقشه هسته اي ميان ايران و غرب بارها فرصت هاي مناسبي براي حل اين موضوع به وجود آمد، که غرب بنابه دلايل مختلف از آنها بهره نبرد و اين فرصت سوزي ها همچنان ادامه دارد.
سال 2002 بود که غرب متوجه فعاليت هاي هسته اي ايران شد و از همان زمان به ايران فشار آورد تا فعاليت هاي هسته اي خود را متوقف کند، اما ايران که يکي از امضاء کنندگان ان پي تي است، برخورداري از انرژي هسته اي صلح آميز در چارچوب اين معاهده را حق خود دانسته و به هيچ وجه تن به خواسته غير منطقي غرب نداده است.
در اين مدت 10 ساله، ايران بارها با در پيش گرفتن رفتارهاي اعتمادساز و پيشنهادهاي سازنده براي حل موضوع هسته اي خود، ابراز علاقه کرد، اما غرب به دليل برخورداري از خود استکباري خود هربار و هرگاه موقعيتي براي حل تنش ها به وجود آمد، به آن پشت کرد.
طي سالهاي 2003 تا 2005، پيشنهاداتي از سوي دولت ايران براي گفتگو و حل مسائل تنش زا بين ايران و غرب ارائه شد.
اوج همکاري هاي ايران با غرب در سال 2005 بود که دولت وقت ايران حتي پروتکل الحاقي را نيز پذيرفت.
در ژانويه سال 2005، ايران متعهد شد؛ هيچ برنامه توليد سلاح هاي کشتار جمعي را پيگيري نکند تا اين تنها بهانه غرب براي مخالفت با فعاليت هاي هسته اي ايران، نقش بر آب شود، اما غرب به حربه فشار و تهديد خود ادامه داد.
اوج انعطاف پذيري و همکاري ايران را بايد زمستان سال 84 دانست. در اين تاريخ (مارس 2005) ايران پيشنهادکرد، پروتکل الحاقي و ادامه بازرسي هاي آژانس از تاسيسات کليدي خود را مي پذيرد.
علاوه بر اين، توسعه برنامه غني سازي را محدود کرد و حاضر شد تمام اورانيوم غني شده را به ميله هاي سوختي تبديل کند.
آوريل (فروردين) همان سال، ايران حاضر شد فعاليت هاي هسته اي خود را به مدت 6 ماه ديگر به حالت تعليق درآورد، چندماه بعد (جولاي) تيم مذاکره کننده ايران حاضر شد توافقنامه اي براي محدود کردن غني سازي اورانيوم در نطنز امضاء کند.
اما هيچ يک از اين پيشنهادها و اعتمادسازي ها، غرب را متقاعد نکرد و فرصت ها يکي پس از ديگري از دست رفت.
سال 2006 بود که سه کشور چين، روسيه و آمريکا نيز به سه کشور فرانسه، آلمان و انگلستان پيوستند.
اين گروه بجاي آنکه مسير حل موضوع هسته اي ايران را هموار کند، به صدور قطعنامه و تحميل تحريم هاي گوناگون عليه ايران مبادرت ورزيد.
از اين سال به بعد بود که مذاکرات ايران و گروه 1+5 آغاز شد که در بيشتر موارد زياده خواهي ها و سلطه جويي ها و زورگويي هاي گروه، باعث به نتيجه نرسيدن مذاکرات شد.
ايران حاضر نيست از حق مسلم خود کوتاه بيايد و تسليم فشارهاي غرب شود، حتي فشارهاي اقتصادي که غرب به موفقيت آن بسيار دل بسته است، نيز تا اين لحظه نتوانسته اراده ايران را سست کند.
مقاومت ايران براي ابرقدرت ها، خيلي سخت آمده و به نظر مي رسد، آنها قدم در راهي گذاشته اند که نه راه پس دارند نه راه پيش، از يک طرف ايران را مقاوم تر از آن چيزي که تصور مي کردند مي بينند و از طرف ديگر تحت تاثير فشارها آمريکا، اسرائيل و لابي قدرتمند صهيونيسم نمي توانند تن به خواسته منطقي و قانوني ايران بدهند.
به همين جهت است که فرصت هاي ايجاد شده طي سالهاي 2006 تا امسال (از زمان تشکيل گروه 1+5 تاکنون) را يکي پس از ديگري هدر داده اند.
يکي ديگر از فرصت هاي بسيار ارزشمند براي حل مسئله هسته اي ايران طرح گام به گام روسيه بود که اخيرا مطرح شد، با وجود آنکه از طرف ايران پذيرفته شد، بازهم غرب حاضر به همکاري و پذيرش آن نشد.
براساس اين طرح مسکو پيشنهاد کرد، در ازاي رفع نگراني هاي بين المللي در خصوص برنامه هسته اي ايران، از سوي تهران، غرب هم به تدريج تحريم هاي خود را لغو کند.
اما همانطور که گفته شد، غرب که عملا تمايلي براي حل موضوع هسته اي ايران ندارد، با اين طرح مخالفت کرد.
بيش از هر کس، رژيم صهيونيستي از بن بست مذاکرات استقبال مي کند، اين رژيم فقط به حمله نظامي عليه تاسيسات هسته اي ايران فکر مي کند و در تلاش است آمريکا را نيز براي انجام اين حمله متقاعد کند.
تسلط اسرائيل به گروه 1+5 به حدي است که از اين رژيم به عنوان عضو نامرئي اين گروه نام برده مي شود. صحت اين ادعا وقتي به اثبات مي رسد که مي بينيم در نشست بغداد و مسکو، خواسته هاي سه گانه نتانياهو و ديگر مقامات رژيم صهيونيستي مبني بر تعطيلي فردو، توقف کامل غني سازي و خروج از اورانيوم 20 درصد غني شده ايران، از دهان کاترين اشتون بيرون مي آيد.
ظاهرا تا وقتي که گروه 1+5 نتواند در مقابل رژيم صهيونيستي بايستد، فرصت سوزي ها در حل موضوع هسته اي ايران ادامه خواهد داشت و با توجه به سابقه اين گروه به ويژه اعضاي اروپايي آن که تحت تاثير واشنگتن هستند و با در نظر گرفتن اين موضوع که خود واشنگتن از تل آويو و لابي صهيونيسم خط مي گيرد، بايد چنين نتيجه گيري کرد که بن بست هسته اي ايران، ادامه خواهد يافت.
البته به اين مطلب بايد ايستادگي و مقاومت به جاي ايران برسر حفظ حقوق مسلم خود را نيز افزود که در عين اينکه براي حل مسئله هسته اي، بارها و به دفعات از خود انعطاف پذيري نشان داده، از سوي ديگر نشان داده است که هيچ گاه حاضر نيست بر سر حقوق اصلي و دستاوردهاي شهداي خود معامله کند و آنها را به آساني و به "ثمن بخس" به بيگانگان واگذار کند.
گزارش از رضا عسگری