*اینک از امت اسلامی به میانه روی و اعتدال یاد شده است و علمای اخلاق و حکمای بزرگ حفظ تعادل و حد وسط را به پیروی از ارسطو اصل همه فضیلتها دانستهاند چنانکه شیخ محمود شبستری گفت:
همه اخلاق نیکو در میانه است که از افراط و تفریطش کرانه است
در فرهنگ غرب نیز میانه روی، که آن را گاهی حد
وسط طلایی خواندهاند، همان پرهیز از افراط و تفریط است که دو رذیلت در دو سمت
فضیلت قرار دارد.
*مقصود از میانه روی به عنوان خط فضیلت این نیست که شخص مسیر متساوی الفاصلهای را با افراط و تفریط که دو جانب حد وسط است حفظ کند بلکه حد وسط که فضیلت محسوب میشود صفتی است و کمالی است در انسان که به کلی با دو سمت افراط و تفریط متفاوت است و ماهیت آن ارتباطی به آن دو رذیلت ندارد و گاه باشد که حد وسط از نظر ظاهر به یکی از دو جانب افراط یا تفریط نزدیک شود اما هیچ گاه عنوان رذیلت پیدا نمیکند.
*مولانا در مثنوی حد وسط را امر نسبی خوانده و گوید ممکن است کاری برای شخصی حد وسط شناخته شود و برای دیگری افراط باشد بنابراین فضیلت در شناخت و حفظ نقطه اعتدال در هر کار و در هر مقام و موقعیت است. مولانا همچنین میافزاید که :
این وسط در بانهایت میرود که مر آن را اول و آخر بود
بنابراین در عشق که امری بی نهایت است حد وسط وجود ندارد بلکه هر چه در آن افراط کنند و حرص ورزند زیبنده است.
حرص اندر عشق تو فخر است و جاه حرص اندر غیر تو ننگ و تباه (مثنوی)
*شیخ محمود شبستری گفته:
اصول خُلق نیک آمد عدالت پس از وی حکمت و عفت، شجاعت
اخلاق اسلامی بر چهار وصف عدالت و حکمت و عفت و شجاعت استوار است: عدالت، پرهیز از ظلم است و حکمت حفظ اعتدال میان زیرکیهای شیطانی و بلاهتهای حیوانی است. عفت، پرهیز از حرص در شهوت از یک طرف و خمود و سردی و خستگی و بی اعتنایی به شهوت از سوی دیگر و شجاعت دوری از جبن و بزدلی از یکسو و تهور و بی باکی و گستاخی از سوی دیگر است.
*برای تفصیل بیشتر در باب میانه روی و شرح فضایل و رذایل میتوان به دو کتاب اخلاق یکی از ارسطو که «اخلاق نیکوماک» نامیده شده و دیگر کتاب «اخلاق ناصری» از خواجه نصیرالدین طوسی مراجعه کرد.
*این آیه امت اسلامی را به شرط پیروی از خط اعتدال گواه و شهید و شاهد بر دیگر مردمان کرده است، چنانکه رسول که خود تجسم معنی اعتدال است بر امت اسلامی شاهد و گواه باشد. مقصود خداوند این است که ما با وضع قوانین و احکام اسلامی شما را در موضعی قرار میدهیم که اگر بدان احکام عمل کنید در عالم نخبه و یگانه میشوید و ملتهای دیگر میتوانند از شما سرمشق بگیرند چنانکه شما از رسول سرمشق میگیرید و اگر نخبه و محبوب عالمیان نشدهاید بدانید که راه رسول را نمیروید.
*این اعتدال معانی بسیار گسترده ای دارد که از جمله مهمترین آنها اعتدال در حفظ شئون دنیوی و امور اخروی است، چنانکه مردمان هم به دنیای خود بپردازند و هم از کار آخرت غافل نباشند. در حدیث آمده است: «من لا معاش له لا معاد له»، یعنی هرکس بر معاش دنیای خود به نحو شایسته ای همت نورزد او را از معاش آخرت نیز بهره ای نخواهد بود زیرا انجام کار دنیا از امور قریبه است به مراتب سهلتر است از امور آخرت که توجه به ارزشهای متعالیتر و جاودانه است. پس هر که را همت کسب آن سهلتر نباشد چگونه به آن مشکلتر خواهد رسید؟
*با نگاه دقیقتر میتوان گفت که کارها به دنیوی و اخروی تقسیم نمیشود بلکه انسانها هستند که اگر روی در آخرت داشته باشند و مقصودشان از هر کار نیل به کمال نفس ناطقه آنها باشد همه کارهایشان از خورد و خواب، خرید و فروش و زناشویی و شغل و حرفه و کار همه امور اخروی است و اگر آدمی روی در دنیا کرده باشد و دنیا را مطلوب مقصود نهایی خود داند همه کارهایش دنیوی است از نماز و روزه و حج و جهاد و تحصیل علم و غیره:
دنیا همگی عقباست اندر نظر عارف دنیات چو عقبا
شد دنیات مبارک باد
(دیوان شمس)