پیام آیت الله جوادی آملی به جامعه پزشکی:
پیام آیت الله جوادی آملی به جامعه پزشکی:
به گزارش
خبرنگار بهداشت و درمان باشگاه خبرنگاران؛ این عالم برجسته حوزه های علیمه پیامش را خطاب به روسای دانشگاه های علوم پزشکی کشور به مناسبت هفتاد و یکمین اجلاس آنان صادر کرد.
بنا بر این گزارش مشروح پیام ایشان بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی جمیع الانبیاء و المرسلین والائمه الهداه المهدیین سیّما خاتم الانبیاء و خاتم الاوصیاء علیهما آلاف التحیّه و الثناء بهم نتولا و من اعدائهم نتبرء الی الله. میلاد سید اوصیاء و خاتم اولیاء حضرت مهدی(عج) را به پیشگاه آن حضرت و شما فرهیختگان و دانشمندان فن شریف پزشکی تبریک عرض می کنم. از ذات اقدس اله مسئلت می کنیم به برکت این مولود نظام جمهوری اسلامی ایران را تا حضور آن حضرت از هر گزندی محافظت فرماید. دو مطلب را در جمع شما بزرگواران مطرح می کنم. مطلب اول به مناسب این ایام است، یعنی میلاد وجود مبارک ولیعصر(عج) و مطلب دوم مربوط به فن شریف پزشکی است. اما مطلب اول، امامت در اسلام از سنخ وکالت نیابت و مانند آن نیست. گرچه آراء مردم محترم است و بدون مقبولیت جامعه کار پیش نمی رود ولی این مقبولیت باید از راه مشروع باشد. یعنی مردم یا خودشان اهل نظر باشند یا اهل بصر، واگر هیچکدام از این دو نباشند، اهل سمع باشند و گوششان به بیّنه باشد تا حجت شرعی در قبولشان ظهور کند. این مقبولیت باید صبغه مشروعیت داشته باشد. در اسلام امامت از سنخ انتخاب نیست بلکه یک امری است الهی، زیرا عصمت در امام شرط است که ملکه ملکوتی است و معلوم کسی نیست و جز خدای سبحان کسی راز آن را نمی داند. لذا خدا کسی را که معصوم است نصب می کند. امامت جانشین پیامبر است و پیامبر جانشین خداست. یعنی کار از بالا شروع می شود. اگر کسی رسول را یعنی نبوت و رسالت را نشناسد امامت را نمی شناسد و اگر خواست نبوت را بشناسد چون نبی جانشین خداست تا مستخلف عنه را نشناسد خلیفه را نمی شناسد. در زمان غیبت از امام صادق سئوال شد وظیفه ما در زمان غیبت چیست، حضرت از راه معرفت وظیفه را مشخص کرد. به زراره و امثال زراره فرمود با این دعاها مانوس باشید: خدایا توفیق خداشناسی را به ما عنایت کن زیرا اگر خدا را نشناسیم پیغمبرشناس نیستیم. خدایا توفیق فهم نبوت و رسالت را به مرحمت کن، زیرا اگر پیامبر را نشاسیم امام را نمی شناسیم، زیرا امام جانشین پیامبر است. اگر امام را هم نشناسیم گمراه می شویم. این استدلال شبیه برهان لمّ است که باید معلول را از راه علت شناخت. بهترین راه شناخت معلول، شناخت علت است. اگر کسی سبب را بشناسد مسبب را خواهد شناخت. شما بزرگواران پزشکی هم معتقدید اگر علت بیماری شناخته شود درمان حاصل می شود. از این جهت وظیفه ما در عصر غیبت اولا" معرفت توحیدی است، ثانیا" شناخت وحی و نبوت است و ثالثا" شناخت امامت و خلافت است. بعد از این معرفت ها هم رابعا" پیروی عملی است. اگر از دین گمراه شویم مرگمان مرگ جاهلیت خواهد بود. اگر هم مرگ جاهلی بود نشان آن است که حیات، حیات جاهلی است. اگر انسان حیات جاهلانه داشت مرگ او هم جاهلی است. از ذات اقدس الله مسالت می کنیم توفیق معرفت حضرت رسول، انبیاء و اولیا و حضرت ولیعصر را به ما عنایت کند. فرق اساسی غدیر و سقیفه نیز همین است. اگر امامت یک امر مردمی بود با سقیفه هم حل می شود. ولی مساله امامت بدون غدیر که امری الهی است حل نمی شود. امامت غدیری با خلافت سَقَفی فرق اساسی دارد. یکی اهل نجات است و همتای با قرآن کریم و یکی شعار منحوس اش «هنا کتاب الله» است. اما مطلب دوم مربوط به شما فناوران شریف پزشکی است. علوم تجربی گرچه موضوع اش انسان نیست ولی کاربرد اش انسان است، بر خلاف علوم انسانی. در جریان طبابت سه مرحله است که در بخش های گوناگون فضای حاکم بر فن پزشکی این مراحل وجود دارد. یک مرحله بیماری های مشترک بین انسان و دام است. بیماری که مشترک شد، درمان و تشخیص هم مشترک است. در بسیاری از موارد همایش های بیماری های مشترک انسان و دام مطرح است. قسم سوم هم که کم و بیش رایج است عبارت از اخلاق پزشکی است که منبعث از اینست که انسان اشتراکاتی با فرشته ها دارد. در فضائل اخلاقی که آن را هم تحت عنوان اخلاق پزشکی و زیستن طیب و طاهر مطرح می شود. اما آنکه بسیار کم به آن توجه می شود، یعنی قسم دوم، تشکیل همایش های انسان شناسی است بر اساس ابعاد مشترکی که با حیوان و فرشته ها دارد. درست است که انسان با دام و فرشته مشترک است اما انسان یک حقیقت گسسته نیست که جهت اشتراک او با آن دو جدا از هم باشد. انسان یک هویت گسترده و ممتد دارد. قرآن کریم این دو مرز و این دو حد را جداگانه ذکر کرده است. در اوائل سوره آل عمران انسان را که به دانش و معارف شریعت مجهز است همنشین فرشته ها اعلام می کند. آنجا که سخن از خورد و خواب و بیماری های بدنی است انسان را با دام یکجا ذکر می کند. می گوید از میوه ها و باغات برای متاع انسان و دام هایتان استفاده کنید. این دو بخش در قرآن کریم آمده که در همایش هایی که در ایران هست بدان ها توجه می شود. اما نکته اصلی ناگفته مانده است. انسان هویت واحد دارد و دو بخش مادی و معنوی او از هم جدا نیست لذا دارویی که یک طبیب به بیمار می دهد باید هم جنبه حیوانی او و هم جنبه معنوی وی را درمان کند. مثلا داروی حرام و حلال برای دام یکی است ولی برای انسان یکی نیست. داروی حرام در انسان ممکن است بی اثر باشد. آن دارویی که برای دام نتیجه پزشکی می دهد برای انسان گاهی واجد نتیجه نیست. شراب حتی اگر 5 درصد در شربت باشد او را نجس می کند و همان 5 درصد تیرگی شعور و تخمیر عقل می آورد. شراب خمر و خمار مغز و سر و عقل است. بنابراین نباید گفت این 5 درصد الکل آسیبی نمی رساند. اگر حلال و حرام فرق دارد، اگر جعلی و اصلی فرق دارد، اگر قاچاق و غیرقاچاق فرق دارد، برای آنست که انسان، انسان است. یعنی بخش ملکی او با ملکوت او آمیخته است. ممکن است همین دارو را یک انسان که از راه حلال تهیه کرده است اثربخش باشد ولی از راه قاچاق که تهیه شد اثر نکند. این ها افسانه نیست زیرا حرام با ملکوت انسان هماهنگ نیست. این سخنان شاید در جمع غیرموحدان جز پوزخند چیزی نداشته باشد، ولی این ها حق است. انسان دام نیست. آنکه انسان را در حد دام ببیند بیتار است نه طبیب. پزشک باید در کنار معارف تجربی و بدنی معارف تجریدی و معنوی انسان را هم در نظر داشته باشد. در سوره احزاب، قرآن کریم برخی امور را جزو مرض می شمارد و این باید در فن پزشکی ملحوظ شود. قرآن به همسران پیامبر دستور می دهد از سخن گفتن های رقیق و زنانه با دیگران پرهیز کنند. به زنان می فرماید اگر خواستید با نامحرم سخن بگویید طوری حرف بزنید که مردی که قلبش مریض است طمع نکند. این دارو باید با این مرض هماهنگ باشد. در سوره آل عمران فرمود کسی که مشکل سیاسی و اجتماعی دارد و خبرها را سیاه نمایی کرده و خبرچین بیگانه هاست و منتظر برگشتن بیگانه هاست مریض سیاسی است. چنانکه در سوره مائده آن ها را توصیف می کند. بنابراین کاری که در فن شریف پزشکی انجام می شود باید جامع این سه مرحله باشد. هم بخش مشترک بین انسان و دام و فرشته ها را و هم بخش اساسی انسان، که جامع نگری بین ملک و ملکوت است را باید ملحوظ کند. من مجددا" تلاش شما پزشکان گرامی و دانشمندان و اندیشوران کشور را ارج می نهم و از برگزار کنندگان این همایش قدرشناسی می کنم. از خدا می خواهیم این نظام را تا ظهور صاحب اصلی اش از هر گزندی حفظ فرماید. غفرالله لنا و لکم والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته./ح