به گزارش
سرويس بين الملل باشگاه
خبرنگاران به نقل از "گلوبال ريسرچ"؛ داستان "چوپان دروغگو" اين روزها از دهان آمريكا و اسرائيل بسيار شنيده مي شود.
رسانه هاي سرشناس سراسر جهان با اشتياق فراوان به غذاي تند "حمله به ايران" كه آنها براي ما پخته اند، طعم دهنده اضافه مي كنند. تهديد جنگ عليه ايران يك بار ديگر تجديد شد و سياستمداران داراي اعتماد به نفس بيش از حد سعي دارند شانس خود را در پيش بيني هاي قابل قبول بيازمايند.
وقتي اسكات ريتر، رئيس سابق ناظران تسليحات هسته اي سازمان ملل متحد در عراق، پيش بيني كرد كه ايالات متحده در سال 2005 به ايران حمله خواهد كرد، همه بدون هيچ شك و ترديد باور كردند كه نبردي بين دو كشور قدرتمند جهان به وقوع مي پيوندد، اما هيچ جنگي اتفاق نيفتاد و ريتر اعتبار خود را از دست داد. او روز 19 فوريه سال 2005 به رسانه ها گفته بود؛ آمريكا به طور جدي قصد حمله به ايران را دارد: "جورج بوش دستوراتي را براي حمله هوايي عليه ايران در ژوئن سال 2005 دريافت و آن را امضا كرده است. هدف اصلي اين حملات، انهدام برنامه توليد تسليحات هسته اي ايران است." اما ژوئن سال 2005، يكي از با ثبات ترين و آرام ترين ماه هاي سال 2005 براي ايران بود.
سه سال بعد، يك نمايش سرگرم كننده توسط مردمي كه خيلي علاقمند بودند نوسترآداموس قرن 21 باشد، به روي صحنه رفت.
جان بولتون، سفير سابق آمريكا در سازمان ملل متحد كه بخاطر مهارتش در بهم آميختن طنز و سياست شهرت جهاني دارد، پيشگويي كرد كه اسرائيل بزودي به ايران حمله خواهد كرد تا تاسيسات هسته اي آن را منهدم كند.
روزنامه ديلي تلگراف هم پيروزمندانه اين پيشگويي را با تيتر درخشان "جان بولتون پيش بيني كرد، اسرائيل قبل از تحليف رئيس جمهور جديد آمريكا، به ايران حمله مي كند."
رئيس جمهور جديد آمريكا، مراسم تحليف را برگزار كرد و اسرائيل به ايران حمله نكرد. بولتون هم سرنوشتي مانند ريتر پيدا كرد، اما بولتون پيش بيني در مورد حوادث بين المللي را كنار نگذاشت و همچنان به فريب دادن افكار عمومي جهان ادامه مي دهد.
چند روز قبل از اينكه ايران شروع به سوخت گذاري اولين نيروگاه هسته اي خود در بوشهر كند، حدس و گمان ها در مورد حملات پيش دستانه آمريكا و اسرائيل در رسانه هاي جهان مطرح شد.
پيش بيني ها، تحليل ها، اظهارنظرها و هشدارها كركننده بودند. سياستمداران افراطي و خبرنگاران سعي كردند زمينه اي را براي يك ماجراجويي تازه در خاورميانه فراهم كنند.
بولتون يك بار ديگر اظهارات كوبنده اي به زبان آورد و به شبكه تلويزيوني فاكس نيوز آمريكا گفت؛ اسرائيل تا 21 آگوست فرصت دارد نيروگاه بوشهر را متوقف كند. 21 آگوست گذشت و پيش بيني بولتون بازهم غلط از آب درآمد.
درغگويي و داستان سرايي فقط منحصر به بولتون نيست. "جفري گولدبرگ"، روزنامه نگار آمريكايي در داستاني كه در شماره ماه سپتامبر "آتلانتيك" منتشر شد، ياد جوديت ميلر خبرنگار نيويورك تايمز را در ذهن ها زنده كرد كه با نوشته هاي خود كاخ سفيد را به اشغال عراق در سال 2003 ترغيب كرد.
بسياري از خبرنگاران آمريكايي به گلدبرگ بابت مقاله تحريك آميز و ماجراجويانه "نقطه غيرقابل بازگشت" او، اعتراض كردند.
در اين داستان، گلدبرگ مدعي است كه با چند نفر از مقامات عالي رتبه اسرائيلي گفتگو كرده و آنها به او گفته اند، اسرائيل در آينده نزديك به ايران حمله مي كند.
مقاله او با مقدمه اي دروغين و ساختگي و فريب دهنده كه ايران به دنبال سلاح اتمي است، شروع مي شود. وي سپس با تكيه بر پيش فرض هاي غلط خود نتيجه گيري مي كند؛ ايران به دليل تحريم هاي مالي شديد، دست از توليد سلاح هسته اي برخواهد داشت.
وي گفت: "در طي دوازده ماه، تحميل تحريم هاي اقتصادي عليه جمهوري اسلامي ايران، سران ايران را متقاعد خواهد كرد از پيگيري تسليحات هسته اي دست بكشند."
اما او صادقانه اعتراف مي كند كه ايالات متحده، انگليس و اسرائيل به طور سري عمليات هاي اطلاعاتي را براي مختل كردن پيشرفت هسته اي ايران انجام مي دهند.
او اعتراف مي كند كه ربودن دانشمندان هسته اي ايران، در دستور كار ابرقدرتهاي غربي و نيز اسرائيل قرار دارد.
وي گفت: اين امكان وجود دارد كه "عمليات هاي عقيم كننده" كه توسط سرويس هاي اطلاعاتي اسرائيل، آمريكا و ديگر قدرت هاي غربي انجام مي شود_ برنامه هايي كه براي متوقف كردن تلاش هاي هسته اي ايران از طريق اختلال، سر به نيست كردن مهندسي شده دانشمندان هسته اي صورت مي گيرد_ مانع پيشرفت ايران در مسير هسته اي شدن، بشود.
گلدبرگ از معقول بودن حمله اسرائيل به تاسيسات هسته اي ايران دم زده و به تجارب موفقيت آميز تل آويو در بمباران رآكتور هسته اي اوسيراك عراق در سال 1981 و رآكتور هسته اي سوريه در سال 2007 اشاره مي كند.
سپس اين خبرنگار آمريكايي_ اسرائيلي مي گويد؛ تا لحظه نگارش اين مقاله با بيش از 40 سياستمدار و مقام تصميم گير اسرائيلي مصاحبه كرده كه همگي موافقند احتمال حمله اسرائيل به تاسيسات هسته اي ايران در آينده نزديك 50 درصد است.
بنابراين، بالاخره چه اتفاقي خواهد افتاد؟ آيا ايالات متحده آمريكا و متحدانش موفق خواهند شد در مسير ملي شدن قدرت هسته اي ايران، مانعي ايجاد كنند؟ آيا رژيم اسرائيل مي تواند با حمله به ايران، از سرنوشت محتوم خود فرار كند؟ آيا تحريم هاي مالي مانع پيشرفت هسته اي ايران خواهد شد؟ آيا پيش بيني هاي بولتون روزي محق خواهد شد؟
جواب همه اين سوالات روشن است. هرگونه حمله به تاسيسات هسته اي ايران، چه توسط آمريكا و چه اسرائيل، منجر به نابودي سياسي تل آويو و واژگون شدن معادلات تمام منطقه خاورميانه خواهد شد.
با در نظر گرفتن قدرت نظامي ايران، اين امكان وجود دارد كه حيات اسرائيل به پايان برسد، ضمن آنكه ايران قبلا هشدار داده در صورتي كه مورد حمله قرار بگيرد، تنگه هرمز را خواهد بست. اين امر موجب افزايش آني قيمت نفت خواهد شد و براي ايالات متحده و متحدان اروپايي اش، مشكلات مالي به وجود خواهد آورد.
در صورت انجام هرگونه اقدام ماجراجويانه، امكان روبرو شدن با اقدامات تلافي جويانه خرد كننده از سوي ايران بسيار بالا خواهد بود.
يكبار محمود احمدي نژاد در يكي از سخنراني هاي خود، گفت؛ "اگر هر دستي در جهان برعليه ملت ايران روي ماشه برود، ملت ايران آن دست را از بازو قطع خواهد كرد". اين واقعيت، ايران و مردم ايران است.
تنوع مذهبي، سياسي، نژادي و زباني نمي تواند ملت ايران را از هم جدا كند. ايرانيان از كشور خود دفاع مي كنند، همانطور كه در طول تاريخ و به خصوص در طول 30 سال پس از پيروزي انقلاب اسلامي، نشان داده اند. هرگونه حمله اي عليه تاسيسات هسته اي ايران، منجر به تشكيل ارتش قدرتمند 70 ميليوني خواهد شد كه هدف نهايي آن، وارد آوردن شكست مهلك به دشمن است.
ايران سرزمين صلح و دوستي است و با اين وجود، سرنوشت تمام دشمنان شرور اين سرزمين، نابودي است.