به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران، لحظه تصمیم نهایی کی فرا میرسد؟ آیا واقعا وزیر دفاع و نخستوزیر اسرائیل تا پایان سال جاری میلادی میتوانند نظامیان و افکار عمومی داخلی و همچنین جامعه جهانی را قانع کنند تا به ایران حمله نظامی کنند؟ در اتخاذ چنین تصمیمی نظامیان تاثیر شگرفی دارند.
زمان کوتاه است. بنیامین نتانیاهو و ایهود باراک، زمان زیادی در اختیار ندارند، آنها گمان میکنند که حمله به ایران باید تا قبل از انتخابات ریاست جمهوری امریکا، تا پایان دسامبر صورت بگیرد و این در حالی است که تحریمهای علیه ایران تنها چند هفته است که آغاز شده و زمان میبرد تا تاثیرات آن نمایان شود. برای همین است که آنها میبینند که فرصتشان بسیار کم است؛ نهایتا تا اکتبر.
دولت مصغر به زودی تشکیل جلسه میدهد و درباره گزارشهایی که در این زمینه منتشر شده بحث خواهد کرد، انتظار میرود که تهیه کنندگان گزارش تجویز حمله نظامی در کوتاهترین زمان ممکن را دهند تا اطلاعات مربوطه به خارج سرایت نکنند. نتانیاهو و باراک خوب میدانند که عدهای آمادگی دارند تا تلاویو را از ریل حمله نظامیای که هیچ نیازی به آن احساس نمیشود، خارج کنند. در راس آنها شیمون پرز، رئیس جمهوری اسرائیل قرار دارد که به طور غیر مستقیم به کاخ سفید ابلاغ کرده است که شخصا با حمله نظامی به ایران مخالف است و در صورتی که چنین تصمیمی گرفته شود قبل از انجام حمله خود شخصا واشنگتن را در جریان خواهد گذاشت. در همین مسیر باید مئیر داگان، یووال دیسکین و شاید گابی اشکنازی را نیز بر شمریم که تلاش میکنند از وقوع چنین فاجعهای به هر ترتیبی شده، جلوگیری کنند.
در این میان تنها کسی که میتواند به طور واقعی این حماقت را خنثی کند، رئیس ستاد ارتش، بنی گانتس است که در اسرائیل هیچ کس نمیتواند بدون تایید او مجوز جنگ دهد، گانتس تا کنون رو در روی طرفداران جنگ ایستاده و حرف کسانی که میگویند حمله به ایران تنها 500 کشته برای اسرائیل در بر خواهد داشت (حرف ایهود باراک) را به سخره گرفته است. واقعیت این است که این روزها تلاش میشود که در درون کابینه اسرائیل میان طرفداران و مخالفان حمله نظامی به ایران درگیری رو در رو رخ ندهد. تا کنون رئیس موساد، رئیس شعبه امنیتی و فرمانده نیروی هوایی نتوانستهاند جلوی رویاهای انحرافی نتانیاهو و باراک را بگیرند، روسای هر سه نهاد یاد شده نسبت به حمله نظامی به ایران رویکرد محافظهکارانه دارند و با آن مخالفند.
گانتس به زودی نیمی از دوران ریاستش بر ستاد ارتش رابه پایان می رساند و این در حالی است که هنوز بسیاری از اختیارات سلفش اشکنازی را هم ندارد، ولی به جای آن نگرشهای اخلاقی بسیار دقیقی دارد که اشکنازی از آن محروم بوده است. وی تا کنون از درگیر شدن با نتانیاهو بر سر تعیین ژنرالهای مورد سفارشش اجتناب کرده است شاید هم در برابر انتخاب معاون رئیس ستاد ارتش به توصیه وی نیز تسلیم شود اما بحث حمله به ایران و آغاز جنگی جدید بحث دیگری است، وی معتقد است که چنین جنگی قطعا عواقب وخیم دیگری را به دنبال خواهد داشت.
به هر حال همه گزینهها در نهایت به رضایت او منوط است، گانتس نمیتواند تصمیمی بگیرد بدون این که هزینهها و مسئولیتهای آن را تقبل نکند. وی معتقد است که باید در برابر پرونده هستهای ایران یک تصمیم صحیح گرفته شود و این تصمیم شامل حمله به ایران نمیشود.
گانتس میداند که کارشناسان به خوبی میدانند که حمله به ایران باعث توقف برنامههای هستهای ایران نخواهد شد بلکه بر عکس باعث پیشرفت آن میشود و اسرائیل را وارد یک جنگ بسیار دردناک خواهد کرد و همچنین از لحاظ داخلی مشکلات متعددی برای آن به وجود خواهد آورد و در بعد بینالمللی نیز چهره اسرائیل را به شدت خدشهدار خواهد کرد. بسیاری از اسرائیلی از وقوع چنین جنگی نگرانند و بر تاثیر آن بر آینده زندگیشان در اسرائیل به شدت مضطربند.