به گزارش
سرويس بين الملل باشگاه
خبرنگاران به نقل از "اوراسيا ريويو"؛ انديشكده "فارن پاليسي اين فوكس" در گزارشي، تحت عنوان "تحريم هاي ايران: جنگ به وسيله ابزارهاي ديگر"، نوشت؛ اكنون كه مذاكرات با ايران بر سر فعالیت هسته اي اش اوضاع مساعدي ندارد، آيا در مسير جنگ هستيم؟
اسرائيل تقريبا هر هفته تهديد مي كند و دولت اوباما هم طبق گزارش ها طرح جنگ را ترسيم كرده است، اما به يك معني ما اكنون هم با ايران در جنگ هستيم.
"كارل فان كلاوس ويتز" تئوريسين معروف جنگ، جنگ را به عنوان "تداوم سياست ها به وسيله ابزارهاي ديگر" تعريف كرده است. در مورد ايران، سياست هاي بين المللي عملا يك وضعيت جنگي است.
ايالات متحده قبلا كار را براي كشورهاي طرف معامله با بانك مركزي ايران سخت كرده است و كنگره اين كشور نيز سرگرم بررسي طرحي است كه بخش انرژي ايران را يك "منطقه توليد نگراني" اعلام كند كه با اين طرح، ايران در جمع آوري پول نفت صادرات خود دچار مشكل مي شود.
طرح هاي ديگر نيز هرگونه همكاري كشورها و شركت هاي خارجي با بانكهاي ايراني را غيرممكن مي سازد و هر كشوري كه با ايران همكاري كند، ديگر نمي تواند با هر نوع نظام بانكي بين المللي همكاري كند.
مارك دوبوويتز، رئيس "بنياد دفاع از دمكراسي" به فايننشال تايمز، گفت: اگر طرح سختگيرانه تصويب شود، يك جنگ اقتصادي تمام عيار عليه ايران خواهد بود.
اين بنياد، متعلق به نومحافظه كاران است كه براي تحميل فشارهاي اقتصادي عليه فلسطين، چين و حزب الله، لابي كرده است.
اما در مورد ايران، "جنگ" فراتر از حوزه اقتصادي رفته است. در دو سال گذشته، پنج دانشمند ايراني ترور شده اند. اين ترورها به سرويس اطلاعاتي اسرائيل، موساد و منافقين نسبت داده شده اند.
اين گزارش در ادامه به انفجار سال گذشته در يك پايگاه نظامي در بيدگنه كه منجر به شهادت 17 نفر، از جمله سردار حسن تهراني مقدم بنيانگذار برنامه هسته اي ايران شد، اشاره كرده و گفته است؛ طبق اعلام رسانه هاي اسرائيلي، اين خرابكاري توسط منافقيني كه با موساد همكاري مي كنند، صورت گرفت.
باراك اوباما به صراحت اعتراف كرد كه ايالات متحده، جنگ سايبري را با اسم رمز "بازي هاي المپيك" عليه ايران به راه انداخته است.
ويروس استاكس نت هم کار غرب و اسرائیل بود که فعالیت هسته اي ايران را هدف قرار داد.
همچنين؛ ايالات متحده درپي انتشار ويروس "فليم" (شعله) بود.
علاوه بر ايران، ويروس "فليم" در كرانه باختري، لبنان، مجارستان، اتريش، روسيه، هنگ كنگ و امارات پيدا شده است.
توجه بيشتر رسانه ها معطوف به اين مسئله است كه آيا شكست مذاكرات منجر به حمله اسرائيل يا آمريكا به تاسيسات هسته اي ايران خواهد شد؟ بنيامين نتانياهو نخست وزير رژیم اسرائيل و ايهود باراك وزير دفاع آن، دو سال است كه بر طبل پاره حمله نظامي می کوبند.
بنا به گفته "گيدئون راكمن" ستون نويس برجسته فايننشال تايمز، برخي مقامات اسرائيلي به او گفته اند؛ تل آويو تابستان يا اوايل پائيز به ايران حمله خواهد كرد. يك منبع اسرائيلي نيز به راكمن گفته است؛ "اسرائيل تا سپتامبر يا اكتبر صبر خواهد كرد، چون شرايط هوا بهتر و به انتخابات رياست جمهوري آمريكا نيز نزديكتر است."
اما پاتريك كوكبرن، تحليلگر معتبر روزنامه اينديپندنت در امور خاورميانه، معتقد است؛ تهديدات اسرائيل "بلوف قرن" است. وي مي گويد؛ هيچ دليلي وجود ندارد كه تل آويو وارد جنگ شود. اما چنگ و دندان نشان دادن مفيد است و مسئله فلسطين را نيز حاشيه مي داند.
در بين اسرائيلي ها هم در مورد جنگ با ايران، اختلافات جدي وجود دارد. مقامات نظامي و اطلاعاتي عموما با حمله مخالفند.
دلايل آنها بسيار ساده است؛ تل آويو از نظر نظامي نمي تواند چنين حمله اي را انجام دهد و به لحاظ سياسي هم حمله به ايران، موجب همراهي و همدردي جهانيان با ايران مي شود.
اظهارات اخير موفاز معاون نخست وزير اسرائيل در مورد تهديدآميز نبودن ايران نشان مي دهد كه دولت نتانياهو سرانجام تحت فشار اختلافات سران خود قرار گرفته و ممكن است از رويارويي و جنگ با ايران منصرف شود.
*** ايالات متحده بنابه گفته پل راجرز، استاد مطالعات دپارتمان صلح دانشگاه بردفورد؛ پنتاگون طرح هايي را براي انجام حملات متمركز عليه فعالیت هسته اي ايران، طراحي كرده است. ايالات متحده اخيرا حضور نظامي خود در منطقه را تقويت كرده است. اما با وجود آنكه احتمال انجام چنين حمله اي وجود دارد، بخصوص اگر نمايندگان افراطي كنگره اصرار كنند، پنتاگون و نهاد اطلاعاتي آمريكا، اشتياق زيادي به آن ندارند.
اگرچه ايران در مذاكرات هسته اي اخير به عنوان كشوري ناسازگار جلوه داده مي شود، اما تهران قبلا انعطاف پذيري و نرمش هاي فراواني نشان داده، حتي با انتقال بخشي از اورانيوم غني شده خود به خارج از كشور موافقت كرده و دسترسي بازرسان آژانس بين المللي انرژي اتمي به تمام سايتهاي هسته اي اش را تضمين كرد.
همچنين؛ تهران يك سوم اورانيوم 20 درصد غني شده خود را به صفحات سوختي تبديل كرد كه عملا استفاده از اين سوخت براي تسليحات هسته اي را غيرممكن مي سازد.
تهران در عوض خواستار به رسميت شناخته شدن حق غني سازي اورانيوم به ميزان 3.5 درصد و پايان تحريم ها است.
معاهده ان پي تي، غني سازي اورانيوم را منع نمي كند. در واقع غني سازي اورانيوم طبق بندهاي سوم و پنجم اين معاهده تضمين شده، البته مادامي كه اين سوخت تسليحاتي نشود.
يوسف بات عضو "فدراسيون دانشمندان" مي گويد؛ "آنچه كه ايران انجام مي دهد يك نگراني است، اما غير قانوني نيست."
مشكل آن است كه بسياري از اين تحريم ها، تحريم هايي هستند كه مستقلا از سوي آمريكا و اتحاديه اروپا اعمال شده اند و روسيه و چين مخالفت خود را با تحريم هاي مستقل اعلام كرده اند، اما تمايلي براي مخالفت با آنها از خود نشان نداده اند.
براي تهران، نرمش و سازش بيشتر سخت خواهد شد، بخصوص اگر هيچ نوري در پايان تونل تحريم ها نبيند _هيچ اميدي براي لغو تحريم ها نداشته باشد_.
در واقع، به نظر مي رسد برخي از تقاضاها براي از كار انداختن راه حل ديپلماتيك مطرح شده اند و اين طور به نظر مي رسد كه مناقشه بيشتر از آنكه بر سر فعالیت هسته اي ايران باشد، با اين هدف صورت گرفته كه كشوري را كه در مقابل منافع آمريكا و اروپا در خاورميانه مقاومت مي كند، به حاشيه براند و منزوي كند.
مسكو و پكن از اين نتيجه حمايت نمي كنند، اما آنها بر آنچه كه واشنگتن و بروكسل مستقلانه انجام مي دهند، تاثير كمي دارند.
هنوز هيچ مدركي وجود ندارد كه ايران تلاش دارد بمب هسته اي بسازد. در واقع شواهد و اسناد عكس اين مطلب را بيان مي كنند.
جامعه اطلاعاتي آمريكا در سال 2007 گزارش داد كه تهران در سال 2003 برنامه خود را متوقف كرده است، اما وقتي قدرت اقتصادي آمريكا و اتحاديه اروپا مي توانند بقيه جهان را مرعوب كند، اين شواهد و مدارك بي ربط هستند.