ای آنکه در فضای دعا میخری مرا
تا اوج وصل حضرت خود میبری مرا
مثل همیشه با نظر رحمتت ببخش
حال دعا و زمزمه ی بهتری مرا
حال قنوت و حال بکا حال بندگی
کن مرحمت ز عاطفه کوثری مرا
آئینه جمال خودت را نشان بده
من اظهر الجمیل نما حیدری مرا
لطف شماست خوانده مرا ورنه ای کریم
شایسته نیست این سمت نوکری مرا
هرگاه حال توبه مرا دست میدهد
گویم که هست این گنه آخری مرا
ای کاش پای لنگ مرا سنگ میزدی
تا میزدود رنگ خطا یاوری مرا
تنبیه میکنی بکن اما خودت بزن
هرگز مده به کس دیگری مرا
با یک اشاره قلب حسینی به من بده
زهرا کند ز لطف مگر مادری مرا
شش گوشه حسین دلم را ربوده است
یعنی دوباره کرده علی اکبری مرا
***********
سلام ماه مبارک سلام ماه خدا
سلام ماه پذیرایی خدا از ما
سلام شهر طهورای ساکنان زمین
سلام چشمه تنزیه عالم بالا
ببین به سوی تو قرآن به دست آمده ام
سلام شهر تلاوت سلام شهر دعا
به دعوت تو در این میهمانی آمده ام
وگرنه خاک کجا و زلالی دریا
چقدر سنگ به بالم زدم به دست خودم
چقدر زخمی ام و پرشکسته ام حالا
شکسته ام که مرا در تلاطمت بکشی
تو ناز و قهر خودت را نکن دریغ از ما
برای اذن دخولم اجازه می خواهم
اجازه از علی و یک اجازه از زهرا
به اذن دست بریده به اذن مشک و علم
به اذن روضه ی چشمان حضرت سقا
هر که دارد سر سودای خدا بسم الله
هر که دارد غم مهمانی ما بسم الله
میزبانان سحر منتظر مهمانند
هر که خواهد سحر اهل بکا بسم الله
چشمه ی آب حیات است مناجات سحر
هر که دارد طلب آب بقا بسم الله
ماه ها منتظر ماه مبارک بودیم
آمد ای منتظران ماه خدا بسم الله
سفره بندگی ماه خدا پهن شده
سفره ماست کنار شهدا بسم الله
دیده وا کن که خدا در بر ما بنشسته
همنشین است خدا با فقرا بسم الله
شد هلال مه دلدار حلال همگان
رویت یار حلال است تو را بسم الله
دست ابلیس که بسته است امان ازاین نفس
باید ای نفس کنی ترک خطا بسم الله
یادی از تشنگی روز قیامت باید
باب افطار گشوده ست به ما بسم الله
میهمان خانه ارباب کرم ماه خداست
ایها الناس سوی آل عبا بسم الله
روزه یعنی عطش روضه ی لب های حسین
هرکه دارد طلب خون خدا بسم الله
رحمت واسعه اینجاست سر کوی حبیب
هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله
در رکاب پسر فاطمه باید جان داد
هر که خواهد شود اینگونه فدا بسم الله