گپ شبانه با نجفیان؛

گرانی به تئاتر هم رسیده/ نباید قیمت بلیت افزایش یابد

رسول نجفيان هنرمندي است صاحب فنون گوناگون؛ بازيگري، كارگرداني، مجري‌گري، نوازندگي، آهنگسازي، ترانه‌سرايي و... از جمله فعاليت‌هاي هنري‌ای هستند كه او در آنها خودش را نشان داده است.

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، اين روزها نمايش «شاه عالمتاب، كنيزك بي‌تاب، سونات مهتاب» از رسول نجفيان روي صحنه فرهنگسراي نياوران است. اين اثر كه تلفيقي از تئاتر عروسكي و سياه‌بازي است، اگرچه ريشه در سنت‌هاي نمايشي ايران دارد، اما با نوآوري‌هاي خود، رويكردي متفاوت در اين حوزه را برگزيده است.




در حوزه تئاتر علاوه بر سابقه طولاني بازيگري، نجفيان در چند سال گذشته با سه كار صحنه‌اي، به سراغ متون كهن فارسي و سنت‌هاي نمايشي ايران رفته است. او نمايش «رستم و سهراب» را سال 1385 روي صحنه برد، دو سال قبل «بيژن و منيژه» را اجرا كرد و اينك با شاه عالمتاب، كنيزك بي‌تاب، سونات مهتاب در شكل اجرايي سياه‌بازي سنت‌شكني كرده است.

گفت‌وگوي ما با رسول نجفيان، علاوه بر وجوه هنري كار تازه‌اش، بحث‌هاي اقتصادي، مديريتي و فرهنگي عرصه تئاتر را نيز در بر گرفته است.

اين نمايش را مثل كار قبلي‌تان در فرهنگسراي نياوران روي صحنه برديد كه اجراي تئاتر در آن خيلي جا نيفتاده است. چرا؟

اگر مسئولان فرهنگسراي نياوران با من اين همكاري را نداشتند، آن وقت معلوم نبود اين نمايش چه زماني اجرا مي‌شد. راستش من نمي‌توانم بروم در صف طولاني نوبت گرفتن سالن تئاتر، چون وقتم را تلف مي‌كند.

همان طور كه مي‌دانيد، ما اين كار را براي جشنواره تئاتر عروسكي آماده كرديم و اگر منتظر مي‌شديم تا سالني در تئاتر شهر به ما بدهند، فاصله زيادي بين تمرين و اجرا به وجود مي‌آمد و به كار لطمه مي‌زد. وقتي يك گروه 60 نفره را دور هم جمع مي‌كنيم، نمي‌توانيم بگوييم خب حالا در ايام جشنواره روي صحنه رفتيم، شما چند ماه برويد خانه هايتان تا براي اجراي عمومي خبرتان كنيم. اين مشكل تئاتر ايران است كه ظرفيت سالن‌هاي آن بسيار كمتر و پايين‌تر از توان و حجم كار هنرمندانش است.

اين نمايش را براي جشنواره تئاتر عروسكي آماده كرديد كه كمك هزينه مختصري را به كارها اختصاص مي‌دهد. با توجه به سنگيني نمايش شاه عالمتاب، كنيزك بي‌تاب، سونات مهتاب به لحاظ تعداد بازيگران و عوامل و حجم دكور، سرمايه توليد آن را از كجا تامين كرديد؟

تامين سرمايه توليد و اجراي نمايش هم از آن مشكلات ريشه‌اي و مهم تئاتر ايران به شمار مي‌رود كه هنوز حل نشده است. براي اجراي نمايش رستم و سهراب در سال1385 مجبور شدم ماشينم را بفروشم و هزينه‌هاي ديگر نمايش‌هايم را نيز با زحمت تهيه كردم.

براي اين نمايش هم چيزي فروختيد؟

(با خنده) نه خوشبختانه. براي اين كار از يك تهيه‌كننده خصوصي كمك گرفتيم كه البته‌اين روزها مدام فكرم مشغول اين است كه حداقل بتواند اصل سرمايه‌اش را برگرداند.

با توجه به ظرفيت محدود سالن‌ها، زمان كوتاه اجراي عمومي كارها و قيمت پايين بليت تئاتر به نسبت كنسرت‌هاي موسيقي، آيا فكر مي‌كنيد بتوانيد اصل سرمايه را برگردانيد؟

اگر بخواهيم تنها به اجراي عمومي در فرهنگسراي نياوران بسنده كنيم كه بايد بگويم نه، اما با توجه به‌اين كه قرار است در ديگر سالن‌هاي تهران و خارج از كشور هم روي صحنه برويم، اوضاع بهتر مي‌شود. جداي از اين، ضبط اجرا و انتشار آن در قالب لوح فشرده و توزيعش در شبكه خانگي نمايش، راهكار ديگري است كه مي‌تواند بخش عمده‌اي از هزينه‌هاي ما را جبران كند.

نمايش رستم و سهراب شما در شبكه نمايش خانگي پخش شد. آيا تجربه موفقي بود؟

بله. هنوز هم لوح فشرده آن كار خوب مي‌فروشد و هزينه‌هايش را پوشش داده است، اميدوارم اين اتفاق براي نمايش تازه ما نيز رخ دهد.

با توجه به‌اين كه در شش سال گذشته با سرمايه شخصي يا بخش خصوصي سه كار روي صحنه برده‌ايد، شرايط توليد و تهيه‌كنندگي نمايش اين روزها برايتان ساده‌تر شده است يا سخت‌تر؟

بسيار سخت‌تر شده است. هزينه‌هاي ساخت دكور و عروسك، دوخت لباس و... بسيار افزايش يافته است. به‌عبارت ديگر گراني به تئاتر هم رسيده است و مسئولان و مديران هنري وزارت ارشاد بايد فكري براي آن بكنند.

خب براي همين قيمت بليت‌هاي سالن‌هاي تئاتر افزايش پيدا كرده است.

تا كجا مي‌توان اين قيمت را بالا برد؟ علاقه‌مندان به تئاتر هم كه بيشتر دانشجو بوده و متعلق به طبقه متوسط جامعه هستند و توان مالي محدودي دارند. راه جبران افزايش هزينه‌هاي توليد تئاتر، بالا بردن قيمت بليت نيست و بايد فكر ديگري برايش كرد.

چند سالي است بحث حمايت از نمايش‌هاي ايراني يا متوني كه ريشه در ادبيات كلاسيك فارسي دارند، از سوي مسئولان زياد به گوش مي‌رسد. آيا واقعاً اتفاقي در اين زمينه افتاده است؟

در دو نمايش رستم و سهراب و بيژن و منيژه كه هيچ چيز نديديم. با اين حال مسئولان معاونت هنري وزارت ارشاد اين بار قول داده‌اند از نمايش شاه عالمتاب، كنيزك بي‌تاب، سونات مهتاب براي اجرا در چند سالن ديگر و خارج از كشور حمايت كنند كه جاي اميدواري باقي مي‌گذارد.

بعد از بحث‌هاي كلان‌تر، اجازه بدهيد نگاهي هم به ويژگي‌ها نمايش تازه شما بيندازيم. سنت‌شكني در نمايش‌هايي چون سياه‌بازي و تعزيه را خيلي‌ها برنمي‌تابند، اما شما نشان داده‌ايد هميشه نوآوري برايتان مهم‌تر از پايبندي به سنت‌ها بوده است كه در شاه عالمتاب، كنيزك بي‌تاب، سونات مهتاب هم ديده مي‌شود. دراين‌باره توضيح مي‌دهيد؟

منظورتان كدام سنت‌شكني‌هاست؟

براي مثال اين كه شما در نمايش هميشه شادي‌آور سياه‌بازي، تلخي را هم وارد كرده‌ايد. اين كار به نظر شما درست است؟

به نظر من ايرادي ندارد. همان طور كه شما اشاره كرديد، با اين كه شكل كار همچنان سياه‌بازي است، اما ما براي اولين بار تراژدي را وارد داستان كرده‌ايم. به عبارت ديگر داستان عاشقانه‌اي تلخ را به نمايش گذاشته‌ايم كه براي تماشاگر امروزي بسيار متفاوت و البته جذاب است.

نوآوري ديگر اين كه راوي را هم وارد اصل داستان كرده‌ايد كه پيش از اين سابقه نداشته است.

راوي اينجا از نقش خنثي خارج شده است و در پيشبرد داستان دخالت مي‌كند. در واقع راوي نمايش ما، هم به‌هم ريزاننده و هم داناي كل است.

بسياري از اهل فن مخالف اين سنت‌شكني‌ها هستند. پاسخ شما به آنان چيست؟

زمانه عوض شده است. امروز با توجه به شرايط جديد زندگي، تماشاگر از يك نمايش سياه‌بازي انتظار بيشتري از ديدن كشمكش ميان ارباب و نوكر دارد. او مي‌خواهد خودش را جايي از نمايش ببيند و شاهد طرح مشكلات، دردها و دغدغه‌هايش باشد.

وی به جام جم گفت: اگر ما به‌اين نياز پاسخ ندهيم، آن وقت تماشاگر به سراغ قالب‌ها و شيوه‌هاي نمايشي غيرايراني مي‌رود.

من با كارگرداني شاه عالمتاب، كنيزك بي‌تاب، سونات مهتاب خواسته‌ام بگويم در عصري كه پديده‌هاي جديد و نو به‌وجود مي‌آيند، ما نياز نداريم از اروپایيان تقليد كنيم. در اين زمانه ما بايد از توان نهفته در سياه‌بازي يا تعزيه بهره ببريم و آثار فاخري توليد كنيم.

اما در همين كارتان شما از هنر اروپاييان بهره گرفته‌ايد و سونات مهتاب بتهوون را روي صحنه مي‌نوازيد. اين انتخاب دليل خاصي داشت؟

در آلمان، بتهوون تحت تاثير ترانه‌هاي روستايي اثري خلق مي‌كند كه من اينجا با سازم روي صحنه مي‌زنم. اين كار را مي‌كنم تا بگويم ملت‌ها هيچ مرزي ندارند. مرز را جنگ و سياست به‌وجود مي‌آورد و ربطي به عالم هنر ندارد.


نمايشي كه اگر صريح‌تر بود، بهتر از كار در مي‌آمد





نمايش «شاه عالمتاب، كنيزك بي‌تاب، سونات مهتاب» ساختاري كمدي و تخت‌حوضي دارد و براي بيان داستانش هم از بازيگر و هم از عروسك بهره مي‌گيرد. اگرچه داستان تازه‌ترين نمايش رسول نجفيان، مشابهت‌هايي با يكي از حكايت‌هاي معنوي مثنوي مولانا دارد، اما بحث‌هاي مطرح‌شده در آن گسترده‌تر و امروزي‌تر هستند.

در اين نمايش، به بهانه عشق كنيزك شاه و پسر جوان، مسائل و موضوع‌هاي ديگري هم مطرح مي‌شوند كه به هيچ وجه ردپايي از آنها در داستان مولانا وجود ندارد.

روايتگري جذاب نجفيان، نقش‌آفريني پراحساس بازيگران، عروسك‌گرداني پرتحرك و موسيقي گوشنوازي كه به صورت زنده روي صحنه اجرا مي‌شود، شاه عالمتاب، كنيزك بي‌تاب، سونات مهتاب را به نمايشي پرشور تبديل مي‌سازد كه در پايان تماشاگرش راضي سالن را ترك مي‌كند.

تازه‌ترين نمايش رسول نجفيان، سبك و امضاي اختصاصي خود را دارد و به دور از اداهاي شبه‌روشنفكري، حرفش را به شيريني و دلنشيني مي‌زند. با اين حال اگر كنايه‌ها و طعنه‌هاي كار صراحت بيشتري پيدا مي‌كرد، هم با سنت نمايش سياه‌بازي نزديكي بيشتري مي‌يافت و هم بر جذابيت‌هاي اجرا مي‌افزود. به عبارت ديگر اگر اين نمايش صريح‌تر بود، بسيار بهتر از كار درمي‌آمد.


برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید



اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار