در امر تربيت و پرورش کودکان مسائل متعددي مطرح مي شود که هر يک به نوبه خود اهميت دارد.

 به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگارن، مسائل ريز و درشت تربيتي چنان فراگير و پردامنه است که والدين بدون داشتن اطلاعات و آگاهي کافي درباره مسائل تربيتي نمي توانند در تمام ابعاد تربيتي موفق عمل کنند. علاوه بر آن طي دهه هاي اخير، روان شناسي کودک دستاوردهاي چشمگيري داشته است و علاقه مندان به اين حوزه بيش از هر زمان ديگري درباره شکل گيري شخصيت کودک، ابعاد رواني شخصيت کودک، تاثيرپذيري کودک از الگوها، تاثير محيط اجتماعي بر شخصيت وي و ... اطلاعات کسب کرده اند. بنابراين به نظر مي رسد که والدين نيز براي در پيش گرفتن تربيت آگاهانه بايد اطلاعات کافي داشته باشند. يکي از مهم ترين مباحث در اين زمينه دروغ گويي کودکان است که در اين مطلب تلاش کرده ايم، به بررسي بخشي از ابعاد آن بپردازيم.

کودک و دروغ

خوب است بدانيد دروغ براي کودک زير ۳ سال معنا ندارد؛ زيرا آن ها نمي دانند که حوزه تفکر آن ها خصوصي است و فکر مي کنند والدين مي توانند ذهن آن ها را بخوانند. حامد سيامکي خبوشان، کارشناس ارشد روان شناسي و مشاور با بيان اين مطلب به خراسان مي گويد: دروغ، مطلب يا سخني است که با واقعيت همخواني ندارد و معمولا کسي که دروغ مي گويد آگاهانه حقيقت را تحريف مي کند. اما درباره کودک، دروغ گويي را بايد مطابق با سن و دوره رشدي که پشت سر مي گذارد، بررسي کرد. کودک تا قبل از ۳ سالگي معني دروغ را نمي داند و بين ۳ تا ۴ سالگي در مي يابد که ديگران نمي دانند او چه فکر مي کند و نمي توانند ذهنش را بخوانند.

در اين سن قدرت تخيل و تصويرپردازي به اوج خود مي رسد و کودک همزمان با يادگيري مهارت ها و اطلاعات جديد قدرت ذهني خود را بالاتر مي برد. در اين سن داستان پردازي کودک بسيار قوي است و ياد مي گيرد کار بدي را که کرده است گردن يک فرد خيالي بيندازد. او بين واقعيت و خيال مرزي قرار نمي دهد و گاهي والدين خيال پردازي هاي وي را به اشتباه دروغ نام  مي گذارند. کودکان متناسب با هوش، تخيل و موقعيت هاي محيطي و بنا به واکنش والدين در برخورد با آن ها از حدود ۶ سالگي دروغ را مي شناسند و در ۹-۸ سالگي تفاوت بين واقعيت و دنياي فانتزي را در مي يابندو تا ۱۰ سالگي کاملا بين حقيقت گويي به عنوان يک کار صحيح و دروغ گويي به عنوان يک کار نادرست تفاوت مي گذارند.

دلايل دروغ گويي

با اين که دلايل دروغ گويي در کودکان بسيار متعدد است اما مي توان به بخشي از آن ها اشاره کرد. در اولين درجه بهتر است به تمايز قائل نشدن بين واقعيت و تخيل اشاره کنيم زيرا تعداد زيادي از کودکان دروغ نمي گويند بلکه ذهنيات خود را بر زبان مي آورند اما والدين با واکنش عجولانه و اشتباه سعي مي کنند گفته کودک را تصحيح کنند و او را از دروغ گويي برحذر دارند. گاهي والدين، دروغ را آموزش مي دهند. به عنوان مثال در حضور او از ويژگي در کودک صحبت مي کنند که فاقد آن است.

اگر به کودک اجازه ندهيم در جمع اظهارنظر کند و او را به سکوت وادار کنيم، او به دروغ گفتن روي مي آورد؛ عملي که بعضي از والدين ناآگاهانه آن را انجام مي دهند. سيامکي خبوشان با اشاره به اين که دروغ گويي نشانه اغتشاش دروني و نبود امنيت رواني در کودک است، تصريح مي کند: وقتي که فرد کودک يا بزرگسال خود را در معرض خطر يا تهديد ببيند اگر شيوه صحيح با آن را نداند، به اشتباه سعي مي کند با دروغ گفتن احساس امنيت و آرامش پيدا کند. گاهي کودک احساس عزت نفس نمي کند و درد حقارت باعث مي شود براي ترميم شخصيت خود دروغ بگويد. در واقع آنچه در دروغگويي کودکان مايه نگراني است اين است که شخصيت واقعي کودک را به يک شخصيت غيرواقعي تبديل مي کند. در چنين شرايطي زمينه بروز اختلالات شخصيتي و ناسازگاري هاي اجتماعي در کودک ايجاد مي شود و سلامت رواني وي به خطر مي افتد.

طبيعي است که نمي توانيم نقش محيط اجتماعي را در شکل گيري شخصيت کودک ناديده بگيريم زيرا کودک از همه سو تحت تاثير محيط پيرامون و الگوهايي است که در مقابل او قرار دارند. اگر والدين الگوي خوبي نباشند و در مقابل کودک دروغ بگويند، طبيعي است که کودک مانند آن ها رفتار خواهد کرد. گاهي بچه ها براي آزمودن والدين دروغ مي گويند تا واکنش آنها را بسنجند. در چنين مواقعي لازم است والدين به جاي نشان دادن واکنش تند و شديد، تلاش کنند تمرکز کودک را از روي موضوع دروغگويي به راستگويي معطوف کنند.

چه کنيم

اولين گام براي مقابله با دروغگويي کودکان افزايش اطلاعات و آگاهي ما به عنوان والد است. لازم است درباره رفتارهاي کودک و دلايل دروغگويي اش آگاهانه تصميم گرفت. هرگز نبايد کودک را دروغگو خطاب کرد. اين القاب منفي باعث از دست رفتن اعتماد به نفس وي مي شود و او را به سمت دروغگويي بيشتر ترغيب مي کند. لازم نيست بگوييد اين چندمين بار است که دروغ  مي گويي.

کافي است بفهميد که کودکتان بدون اعتراف به دروغگويي، دروغ گفته است. اگر مي دانيد دروغ گفته است از او نخواهيد اعتراف کند. اين کار او را جري تر مي کند. اگر درباره فرودآمدن يک بالگرد در خيابان حرف مي زند از او درباره چگونگي هدايت بالگرد و ... بپرسيد. به تصورات ذهني او پروبال بدهيد نه اين که او را متهم به دروغگويي کنيد. همچنين او را به دروغگويي تشويق نکنيد. اگر کاري که خواسته بوديد انجام نداده است درباره آن سوال نکنيد تا مجبور به دروغ گفتن نشود. کافي است تذکر بدهيد که کارش را هنوز انجام نداده است.

سيامکي با تاکيد بر اين که بيان ارزش صداقت بهتر از تکرار مضرات دروغگويي است، مي گويد: به کودک اجازه دهيد لذت راستگويي را بچشد تا مزه تنبيه دروغگويي را، همچنين بگذاريد احساسات خود را به هنگام انجام رفتار درست يا نادرست به زبان بياورد در اين صورت شما بهتر مي توانيد ريشه دروغگويي وي را شناسايي کنيد.

وقتي صداقت دشوار است

مهم است که بدانيد چرا کودک دروغ مي گويد: شايد درباره نمره اش دروغ مي گويد زيرا احساس مي کند تحت فشار قرار مي گيرد و از ترس عواقبي که نمرات پايين به دنبال دارد، واقعيت را پنهان مي کند. بنابراين او قرباني رفتار نادرست والدين خود شده است. اگر متوجه اين وضعيت شديد با او صحبت کنيد و درحالي که همه جانبه از او حمايت مي کنيد، دلايلش را بشنويد. در اين جا هر دو بايد تغيير رفتار دهيد.

تاثير مستقيم والدين بر گرايش کودکان به دروغگويي يا راستگويي

واکنش شديد و تند والدين در مواجهه با دروغگويي کودک باعث مي شود کودک نقطه ضعف والدين را پيدا کند و با شناخت حساسيت والدين نسبت به اين موضوع، از دروغ براي جلب توجه آنها استفاده کند. حامد سيامکي خبوشان با اشاره به اين مطلب مي گويد: در بعضي موارد اين والدين هستند که کودکان را تشويق به دروغ گفتن مي کنند. ارائه واکنش غيرمنطقي و تند نسبت به دروغگويي يا خيال پردازي کودک، ارائه ندادن الگوي مناسب، پنهان کاري در مقابل کودک، ناآگاهي نسبت به تاثير گفتار والدين بر کودک، باعث مي شود کودک از آن به عنوان حربه اي براي توجيه رفتارهاي خود و رسيدن به اهدافش استفاده کند.


برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید

برچسب ها: کودکان ، روانشاسی ، شبانه
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۱
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۹:۰۱ ۰۸ مرداد ۱۳۹۱
بله رفتار والدين در دروغگو بودن فرزند بسيار مهم است زيرا وقتي او احساس امنيت نمي كند ومي بيند كه راستگويي غير از دردسر براي او چيزي ديگر ندارد راه ساده را انتخاب مي كند وممكن است وقتي بزرگ هم مي شود به همين روش ادامه دهد ولي گاهي اوقات واقعا والدين راهي غير از آن براي نوجوان نمي گذارند
آخرین اخبار