نویسنده در این مقاله کوشیده، با تکیه بر آیات و روایات، مخاطبان را با برخی از گناهان زبان بیشتر آشنا سازد.

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، وبلاگ بصیرت آخرالزمانی در آخرین یادداشت خود نوشته است:


مقدمه

یکی از عبادت های بزرگ که در تزکیه و تهذیب نفس و خودسازی آثار فراوانی دارد، روزه است. روزه، عامل بسیار مهم و مؤثّر برای پرورش تقوا و پرهیزکاری در تمام زمینه هاست و ماه مبارک رمضان، طلایی ترین فرصت پاکسازی درون و بهترین پالایشگاه روح است. در ماه رمضان، شخص روزه دار با ترک گناهان زبان چون غیبت، دروغ، تهمت، نیش و کنایه و... و با قرائت قرآن و دعا، پالایش واقعی این عضو را عهده دار می شود.

در این مقاله می کوشیم، با تکیه بر آیات و روایات، جوانان عزیزمان را با برخی از گناهان زبان بیشتر آشنا سازیم.

«پروردگارا! زبان ما را از فرو رفتن در باطل و نادرستی باز دار».[1]

ویژگی های زبان

زبان، یکی از اساسی ترین اعضای وجود آدمی است که عزت و ذلت انسان در گرو آن است. شاهدی است که از باطن شخص خبر می دهد، وجود انسان را معرفی می کند و بیان کننده عقل و اندیشه اوست.

زبان، از یک سو می تواند با راست گویی، ذکر، دعا و نصیحت دیگران، صفا بیافریند و از سوی دیگر، قادر است با نیش زدن به این و آن، کدورت ایجاد کند. زبان، کلید عقل و چراغ علم و ساده ترین و ارزان ترین ابزار انتقال دانش ها و تجربه ها است. کنترل زبان به ویژه در نوجوانان و جوانان، به این دلیل که منبع انرژی، هیجان، شادی هستند، ضروری تر به نظر می رسد و شاید با توجه به عوامل ذکر شده، سخت تر از دیگر گروه های سنی نیز باشد.

با توجه به شرارت زبان و معایب پرگویی، آدمی در فرهنگ دینی بیشتر به سکوت سفارش شده است.

هر یک از اعضای بدن، اسباب، لوازم و امکاناتی نیز دارند تا به انحراف و کجی کشیده شوند و به فسق و فساد آلوده گردند، ولی تنها زبان است که بدون مقدمه و تهیه امکانات ویژه، به راحتی راه خطا و گناه را هموار می کند و با آفت هایی چون غیبت، دروغ، سخن چینی و تهمت مرتکب معصیت می شود.

چه بسیارند کسانی که از یک طرف گفتارشان دیگران را به خاک سیاه نشانده و از سوی دیگر، زبانشان خرمن خوبی هایشان را به آتش کشیده و دنیا و آخرت آنها را تباه کرده است.

دلایل اهمیت حفظ زبان از گناه

دلایل اهمیت حفظ زبان را در سه مورد می توانیم برشماریم:

1. تعداد گناهان این عضو از دیگر اعضا بیشتر است و تعدادی از گناهان کبیره از زبان صادر می شود؛

2. وسیله این گناه به آسانی در اختیار است و نیاز به لوازم و امکانات ویژه ندارد؛

3. قُبح گناهان زبان ریخته شده است.

سخن و زبان در آینه نهج البلاغه

زبانِ تربیت نشده، درنده ای است که اگر رهایش کنی، می گزد.[2]

آنچه نمی دانی مگو، بلکه همه آنچه را می دانی نیز مگو؛ زیرا خداوند بزرگ بر اعضای بدنت چیزهایی را واجب کرده که از آنها در روز قیامت بر تو حجت آورد.[3]

سخن در بند توست تا آن را نگفته باشی، و چون گفتی، تو در بند آنی. پس ربانت را نگه دار، چنان که طلا و نقره خود را نگاه می داری؛ زیرا چه بسا سخنی که نعمتی را طرد یا نعمتی را جلب کرد.[4]

کسی که زیاد سخن می گوید، زیاد هم اشتباه دارد و هرکس بسیار اشتباه کند، شرم و حیایش اندک است و آن که شرم او اندک باشد، پرهیزکاری او نیز اندک خواهد بود و کسی که پرهیزکاری او اندک است، دلش مرده و آن که دلش مرده باشد، در آتش جهنم سقوط خواهد کرد.[5]

زبان عاقل در پشت قلب اوست و قلب احمق پشت زبانش قرار دارد.[6]

برخی از گناهان زبان

زبان، این اندام گوشتی کوچک، عامل گناهانی بزرگ است. برخی از گناهان زبان عبارتند از: تهمت، غیبت، دروغ، سخن چینی، گواهی به باطل، اشاعه فحشا، خودستایی، نشر خبرهای دروغ، بیهوده گویی، فحش و ناسزاگویی، خشونت با زبان، اصرار بی جا، چاپلوسی، مسخره کردن، آزاررسانی به دیگران با زبان، نکوهش دیگران، کفران نعمت با زبان، تبلیغ باطل، تشویق به گناه، وعده دروغ، بدزبانی، نهی از معروف، به نام بد صدا زدن، لعن و نفرین مردم، شوخی با نامحرم، توهین کردن، سرزنش بی جا، طعنه زدن، ریا و کبر در گفتار، عیب جویی از دیگران، شایعه پراکنی، فاش کردن اسرار مردم، آبروریزی، رنجاندن مؤمن، ناامید کردن دیگران، حسد و بخل ورزیدن، دل شکستن، مزاح زیاد، خبری را ندانسته گفتن، قسم دروغ، شهادت ناحق، بدخلقی و فریاد زدن بی جا.

مسخره کردن و دست انداختن

ای کسانی که ایمان آورده اید! گروهی از مردان شما گروه دیگری را مسخره نکنند. شاید آنها از اینها بهتر باشند و نه زنانی زنان دیگر را، شاید آنان بهتر از اینان باشند و یکدیگر را مورد طعن و عیب جویی قرار ندهید و با القاب زشت و ناپسند یکدیگر را یاد نکنید. (حجرات: 11)

در زبان فارسی، به دلیل دگرگونی های نسلی و تغییرات اجتماعی و رویارویی با نهادهای قدرتمند جامعه، مثل خانواده و مدرسه و استفاده آنها از گونه های خاص گفتاری، نوعی لایه های زبان مخفی پدید آمده که اگرچه در متن های نوشتاری از آن نشانی نیست، در ذهن و زبان بسیاری از جوانان نفوذ کرده و در گفتارهای روزمره و پیام های کوتاه آنان آشکار شده است.

این قبیل واژه ها که متأسفانه به طور گسترده در جامعه در حال رشد است، از حقارت، بی ارزش بودن، در معرض تمسخر قرار داشتن و دیگران را مسخره کردن و دست انداختن حکایت می کند و جزئی از فرهنگ کلامی برخی از جوانان ما شده است.

گلابی، دامبولی، آلبالو، فطیر، آی کی یو، کیشمیشی، چلغوز، میرزا مقوا، آینه بغل اتوبوس، باتری قلمی، بچه پاستوریزه، مگسی، زگیل و... . شما هم احتمالاً از این دست واژه ها، عبارت ها و اصطلاح ها را یا در آستین دارید یا از زبان همسالانتان شنیده اید.

این مدل واژه ها یا مختصر شده برخی واژه ها هستند. مثل: اشتب (اشتباه) و پسی و دخی (پسر و دختر)؛ یا از مشاغل مختلف گرفته شده اند: چک برگشتی، رونوشت برابر اصل، فابریک؛ یا از تلویزیون آمده اند: رابین هود، پت و مت، زی زی گولو؛ یا از فن آوری های نوین گرفته شده اند: هنگ کردی، ام پی تری، آنتی حال، پارازیت، رادار و سیستم.

در گذشته این واژه ها و ترکیب ها در میان معتادان، ولگردان و هنجارشکنان اجتماعی استفاده می شد و از نظر مردم عادی، زشت و قبیح بود؛ ولی هم اکنون به صورت واژه های مصطلح در میان قشرهای جامعه، به ویژه نسل جوان و حتی نوجوانان و کودکان رواج یافته و زشتی آن از میان رفته است.

مسخرگی، لودگی، دم غنیمتی، دست انداختن، خشم، شوخی، طنز، بی مسئولیتی، سادگی و مبارزه زبانی، سبب استفاده از این کلمات شده است. رسانه ها و به ویژه صدا و سیما نیز در سال های اخیر به استفاده هرچه بیشتر از این کلمات در میان جوانان و نوجوانان دامن زده است و با کاربرد فراوان این قبیل واژه ها در سریال های به ظاهر طنز خود، استفاده از آنها را به امری عادی تبدیل کرده است.

استفاده از این واژه ها و اصطلاح های نازیبا، در صورتی که گسترده تر شود، می تواند در آینده به زبان فارسی لطمه های جدی وارد کند.

تعارف کردن

در زندگی روزمره، گاه گفتارهایی از ما سر می زند که متوجه گناه بودن آن نیستیم و همین گفتارها، پرونده اعمال ما را سیاه می کند.

همه ما دزدی، ظلم و ستم، قتل عمد و این گونه اعمال را گناه می دانیم، ولی شاید کمتر به این نکته توجه کنیم که بسیاری از تعارف هایی که در لابه لای سخنان معمول روزانه به کار می بریم، برخلاف میل قلبی مان و در واقع دروغ و یکی از گناهان زبان است که باید آن را به ویژه در ماه مبارک رمضان که ماه خودسازی است، کنار بگذاریم. به این موارد توجه کنید:

چیزی را بسیار دوست داریم، ولی وقتی کسی در مورد زیبایی آن چیز اظهارنظر می کند، می گوییم «قابل ندارد»؛ حال آنکه در دلمان هرگز این گونه نیست.

با وجود آنکه به خوردن و آشامیدن متمایلیم، هنگامی که میزبان چیزی را به ما عرضه می کند، اظهار بی میلی می کنیم.

با آنکه به شخصی علاقه قلبی نداریم، اظهار خلوص و محبت می کنیم و خود را مشتاق دیدار او می دانیم.

آقا بفرمایید تو. دَمِ در بده. صفا آوردید. اگر تا شب هم بایستید، من اول نمی رم. فدای تو بشم. قربان شما. چاکریم. نوکریم. در محضر شما شاگردی می کنم. شما استاد ما هستید. من درس پس می دهم. اگر میوه برندارید، ناراحت می شوم و هزاران کلام مشابهی که در بسیاری از موارد، مطابق خواست و باطن ما نیست و نوعی تظاهر و دروغ است و ما به راحتی آنها را به کار می بریم.

گاه تعارفی بودن، سبب می شود کلماتی مسلسل وار لق لقه زبان شود: سلام، چطوری، خوبی، خوشی، سرحالی، حال و احوال، رو به راهی، خوش می گذره، دیگه چه خبر. یا برای خداحافظی: کار و باری نداری، خداحافظ سلام برسون، خوش بگذره، مشتاق دیدار، شب به خیر، قربانت، چاکریم، زنده باشی، فعلاً.

برخی معتقدند تعارف، نشانه ادب و احترام و صمیمیت و ویژگی ایرانی هاست، ولی یادمان باشد رعایت ادب و احترام، راه های دیگری نیز دارد و نباید این رفتارهای مؤدبانه، به تعارف های دروغین بینجامد.

قسم دروغ

حتماً شما نیز با افراد متعددی در مشاغل و موقعیت های گوناگون برخورد کرده اید که بنا به مصلحت شخصی و مقتضیات زمانی و مکانی، با استفاده از قسم خوردن، سعی در به کرسی نشاندن حرف خود یا اثبات حقانیت خود دارند.

گاه بدون آنکه فکر کنیم و در پاسخ به پرسش های بسیار ساده و بی ارزش، بدون هیچ دلیلی قسم می خوریم که برخی از این قسم ها دروغ است.

امروزه قسم خوردن برای اثبات حقانیت، جزئی از زندگی بسیاری از ما شده است. برخی از ما انسان ها برای تحریک عواطف و دریافت پاسخ مثبت و تأیید شدن، در طول یک روز بارها به دروغ قسم می خوریم.

شیطان را پرسیدند: کدام طایفه را دوست داری. گفت: دلَّالان را. گفتند: چرا؟ گفت: از بهر آنکه من به سخن دروغ از ایشان خرسند بودم، ایشان سوگند دروغ نیز بدان افزودند.[7]

دروغ، از گناهان کبیره است و هنگامی که به دروغ، قسم هم اضافه شود، گناه اندر گناه می شود و اگر انسان در حالت روزه مرتکب قسم دروغ شود، بار گناهانش بسیار سنگین تر می گردد.

مراقبت از زبان بارها در قرآن نیز تأکید شده است و خداوند انسان را مسئول زبان خودش می داند. «ما به زودی آنچه را می گوید، می نویسیم و عذاب را بر او مستمر می سازیم». (مریم: 79)

بدزبانی، فحش، نیش و کنایه

زبان گاه ثمره اش زخم زبان و نمک پاشیدن بر زخم های روح آدمیان است و موجب حقد، کینه، دشمنی، اختلاف و بدگمانی در میان اعضای خانواده یا افراد جامعه ایجاد می کند. امام صادق(ع) می فرماید: «دشنام دادن و بدزبانی و هرزه گویی، از (نشانه های) نفاق و دورویی است».[8]

پیامبر اعظم(ص) نیز فرمود:

همانا خداوند بهشت را بر بسیار دشنام گویِ بدزبانِ اندک شرم که به آنچه می گوید و به آنچه درباره اش می گویند، اهمیت نمی دهد، حرام کرده است.[9]

امام علی(ع) هم وقتی شنید لشکریانش به لشکریان معاویه دشنام داده اند، فرمود: «من خوش ندارم شما دشنام دهنده باشید».[10]

زمانی که فحش و ناسزا به لشکریان معاویه جایز نباشد و وقتی به مشرکان و کافران نتوان فحش داد، آیا خارج شدن چنین الفاظی از دهان یک جوان مسلمان پسندیده است و آیا می توان به مسلمان فحّاشی کرد؟

امام حسین(ع) می فرماید: «چیزی بر زبان نیاورید که از ارزش شما بکاهد».[11]

زخم زبان، موجب آلودگی روح و عقل می شود و جبران آن از زخم های جسمانی بسیار دشوارتر است. پیامبر اعظم(ص) فتنه ای را که زبان ایجاد می کند، از ضربات شمشیر شدیدتر می داند.[12]

امام سجاد(ع) نیز می فرماید:

حق زبان، گرامی داشتن آن از دشنام است و عادت دادن آن به گفتار نیک و پرهیز از زیاده گوییِ بی فایده و نیکی به مردم و خوش سخنی در میان آنهاست.[13]

خداوند نیز در قرآن کریم می فرماید: «خداوند بدگویی آشکار را دوست نمی دارد، مگر از کسی که مورد ستم قرار گرفته است». (نسا: 148)

در روز قیامت، تمام سبب ها قطع، نسبت ها محو و زبان عذرخواهی بسته می شود و زبان و دیگر اعضا بر ضد انسان گواهی می دهند. خداوند در قرآن کریم می فرماید: «بر دهانشان مُهر می زنیم و دست هایشان با ما سخن می گویند و پاهایشان به کارهایی که انجام می دادند، گواهی می دهند». (یس: 65)

به راستی، ارزش چشم و گوش و زبان به آن است که مقدمه خردورزی باشند، وگرنه جانوران نیز چشم و گوش دارند.

پس، در ماه رمضان که «خواب روزه دار، عبادت، سکوتش تسبیح و دعای او مستجاب و (پاداش) عمل وی چند برابر است»[14]، بجاست بکوشیم با زبانی شیرین، از کینه ها و حسادت ها پیشگیری و پیوندها را استوارتر کنیم؛ چراکه خوش زبانی و سنجیده گویی، موجب زیادی دوستان، کاهش دشمنان، محبوبیت فرد و افزایش روزی می شود و برای تمرین نیکو سخن گفتن، فرصتی بهتر از ماه مبارک رمضان وجود ندارد.

دروغ مصلحتی

یکی از جلوه های روزه زبان، پرهیز از دروغ گفتن است؛ زیرا دروغ، ارزش و اعتبار روزه را از بین می برد. شاید برای شما هم اتفاق افتاده که اگر کسی نظرتان را در مورد لباس، عینک و مدل موهایش بپرسد، با وجود آنکه در مورد آن نظر موافقی ندارید، برای خوش آمدن او، به قول معروف دروغ مصلحتی می گویید و لبخند را بر لبان او می نشانید. یا وقتی در مورد قبولی در یک آزمون از ما می پرسند، برای آنکه آبرویمان نرود، دروغی مصلحتی گفته و آبروداری می کنیم.

امام باقر(ع) از قول پدرش، امام زین العابدین(ع) می فرماید: «از دروغ، کوچک و بزرگش، جدی و شوخی اش بپرهیزید؛ زیرا کسی که در چیز کوچک دروغ گفت، بر دروغ بزرگ نیز جرئت پیدا می کند».[15]

امام علی(ع) نیز می فرماید: «بنده ای طعم ایمان را نمی چشد، مگر اینکه دروغ را ترک کند، چه شوخی باشد و چه جدّی».[16]

موارد بسیاری را مردم به عنوان دروغ مصلحتی می شناسند، ولی در واقع چنین نیست. چه بسیار افرادی که به دلیل مصلحت فردی و اندک منافع شخصی و کارهای جزئی، دروغ می گویند و آن را دروغی مصلحتی می نامند، ولی باید دانست که آنچه نزد مردم رایج است و آن را دروغ مصلحتی می نامند، در واقع مصلحت شخصی خودشان و دروغِ واقعی و حرام است و مصلحت اندیشی موجب عذر نخواهد بود.

دروغ، انسان را بی اعتبار و اعتماد دیگران را از وی سلب می کند و آثار بسیار نامطلوبی در پی دارد و به همین دلیل، از نظر اسلام حرام است. امام باقر(ع) می فرماید: «خدای عزوجل برای بدی قفل هایی قرار داده و کلیدهای آنها را شراب قرار داده و دروغ، بدتر از شراب است».[17]

بیایید مراقب زبانمان باشیم؛ در عین حال که به دیگران دروغ مصلحتی نمی گوییم، به خودمان نیز دروغ مصلحتی نگوییم.

سخنان بیهوده

زبان، نماینده روح و روان و نشان دهنده چگونگی حالات روحی انسان و کلید در گنج انسانیّت است. اختیار زبان باید همیشه در دست عقل باشد تا گرفتار بیهوده گویی نشود. هرگاه زبان رها و هرز باشد، بزرگ ترین بلا برای انسان خواهد شد و حاصلِ آن، جز فتنه، گناهان بزرگ و انحراف های ویرانگر و خانمان برانداز نخواهد بود.

اینکه در روایات اسلامی از سکوت بسیار ستایش شده، شاید به این دلیل است که سکوت، عاملی برای کنترل زبان است. امام صادق(ع) فرمود: «لقمان به پسرش گفت: پسر جان! اگر خیال کنی سخن گفتن از نقره است، بدان که خاموشی از طلاست».[18]

پروردگار حکیم، انسان را از گفتاری که هیچ سود و بهره ای برای او ندارد، برحذر می دارد و در قرآن کریم، آدمیان را از بیهوده گویی نهی می کند؛ به گونه ای که شنیدن سخنان لغو را عامل بازدارنده آدمی از کمال می شمارد و دوری از بیهوده گویی را نشانه کرامت انسان می داند و در توصیف اهل ایمان می فرماید:

هرگاه سخن لغو و بیهوده بشنوند، از آن روی برمی گردانند و می گویند: اعمال ما از آنِ ما و اعمال شما از آنِ خودتان. سلام بر شما، ما خواهان جاهلان نیستیم. (قصص: 55)

در قرآن کریم وقتی از بهشت به عنوان محفل برگزیدگان و دوستداران و پاکان درگاه الهی سخن به میان می آید، خداوند، پاکی از لغو و بیهوده گویی را یکی از ویژگی های بهشت می شمارد. چه نیکوست که جوانان عزیز ما نیز در مجالس و محافل خود، زبان را از آلوده شدن به سخنان لغو و بیهوده باز دارند. خداوند در توصیف بهشت می فرماید: «در آنجا سخن لغو و دروغی و بیهوده ای نمی شنوند»[19]

بیایید با خود بیندیشیم چه میزان از فرصت های ما صرف سخنان پوچ و بیهوده می شود و چقدر می کوشیم تا دیگران از فرصتی که در کنار ما هستند، بیشترین و بهترین بهره ها را ببرند.

«برخی از مردم، سخنان بیهوده و سرگرم کننده را می خرند تا مردم را از روی نادانی، از راه خدا گمراه سازند». (لقمان: 6)

امام علی(ع) می فرماید: «از بیهوده گویی بپرهیزید که کمترین زیان آن، ملامت و سرزنش خواهد بود».[20]

«از بیهوده گویی بپرهیز که هرکس گفتارش بسیار شد، گناهانش زیاد می شود».[21]

خداوند در قرآن کریم، روش برخورد با بیهوده گویان را چنین می آموزد: «و کسانی که به باطل و دروغ شهادت نمی دهند و هنگامی که با لغو و بیهودگی برخورد کنند، بزرگوارانه از آن می گذرند». (فرقان: 72)

مثل های زبان

زبان سرخ، سر سبز می دهد بر باد.

دل که پاک است، زبانْ بی باک است.

زبان آید، زیان آید.

زبان، بسیار سر بر باد داده است.

زبان، پاسبان سر است.

زبان، ترجمان دل است.

زبان خلق، تازیانه خداست.

زبان خوش، مار را از سوراخ در می آورد.

زبان، سر را عدوی خانه زاد است.

زبان بادبزن جگر است.

زبان ببند و بازو بگشا.

زبان بسته باید، گشاده دو دست.

زبان بسته بهتر که گویا به شرّ.

زبانِ بسته، نگهبان راز دل باشد.

زبانِ خویش نگه دار و پادشاهی کن.

زبانِ نیم سیری را گذاشته، کلّه یک منی را تکان می دهد.

هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد.

زبان آدمی با آدمی زاد

کند کاری که با خس می کند باد

ای زبان، تو بس زیانی مر مرا

چون تویی گویا چه گویم من تو را

زبان بریده به کنجی نشسته صمٌّ بکم

به از کسی که نباشد زبانش اندر حکم

زبان بند کردن به صد قید و بند

بسی بِه ز گفتار ناسودمند

زبان در شعر شاعران

حکیمی خوش زبان، پاکیزه گفته است

که در زیر زبان، مردم نهفته است

عطار

خردمند باش و بی آزار باش

همیشه زبان را نگه دار باش

سه پاس تو چشم است و گوش و زبان

کز این سه رسد نیک و بد بی گمان

فردوسی

تا مرد سخن نگفته باشد

عیب و هنرش نهفته باشد

سعدی نگه دار زبان، تا به دوزخت نبرند

که از زبان، بتر اندر جهان زیانی نیست

زبان در دهان ای خردمند چیست

کلید در گنج صاحب هنر

سعدی

زبانی که باشد بریده ز جای

از آن بِه که باشد دروغ آزمای

بس سر که بریدة زبان است

اسدی

با یک نقطه، زبان، زیان است

زبان به کامْ در، افعی است مرد نادان را

حَذَرتْ باید کردن همی از آن افعی

ناصر خسرو

نکته ای کان جست ناگه از زبان

همچو تیری دان که جست آن از کمان

مولوی

آدمی مخفی است در زیر زبان

این زبانْ پرده به درگاهِ دهان

چون که بادی پرده را درهم کشید

سرّ صحن خانه شد بر ما پدید

از خاطرم نمی رود آن پیر نکته دان

کاین جمله، واپسین دمِ او بود بر زبان

اصل وجود ما دلِ ما و زبانِ ماست

ورزین دو بگذری رگ و خون است و استخوان

داستانک زبان

معاذ بن جبل گفت: روزی در خانه ابوایوب انصاری نزد رسول خدا نشسته بودم. به آن حضرت عرض کردم: ای رسول خدا! مقصود از این کلام چیست که خداوند می فرماید: «روزی که در صور می دمند تا مردگان زنده شوند و گروه گروه به صحرای محشر درآیند.» حضرت پاسخ من فرمود: ای معاذ! از امر بزرگی پرسیدی. بعد چند لحظه چشمان مبارک را بست و سپس باز کرد و فرمود: ده طایفه از امت من به طور پراکنده گروه گروه در روز رستاخیز محشور می شوند که خداوند آنها را از دیگر مسلمانان جدا کرده و صورت های آنها را تغییر داده است. بعضی از آنها درحالی محشور می شوند که بر شاخه های آتش آویزان شده اند. اینها کسانی هستند که نزد دیگران به ویژه پادشاهان و حاکمان، درباره مردم بدزبانی و بدگویی می کردند.[22]

مردی خدمت پیامبر اعظم(ص) آمد و عرض کرد: یا رسول الله! مرا سفارشی کن. فرمود: زبانت را نگه دار. باز گفت: یا رسول الله! مرا سفارشی کن. فرمود: زبانت را نگه دار. مرد برای بار سوم گفت: یا رسول الله! مرا سفارشی کن. فرمود: زبانت را نگه دار. وای بر تو! آیا مردم را جز دِرو شده های زبانشان به رو در آتش اندازد؟[23]

آن هنگام که لقمان به صورت برده ای برای صاحبش کار می کرد، روزی او به لقمان گفت: گوسفندی برای من ذبح کن و دو عضو که بهترین اعضای آن است برای من بیاور. او گوسفندی را ذبح کرد و زبان و دل آن را برای وی آورد. چند روز دیگر همین دستور را به او داد و گفت: دو عضو را که بدترین اعضای آن است برای من بیاور. لقمان بار دیگر گوسفندی را ذبح کرد و همان زبان و دل را برای او آورد. او تعجب کرد و از علت این ماجرا پرسید. لقمان در پاسخ گفت: قلب و زبان اگر پاک باشند، از هر چیز بهترند و اگر ناپاک شوند، از همه چیز خبیث تر و بدتر.[24]

لقمان به فرزندش گفت: «پسر جان! بدان که من چهارصد پیغمبر را خدمت کردم و از سخنان آنان چهار جمله انتخاب کردم: 1. در حال نماز دل را نگه دار. (و با حضور قلب باش)؛ 2. سر سفره مواظب گلو باش. (چه غذایی بخوری و چه قدر بخوری)؛ 3. در خانه مردم چشمت را نگه دار؛ 4. میان مردم زبانت را حفظ کن».[25]

پی نوشت ها:

[1]. صحیفه سجادیه، دعای 42.

[2]. نهج البلاغه، ترجمه: محمد دشتی، ص 453.

[3]. همان، حکمت 382.

[4]. همان، حکمت 381.

[5]. همان، حکمت 349.

[6]. همان، حکمت 40.

[7]. کلیات عبید زاکانی، تصحیح: عباس اقبال آشتیانی، ص 202.

[8]. اصول کافی، ج 4، ص 17.

[9]. همان، ج 4، ص 14.

[10]. نهج البلاغه، ترجمه: محمد دشتی، خطبه 206، ص 305.

[11]. جلاء العیون، ج 2، ص 205.

[12]. نک: مستدرک الوسائل، ج 9، ص 31.

[13]. بحارالانوار، ج 71، ص 286.

[14]. همان، ج 93، ص 360.

[15]. اصول کافی، ج 4، ص 35.

[16]. همان، ص 37.

[17]. همان، ص 35.

[18]. همان، ج 3، ص 175.

[19]. نک: نبأ: 35؛ غاشیه: 11.

[20]. غررالحکم و دررالکلم، به قلم: سید هاشم رسولی محلاتی، ج 2، ص 583.

[21]. همان.

[22]. بحارالانوار، ج 7، ص 89.

[23]. اصول کافی، ج 3، ص 177.

[24]. تفسیر نمونه، ج 17، ص 48.

[25]. علی مشکینی، نصایح، ترجمه: احمد جنتی، ص 202.


اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۱
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۴:۳۳ ۰۶ مرداد ۱۳۹۱
ممنون استفاده كردم