1-اعتراف درمقابل بنده خداگناه نیست مگر آنکه سبب تحقیر و ذلت فرد گردد، مثلا انسانی مرتکب گناهی شده است به اشتباه خود پی برده است و به این اشتباه خود در نزد دیگران اعتراف می کند.
2-حقوق در منظر تربیت دینی بر دو قسم است 1-یا حق الله است 2-یا حق الناس، این قضایا هم حق الله است در صورتی که حقوق بندگان در آن دخیل نباشد در این صورت رضایت صاحب حق باید در نظر گرفته شود.
3-اینکه خداوند سبحان به یک طریقی می خواهد انسان را رها نکند و با او در ارتباط باشد و بنده اش به این نتیجه برسد که همه چیزش خداست.
4-اینکه این کار یک سری آثار پسندیده دارد ویک سری آثار غیر پسندیده
1-4آثار پسندیده آن این است که انسان به خطای خودش اعتراف می کند و از دیگران کمک میگیرد ودر صد جبران و رضایت بر می آید البته به شرط آنکه آن بنده که در نزد او اعتراف به خطا می کنیم راز دار باشد و راهنمائی خوب،
2-4آثار غیر پسندیده آن این است که در آینده ممکن است برای معترف در دسر ساز باشد واینکه بهترین راز دار خدا است و فقط حرف دلت را با او مطرح نما که ستار العیوب و بینا به حال بندگانش است.
5-اعتراف کردن به گناهان در نزد بنده خدا روشی است مرسوم در بین کنیسه ها وااین روش صحیحی نیست.
البته اعتراف به گناه در واقع نوعی پشیمانی است و پشیمانی از گناه توبه است وبه فرمو ده امام باقر (ع) پشیمانی خود توبه است[1] وشخص ممکن است با اقرار به کار خود ندامت خود رانشان بدهد.و حرفش را میخواهد برای کسی بگوید که او را سرزنش نکند ودر واقع او را در راه رسیدن به هدفش یاری نماید.
[1] خصال ترجمه مدرس گیلانی ج1ص / 14