دکتر فربد فدایی متخصص روانپزشکی و عضو هیئت مدیره انجمن علمی روانپزشکان ایران در گفتگو با
خبرنگار بهداشت و درمان باشگاه خبرنگاران اظهار داشت: مادر نیازهای فرزند ناتوان و خردسال را برمی آورد، بنابراین کودک مادر را دوست دارد در عین حال مادر می تواند مانع ارضای خواسته های کودک شود برای نمونه به او شکلات نمی دهد، اسباب بازی مورد علاقه اش را نمی خرد به همین دلیل کودک از مادر متنفر می شود.
وی تصریح کرد: مادر برای کودک خردسال برآورنده خواسته های او در عین حال مانعی از خواسته های اوست در نتیجه دیدگاه کودک به مادر دیدگاهی دو قطبی است و کودک نمی تواند این دو قطب را با یکدیگر آشتی بدهد بنابراین گاهی عاشق مادر و گاهی از او متنفر است.
فدایی خاطرنشان کرد: به تدریج کودک با افزایش سن قادر به درک این نکته می شود که یک فرد نمی تواند به طور کامل یا خوب یا بد باشد و چون وجود انسان مجموعه ای از صفات گوناگون است، بنابراین دیدگاه مبتنی بر عشق یا نفرت جای خود را به دیدگاهی واقع بینانه نسبت به مادر و همه انسان ها و همه موجودات می دهد.
این متخصص تاکید کرد: اما در برخی افراد این دیدگاه دو قطبی یا دو نمیه سازی انسان ها، گروه ها و رویدادها به طور کامل خوب یا کاملا بد باقی می مانند این افراد کسانی هستند که به صورت افراطی فردی را خوب می بینند و سپس چون انتظارات غیرواقع بینانه آنان از این فرد برآورده نمی شود آن فرد را بد کامل می بینند.
وی همچنین اضافه کرد: در پدیده عشق در نخستین نگاه با همین موضوع روبرو هستیم فرد شخصی را نخستین بار می بیند و تمام خوبی های ممکن را به او نسبت می دهد و عاشق این ساخته ذهن خود می شود سپس از این فرد توقع دارد که متناسب با ذهنیت او انسان کامل و بی نقص باشد و خواسته های عاشق دلخسته را برآورد، اما از آنجا که واقعیت وجود معشوق با این ذهنیات عاشق نمی تواند وفق دهد عاشق عصبی می شود و معشوق را به دروغ و فریب متهم می کند و از او احساس تنفر می کند به همین دلیل است که عشق ناگهانی پس از مدتی جای خود را به تنفر می دهد.
این متخصص توصیه کرد: این پدیده قطبی انگاری و دو نیمه سازی ناشی از نوعی نابسامانی روانی و نیازمند مراجعه به روانپزشک است./عط