به گزارش خبرنگار
احزاب باشگاه خبرنگاران، سيد احمد خاتمي در سال 1339 شمسي در سمنان متولد شد. پدر وي مرحوم سيد مهدي مردي بسيار متديّن و غيرتمند بود و در ميان فاميل، ضربالمثلِ ايمان و تقوا به شمار ميآمد.
وي بر تربيت ديني و اخلاقي فرزندان خود فوقالعاده حساس بود. با اينكه از سواد متعارف (علم جديد) بهرهاي نداشت، اما از نعمت خواندن و نوشتن برخوردار بود و براي نخستين بار در كودكي نور دين و معنويّت را با خواندن كتاب هاي مرحوم علاّ مه مجلسي مثل حيوه القلوب، جلاءالعيون، حقّاليقين و ...و نيز معراج السّعاده و نيز با عمل شايسته خود، بر دل بنده، برادران و خواهرانش تاباند و به شدت از رژيم شاه نفرت داشت.
مادرش خانم طيبه سادات خاتمي خانمي متدين و مأنوس با قرآن و دعا بوده و هم اكنون در قيد حيات است.
خاندان خاتمي از سادات معروف سمنان بوده و جد اعلاي اين خاندان، مرحوم سيد هاشم به حدي محبوب و مورد عنايت مردم بوده است كه بعد از مرگ او نيز برخي خاك قبرش را براي تبرك و استشفا استفاده ميكنند.
دوران كودكي را با عنايت خداوند، در خانوادهاي مؤمن و خداباور گذراند. پس از اتمام دوره ابتدايي دروس طلبگي را آغاز كرد.
بعد از اتمام تحصيل ابتدايي، در حدود يازده سالگي دروس طلبگي را درحوزه علميه سمنان شروع كردو سه سال راهنمايي را بهطور متفرقه در دو سال گذراند.
آيتالله خاتمي دروس دوران دبيرستان را گذرانده ولي در امتحانات پايان ترم شرکت نکرده است و در 1354شمسي دروس مقدّماتي را در آن حوزه از محضر حجه الاسلام و المسلمين سيد محمد شاهچراغي و حجه الاسلام و المسلمين محمد تقي نصيري آموخت.
سپس در سال 1354شمسي مهرماه همان سالي كه رژيم طاغوت مدرسه فيضيه و دارالشفاء را در اشغال در آورد وارد حوزه مقدّس قم شدو بيشتر دروس خوانده شده در حوزه سمنان را نزد مرحوم حجه السلام و المسلمين مدرس افغاني كه به تازگي از نجف آمده بود و تبحر بسيار خوبي در ادبيات داشت، را گذراند.
عوامل مؤثّر بر شكل گيري شخصيّت علمي و اخلاقي آيتالله خاتمي از زبان خودشاينجانب نه براي خود شخصيتي علمي و نه اخلاقي ميبينم، اما همين اندكي هم كه از اين مقولات دارم، مديون هدايتهاي عالمان وارسته ديني هستم.
در آغاز طلبهگيام حضرت آقايان حجتالاسلام و المسلمين حاج شيخ محمد تقي نصيري و حجتالاسلام و المسلمين سيد محمد شاهچراغي تلاش شايسته تقديري در پرورش بنيه علمي و اخلاقي حقير داشتند بهويژه آقاي شاهچراغي تقريباً در آغاز طلبه شدن بنده از نائين به سمنان آمدند. هم هدايتهاي علمي ايشان بهويژه در متون معارف قرآني و حديثي و هم منش متواضعانه و اخلاقي ايشان در روحيّه بنده تأثير بهسزايي داشت.
وقتي كه به قم آمدم، سخت كوشي استاد آيتالله ستوده و تشويق ايشان و سلوك بسيار ارزشمند اخلاقي استاد آيتالله شيخ يحيي انصاري شيرازي و سلوك الهي فقيه آيت اللّه جوادي آملي و آيتالله حسن زاده آملي در اينجانب بسيار تأثير داشته و كارگشا بوده است.
رفاقت و حشر و نشر با جناب حجتالاسلام و المسلمين آقاي محسن قرائتي و همكاري با ايشان در برنامههاي تلويزيوني و تأليف برخي از كتابها در سادهگويي و ساده نويسي براي بيان معارف اسلامي و سخن گفتن در حد فهم عموم بسيار مؤثر بود.
بهويژه برخي از نكات اخلاقي ارزشمندي كه با عمل و رفتار خود داشتند، خاكي بودن و تواضع ايشان براي بنده الهامبخش بود. انس با درس تفسير حضرت آيتالله مشكيني و حضرت آيت الله آقاي خزعلي از بركاتي بود كه در دوره تحصيل، خداوند عنايت فرمود. اگر بركتي در بعد علمي و اخلاقي نصيبم شده به بركت تلاش اين بزرگواران و برخي ديگر است كه نام مباركشان به يادم نمانده است.
عوامل مؤثّر بر شكلگيري شخصيّت سياسي و اجتماعي از زبان خود آيتالله خاتمياز آغاز كودكي ميديدم كه مرحوم پدرم چه نفرتي از رژيم طاغوت دارد و شخصيت سياسي بنده با اين حال و هوا شكل گرفت. بعد كه طلبه شدم، حجتالاسلام و المسلمين آقاي شاهچراغي در انتقال مفاهيم انقلاب به بنده كه دوره كودكيام را مي گذراندم، بسيار مؤثّر بود. زماني كه به قم هجرت كردم، فضاي انقلابي قم ما را با انقلابيون بهويژه برخي از علماي بزرگي كه آن روزها در تبعيد بودند و آزاد شدند مأنوس كرد و همين سبب شد كه از زمان شهادت مرحوم آيتالله حاج آقا مصطفي خميني(ره) به طور فعال در حدّ توانِ اندكِ خود، وارد ميدان مبارزه شوم.
فضاي انقلابي كشور، بهويژه حوزه علميه قم تأثير مهمي در بعد سياسي بر منداشت. هم اساتيد انقلابي مثل حضرت آيتالله مشكيني و حضرت آيتالله خزعلي و هم سخنرانيهاي انقلابي كه در قم ميشد تأثير شايان توجّهي در اين بنده ناچيز داشت.
در اينجا لازم ميدانم از خطيب گرانقدر جناب حجتالاسلام شيخ محمد تقي عبدوست ياد كنم كه هم در فن خطابه از ايشان بهرهمند شدم و هم در مسائل سياسي، شجاعت و شهامت ايشان قبل از انقلاب ضربالمثل بود و رفاقت و انس با ايشان تأثير خوبي بر من در مسائل سياسي داشت.
گفتني است در فنن خطابه بهره فراواني نيز از خطيب توانا حجتالاسلام و المسلمين جناب آقاي فلسفي بردم. در جلساتي كه در شبهاي پنجشنبه در دفتر تبليغات بر پا بود و گروهي از برجستگان از خطبا در آن شركت ميكردند. آموزش عملي ارزنده اي براي خطبا داشت.
در آستانه پيروزي انقلاب، حضور در درسهاي شهيد علاّ مه آيتالله مطهري(ره) در حسينيه ارك، تأثير ارزشمندي در اين بنده ناچيز در جهت شناخت تفكرات التقاطي و انحراف آنان، بر جاي گذاشت.
فعاليتهاي علميكتابها1. ابعاد جنگ در فرهنگ اسلام؛ 2. سيماي نفاق در قرآن؛ 3. رسالت خواص؛ 4. عبرت هاي عاشورا؛ 5. مديريّت در قرآن و حديث؛ 6. شايعه از نظر قرآن و حديث؛ 7. اخلاق سياسي؛ 8. سيري در سيره سياسي امام علي(ع)؛ 9. امر به معروف و نهي از منكر(دو جلد)؛ 10. سيماي حماسي امام سجّاد(ع) ؛ 11. سازماندهي و تشكّل در سيره امام هادي(ع) ؛ 12. نگاهي به مباني تفكر امامخميني پيرامون ولايت فقيه.
مقالات قرآني1. اخلاق اجتماعي در قرآن؛ 2. قرآن و عدالت؛ 3. حزب اللّه از نگاه قرآن؛ 4. جامعه نمونه در قرآن؛ 5. خانواده نمونه در قرآن
اين مقالات در روزنامه كيهان به چاپ رسيده است.
6. آداب در قرآن (در 25 مقاله).
اين مقالات در روزنامه اطلاعات به چاپ رسيده است.
مقالات اخلاقي، اخلاق فردي7.عشق به خداوند؛ 8. بصيرت؛ 9. انقطاع اïلي اللّه و توكّل و آثار آن؛ 10. بيماري هاي دل؛ 11. بيماري هاي اخلاقي؛ 12. نگاه گناه آلود؛ 13. ريشه گناهان؛ 14. تنبلي علل ناكامي؛ 15. پيرامون شب قدر و آداب آن؛ 16.نگراني و راه زدودن آن؛
اين مقالات نيز در روزنامه كيهان به چاپ رسيده است.
17. اخلاص(9 مقاله)؛ 18. تهذيب نفس حدود بيست مقاله در هفتهنامه سپهر منتشر شده است.
اخلاق اجتماعي19. «وحدت و تفرقه و عوامل آن»؛ 20. «هتك شخصيّت، بدگماني، تجسّس، غيبت و...»؛ 21. «تواضع و جلوه آن»؛ 22. «حريم پدر و مادر و وظيفه آن»؛ 23. «حريم مؤمنان»؛ 24. «توصيه اي مهم در روابط اجتماعي»؛ 25. «آداب مجلس»؛ 26. «كمك به مستمندان و ويژگي هاي انفاق ارزشمند»؛ 27. «رفاقت و دوستي و آداب آن»؛ 28. «استقامت و نقش آن»؛ 29. «اصلي ترين رسالت والدين»؛ 30. «ويژگي هاي شوهر نمونه»؛ 31. «ويژگي هاي همسر نمونه»؛ 32. «انتقاد و انتقادسازنده»؛
اين مجموعه مقالات در روزنامه كيهان به مناسبت ايّام ماه مبارك رمضان به چاپ رسيده است.
مقالات تاريخي33. سخني پيرامون سيره پيامبر(ص)؛ 34. سيره پيامبر در رابطه با خداوند؛ 35. سيماي امام علي(ع) در نهج البلاغه؛ 36. اخلاق اجتماعي امام علي(ع)؛ 37. علي در قرآن؛ 38. امام علي(ع) و شوق شهادت؛ 39.شهادت از ديدگاه امام علي(ع)؛ 40.هشت ويژگي امام علي(ع)؛ 41. امام علي(ع) و انجام تكليف الهي؛ 42. امام علي(ع) و عدالت؛ 43. امام علي(ع) الگوي بردباري؛
اين مجموعه مقالات در روزنامه كيهان به چاپ رسيده است.
44. رهبري و مشروعيّت آن از ديدگاه امام علي(ع)؛
اين مقاله در مجلّه حكومت اسلامي چاپ شده است.
45. روشن بيني امام علي(ع)؛
اين مقاله در مجلّه پاسدار اسلام چاپ شده است.
46. جامعيّت امام علي(ع)؛
اين مقاله در ره توشه به چاپ رسيده است.
47. ناكثين در نهج البلاغه؛
مقاله مفصّلي است كه در مجموعه كاوشي در نهج البلاغه به چاپ رسيده است.
48. درس هايي از مكتب فاطمه(س؛
49. سيماي فاطمه(س) از ديدگاه امام خميني(ره؛
اين دو مقاله در كنگره بزرگداشت منزلت زن عرضه شد و در روزنامه كيهان نيز به چاپ رسيده است.
50. پيرامون صلح امام مجتبي(ع)»؛ 51. «اخلاق اجتماعي امام مجتبي(ع)؛ 52.امامان شيعه: و نهضت عاشورا (پنج مقاله)؛ 53.عبرت هاي عاشورا (سه مقاله)؛
گفتنياست كه سه مقاله اخير در روزنامه كيهان به چاپ رسيد و مقالهاي به همين عنوان در ره توشه به چاپ رسيده است.
54. سيماي حماسي امام سجاد(ع)؛
اين مقاله در ره توشه به چاپ رسيده است.
55. امام صادق(ع) و نهضت فرهنگي؛
اين مقاله در روزنامه كيهان به چاپ رسيده است.
56. انتظار و آثار سازنده آن؛ 57. عصر عزّت اسلام؛ 58. ويژگي هاي ياران مهدي(عج)؛
اين مقالات در روزنامه كيهان به چاپ رسيده است.
59.ويژگي هاي ممتاز امام خميني(ره)؛
اين مقاله در روزنامه رسالت به چاپ رسيده است.
60. قرآن از ديدگاه امام خميني(ره) (دو مقاله)؛
اين دو مقاله در روزنامه كيهان به چاپ رسيده است.
61. «امام خميني(ره) و جوانان»؛
اين مقاله در مجلّه پاسدار اسلام به چاپ رسيده است.
62. «غروب خورشيد فقاهت» (زندگينامه آيه اللّه العظمي گلپايگاني)؛
اين مقاله در ويژه نامه روزنامه كيهان به چاپ رسيده است.
63. «علاّ مه طباطبائي اسوه اخلاق و ولاء»؛ 64. «شهيد مطهّري شهيد مبارزه با التقاط»؛
اين دو مقاله در مجلّه پيام انقلاب به چاپ رسيده است.
مقالات فقهي65. «فقه سياسي از ديدگاه شيخ مفيد»؛ 66. «فقه الاخلاق از ديدگاه شيخ انصاري»؛
اين دومقاله در كنگره شيخ انصاري به چاپ رسيده است.
67. «نقش زمان و مكان در فقه»؛
اين مقاله در كنگره امام خميني و نقش زمان و مكان در فقه به چاپ رسيدهاست.
68. «پيرامون نماز»؛
اين مقاله در مجلّه پاسدار اسلام به چاپ رسيده است.
69. «نقش رهبري»؛
اين مقاله در كنگره امام و نهضت عاشورا به چاپ رسيده است.
مقالات متفرّقه
70. «سخني با مدّاحان اهل بيت»؛
71. «مباحثي پيرامون شيوه تحصيل در حوزه علميّه»؛
اين دو مقاله در روزنامه جمهوري اسلامي به چاپ رسيده است.
72. «مجموعه مقالات پيرامون ماه مبارك رمضان»؛
كه در روزنامه كيهان به چاپ رسيده است.
73. «مجموعه مقالات پيرامون جنگ از ديدگاه قرآن و حديث»؛
كه در مجلّه پيام انقلاب به چاپ رسيده است.
74. «مجموعه مقالات پيرامون سيره سياسي امام علي(ع)»؛
اين مقالات هم اينك در مجلّه پاسدار اسلام چاپ مي شود و بخشي از آن ها در كتابي تحت عنوان سيره سياسي امام علي(ع) چاپ شد و بخش ديگر آن هنوز بهصورت كتاب در نيامده است
75. مجموعه مقالات تحت عنوان «مدخلي بر سيره امامان شيعه:»؛
اين مقالات در نشريه كوير به چاپ رسيده است.
76. «پاسخ به بيانيّه مجمع روحانيون مبارز»؛
اين مقالات در روزنامه رسالت و هفته نامه شما به چاپ رسيده است.
77. «صفات و ويژگيهاي پيامبر(ص) در قرآن»؛
78. «خاتميّت»؛
79. «امامت».
اين سه مقاله در مجموعه تقويّت مباني اعتقادي به چاپ رسيده است.
2. آثار به چاپ نرسيده
آثار فارسي
1. سيره نبوي(ص)؛
2. سيره امامان:؛
3. شرح دعاي مكارم الاخلاق؛
4. اخلاق اداري.
آثار عربي
1. كتاب الحج؛
2. كتاب القصاص؛
3. كتاب الديات؛
4. بحثي پيرامون صلات مسافر؛
5. الاسير في الفقه الاسلامي؛
6. تقريرات دروس اساتيد.
3. آثار در دست چاپ
1. مجموعه چهارده مقاله پيرامون امام علي(ع)؛
2. مجموعه مباحث اخلاقي؛
3. تربيت در مكتب انبيا؛
4. مجموعه مباحث پيرامون امام زمان (عج) تدريس شده در مدرسه حجّتيّه؛
5. مجموعه مباحث پيرامون ولايت فقيه تدريس شده در مدرسه حجّتيّه؛
6. اسباب النّزول؛
7. مباني تربيت اسلامي؛
8. رسالهاي پيرامون ولايت مطلقه فقيه؛
9. خانواده از ديدگاه اسلام.
تدريساز سال 1363شمسي تدريس عمومي دروس حوزه اي را آغاز كرد و تاكنون چهارده دوره معالمالاصول، سه دوره شرح لمعه، سه دوره رسائل، هفت دوره اصول الفقه، دو دوره تمام مكاسب، چهار دوره كفايه، تدريس کرده است و در ايّام تعطيل نيز دروس شرح تجريد، شرح باب حاديعشر و درايه شهيد ثاني را براي طلاّ بتوضيح ميداد.
حدود شش سال است كه خارج اصول تدريس مي كنم و چهارمين سالي است كه به تدريس خارج فقه مشغولم و دوازدهمين سالي است كه درس تفسير شب ها بعد از نماز مغرب و عشا براي طلاّ ب دارم كه تاكنون علاوه بر تفسير جزء آخر قرآن و تفسير سوره مسبحات و سوره حجرات و لقمان، منافقون، از جزء اوّل قرآن تا جزء ششم تفسير شده است كه به لطف خداوند نوار كاست همه اين دروس موجود است؛ و تا اين لحظه كه اين سطور را مي نگارم 1300 جلسه درس تفسير داشته ام و به بركت قرآن كريم پيوسته اين درس مورد اقبال دوستان طلبه بوده است و همچنان هست و چهاردهمين سالي كه درس سيره پيامبر و ائمّه را روزهاي پنجشنبه براي طلاّ ب محترم در مدرسه فيضيّه دارم كه سال گذشته دوره اوّل اين بحث با اتمام مباحث سيره امام زمان(عج) پايان پذيرفت و در سال جاري تحصيلي سيره امام علي(ع) را براي بار دوم با روشي جديد و مباحثي نو آغاز كرده ايم، از خداوند متعال توفيق اتمام اين دوره را نيز دارم تا ـ انشاءاللّه ـ پس از آن بتوانيم دوره اي مفيد از سيره امامان: را به صورت مكتوب تقديم شيفتگان خاندان عصمت و طهارت بنمايم.
از زبان آيتالله خاتمي:
بيشترين تدريسم در حوزه قم و در مدرسه فيضيه بوده است.
دو ترم در رشته تخصصي، درس تفسير گفتهام: يك ترم در باره تحريف ناپذيري قرآن و ترم ديگر،درباره اسباب النّزول.نيز در دانشكده شهيدمحلاّ تي، فقه سياسي تدريس ميكنم.
تاكنون در مدارس و اماكن ذيل تدريس داشتهام:1. مدرسه مرحوم آيتالله العظمي گلپايگاني؛ 2. مدرسه خان؛ 3. مسجد فاطميّه (مسجد آيتالله بهجت)؛ همچنين در ساليان اخير تمامي دروس بنده در مدرسه فيضيه برگزار ميشود.
ارتباط با مراكز علمي و تحقيقاتيسالياني است كه در هيئت مديره مركز تحقيقات كامپيوتري علوم اسلامي عضويت دارم.
گفتني است اين مركز تحت نظارت عالي مقام معظّم رهبري اداره شده و تاكنون در عرصه نرم افزاري علوم اسلامي، خدمات ارزندهاي عرضه كرده است.
مركز تحقيقات سپاه گاهي برخي جزوات خود را براي اظهار نظر برايم مي فرستند.
در مجله پاسدار اسلام نيز مقاله مي نويسم و در كميسيون سياسي ـ فرهنگي جامعه مدرسين حوزه علميه قم عضويّت دارم و به عنوان استاد راهنما در مديريّت حوزه علميّه قم و مؤسّسه پژوهشي امام خميني در خدمت عزيزان طلبه مي باشم.
فعاليتها و مبارزات سياسي و اجتماعي از زبان خود آيتالله خاتمي
قبل از پيروزي انقلاب
اينجانب از كودكي با نام مقدس امام خميني و آرمان هاي بلندش آشنا شدم. با آغاز تحصيل دروس حوزهاي اين آشنايي عميقتر شد.
از سال 1354شمسي كه منبر رفتن را آغاز كردم، تاكنون منبرهايم روشنگر و در مسير تعيين شده از سوي امام خميني(ره) و مقام معظّم رهبري ـ مدظله العالي ـ است.
با توجه به سن كمي كه در آستانه پيروزي انقلاب داشتم، بيشترين روش مبارزه بنده از طريق منبر بوده است كه ـ بحمداللّه ـ تأثير خوبي در شهرها و روستاها داشته است. مي توانم بگويم: آغازگر جريان انقلاب در روستاي زرند ساوه و نيز آدران شهريار اينجانب بودم و در شهرهاي شوشتر، تهران، سمنان كه زادگاهم مي باشد، نيز منبرهاي انقلابي و افشاگر عليه رژيم شاه داشته ام در عيد قربان سال 1357شمسي سخنراني انقلابي عليه رژيم شاه در مسجد امام خميني(ره) سمنان داشتم، در همان سخنراني كه هنوز رژيم طاغوت بر سر كار بود، نام مسجد را كه به نام شاه بود به نام مسجد امام خميني(ره) ناميدم و بعد از منبر به وسيله مردم فراري داده شدم. در محرم همان سال دو باره به سمنان و سرخه دعوت شدم، طاغوتيان كه از منبر عيد قربان به شدت خشمگين بودند در تعقيب من بر آمدند كه با تلاش آقاي فريدون (برادر آقاي حسن روحاني دبير شوراي عالي امنيت ملّي) از چنگ آنان گريختم، ولي مأموران شبانه به منزل پدرم حمله كردند و به اذيت و آزار اعضاي خانواده پرداختند و چند روزي كوچه و خانه را مراقبت مي كردند كه مرا بيابند، ولي خوشبختانه نتوانستند. بعد از فرار از سمنان به تهران آمدم و از آنجا به قم رفتم. آنروز بيت آيتالله پسنديده كه مقر فرماندهي انقلاب بود، مرا به سنندج اعزام كردند كه تمام شهر در اعتصاب بود عليه رژيم شاه و در آنجا نيز ـ بحمداالله ـ سخنراني هاي حماسي مفيدي داشتم.
اينجانب به علت سنكم، توفيق زندان و تبعيد در رژيم شاه را نداشتم، و لكن مبارزان سخت كوش و مقاومان نستوهِ تبعيدي را كه خالصانه براي خدا پاي در اين ميدان نهاده بودند، سخت دوست مي داشتم و در چشمم بسيار بزرگ بودند. أُحب الصالحين و لست منهم... .
بعد از پيروزي انقلاب اسلاميراهي كه بعد از پيروزي انقلاب اسلامي براي خويش برگزيدم، كارِ فرهنگي بود. خودم را چنين شناختم كه در عرصه تربيت طلاب مي توانم موفق باشم و اين راه را انتخاب كردم و از آغاز تدريس عمومي تاكنون حدود سههزار طلبه از درسهايم استفاده كردهاند كه برخي هم اكنون در مسند تدريس حوزه خدمتگزار فرهنگ تشيعاند و برخي ديگر در مشاغل اجرايي، سياسي، فرهنگي و ... مشغولاند. نيز در عرصه خطابه و قلم در حد توان خويش انجام وظيفه كرده ام و همچنان در اين عرصهها مشغول خدمتم.
خداوند اين توفيق را عنايت كرد كه در دوره دفاع مقدس در فرصتهاي تبليغي شرفياب حضور رزمندگان شوم و ضمن استفاده از انفاس قدسي آنان، رسالت تبليغي خود را انجام دهم.
نمايندگي مجلس خبرگان رهبريدر سال 1376شمسي از حوزه انتخابي كرمان به نمايندگي دوره سوم مجلس خبرگان رهبري برگزيده شدم و اين در حالي بود كه تا آخرين لحظات هيچگونه رغبت و نشاط شخصي به پذيرش اين مسئوليّت نداشتم؛ امّا تكليف مرا به ميدان كشاند و ـ بحمداللّه ـ عليرغم آنكه يك ريال خرج تبليغ از خودم نكردم، مردم مؤمن استان كرمان مرا به نمايندگي مجلس خبرگان رهبري برگزيدند.
گفتني است در دو سال اوّل دوره سوم، عضو كميسيون هاي ذيل بودهام:
1. منشي هيئت رئيسه كميسيون تحقيق؛
2. منشي هيئت رئيسه كميسيون اصل 107 و 109؛
3. عضو كميسيون آييننامه.
اميد كه خداوند توفيق انجام وظيفه در تمامي عرصه ها را عنايت فرمايد و زندگي و مرگ ما را در خدمت دين و مكتب اهل بيت: قرار داده، توفيق ديدارش را با شهادت نصيبمان فرمايد. آمين يا رب العالمين.
انتهاي پيام/س3