پطروس غالي گفت: سازمان ملل با ساختار کنوني اش، فقط يک نهاد است واگر اصلاح نشود يک نهاد نيز باقي خواهد ماند و يک نهاد نمي تواند در حل مشکلات و بحران هاي آينده کارآمد باشد.

به گزارش سرويس بين الملل باشگاه خبرنگاران به نقل از شبکه خبري فرانس 24 ؛ اين شبكه در گفتگويي اختصاصي با پطروس پطروس غالي‌‌،‌ دبير کل پيشين سازمان ملل در فاصله سالهاي 1992  تا 1996 و وزير امور خارجه مصر در فاصله سالهاي 1977 تا  1991 ، به تشريح  بحران سوريه پيامدهاي اين رويداد سياسي، تحولات سياسي مصر بعد از سرنگوني رژيم حسني مبارک و دلايل ناکارآمدي سازمان ملل با ساختار کنوني آن پرداخت.
اين شبکه در مقدمه اين بحث، با اشاره به ابعاد انساني و سياسي بحران سوريه اين سوال را از اين  سياستمدار مصري پرسيد که سازمان ملل چه درسي بايد از اين بحران بگيرد؟
پطروس غالي در پاسخ گفت:«من بر اين باورم که بحران سوريه به اختلاف نظر بين قدرت هاي بزرگ خلاصه مي شود که  باعث شده است تا شوراي امنيت سازمان ملل نتواند قطعنامه اي درباره اين کشور به تصويب برساند.
از سوي ديگر ، سئوالي که  در همين باره مطرح مي شود اين است که اگر قطعنامه اي هم در شوراي امنيت سازمان ملل به تصويب برسد آيا به حل بحران اين کشور کمک مي کند يا نه برعکس آن را پيچيده تر مي کند ».

وزير امور خارجه سابق مصر تصريح کرد ما جواب اين  سئوال را  نمي دانيم ،چون چنين قطعنامه اي اجرا نشده است که بدانيم چه نتيجه اي مي دهد.
مجري برنامه به ارائه  توضيحات و اطلاعاتي مرتبط با همين بحث پرداخت و گفت : با توجه به اينکه از همان ابتدا چنين قطعنامه اي در شوراي امنيت سازمان ملل راي نياورد و با توجه به اينکه طي ماههاي اخير سازمان ملل در حل بحران سوريه با بن بست مواجه شده است آيا مي توان گفت که سازمان ملل در ساختار کنوني اش ديگر  کارايي ندارد و از عهده حل مشکلات ديگر بر نمي آيد؟
غالي در پاسخ  به اين سئوال گفت : اينگونه نيست . چون ما در گذشته نيز مشکلات و بحران هايي اين چنيني داشته ايم  که اين نهاد بين المللي قادر به حل آنها بوده است.
مجري برنامه در پيوند با همين موضوع  به مورد بحران هاي سياسي ليبي ، ساحل عاج اشاره کرد  و گفت : دخالت موثر سازمان ملل در اين کشورها، اين تصور را به وجود آورده است که سازمان ملل اگر بخواهد مي تواند به گونه اي موثر در حل بحران هاي سياسي  وارد عمل شود.

پطروس غالي در پاسخ به اين سئوال گفت :«اشتباهي که ما هميشه مرتکب مي شويم اين است که شرايط را با هم مقايسه مي کنيم و آنها را شبيه هم مي دانيم . در حالي که اصلا اينگونه نيست. هر بحران سياسي  ويژگي هاي خاص خود را دارد. نمي توان فقط از يک درمان براي حل بحران هاي مختلف استفاده کرد.چنين کاري، نه تنها مشکل را حل نمي کند، بلکه اوضاع را به مراتب دشوار تر خواهد کرد».

غالي  در ادامه اين گفتگو، به سئوالي درباره لزوم اصلاحات در ساختار سازمان ملل پاسخ داد و تاکيد کرد هيچ کدام از پنج کشور  عضو دائم شوراي امنيت سازمان ملل خواستار اصلاح ساختار اين نهاد نيستند.
وي افزود : از اين گذشته کشورهاي کمي هم در جهان  هستند که خواستار اصلاح ساختار سازمان ملل باشند . وگرنه اگر از سوي جامعه بين المللي براي اصلاح ساختار سازمان ملل فشار  اعمال شود به طور قطع موقعيت پنج کشوري که در سازمان ملل داراي حق وتو هستند متزلزل خواهد شد . اما واقعا فعلا جامعه بين المللي تمايلي براي اصلاح ساختار سازمان ملل ندارد.

غالي‌‌،‌ در توضيح اين موضوع  افزود سازمان ملل  هنگامي تشکيل شد که  مفهوم ساده  اي به نام «ملت» داشتيم . اما امروز ملت اهميت گذشته را ندارد . امروز در جهان نهادها ، فعالان  وکنش گران غير دولتي  وجود دارند که اهميت شان به مراتب  ازملت ها بيشتر است.
اين نهاد ها مي توانند شرکت هاي چند مليتي؛ سازمان هاي غيردولتي و مردم نهاد؛ شهرهاي بزرگ ،يا مناطقي از کشورها باشند.

بنابراين اگر قرار است  سازمان ملل اصلاح شود بايد اختيارات و قدرت بيشتري به آن داده شود. يعني اگر اصلاحي قرار است صورت گيرد بايد اصلاح کلي اين سازمان  باشد که اکنون نظام آن بر اساس «ملل» است. حال آنکه در جهان کنوني ، ملت هاي سازمان «ملل» تنها کنش گران واقعي جهان نيستند و در واقع ملت ها ديگر  اهميت گذشته را ندارند.در جهان امروز کنش گران ديگري هستند که اهميت شان از ملت ها به مراتب بيشتر است.
 
اين سياستمدار مصري در ادامه مصاحبه خود با اين شبکه، در پاسخ به سئوال مجري برنامه که از وي پرسيد با توجه به توضيحي که شما مي دهد آيا سازمان ملل در ساختار کنوني اش ديگر نمي تواند مفيد باشد گفت  :«سازمان ملل هميشه يک نهاد باقي خواهد ماند. اما نهادي نخواهد بود که بتواند مشکلات و بحران هاي آينده را حل کند».
دبير کل سابق سازمان ملل در پاسخ به سئوال مجري برنامه  که از او پرسيد پس به اعتقاد شما سازمان ملل چگونه مي تواند در آينده  کارآمد و موثر باشد و ساختار آن اصلاح شود، گفت:«تنها راه اين است که در کنار نقش ملت ها ، به کنش گران غير دولتي نيز نقش داده شود».

وي  در توضيح بيشتر گفت : مثلا سازمان هاي  غير دولتي دفاع از حقوق زنان ،يک سازمان را انتخاب مي کنند و اين سازمان، در کنار  نماينده ملت ها ، در سازمان ملل نماينده مختص به خود را خواهد داشت.
يا مثلا  سازمان غير دولتي حفاظت از حيوانات در کنار نمايندگان ملت ها درسازمان، نماينده خاص خود را داشته باشند. در نتيجه اين گونه ترکيب اين سازمان جديد بين المللي تغيير مي کند و اين بار در  اين ساختار جديد کنش گراني حضور  خواهند داشت که امروز نقش مهمي در تحولات جهاني ايفا مي کنند اما ديده نمي شوند . ولي واقعيت امر آن است کشورهاي جهان چنين اصلاحي نمي خواهند و دوست دارند که نظام  سازمان ملل همچنان بر اساس نظام کنوني اش يعني «نظام ملت ها»(ملل) باقي بماند.
در ادامه اين گفتگو، مجري موضوع و تحولات سياسي مصر را پيش کشيد و با توجه به آنکه  پطروس غالي‌‌،‌ وزير امور خارجه مصر در فاصله سالهاي 1971  تا سال 1991، بوده است   و در مصر سابقه سياسي طولاني مدتي دارد،  ارزيابي اش از تحولات کشورش از شانزده ماه پيش تاکنون ، يعني از زمان سقوط رژيم حسني مبارک تاکنون و بحراني که اکنون اين کشور با آن مواجه است پرسيد و  وي اينگونه پاسخ داد:« اين بحران ممکن است  فعلا  ادامه داشته باشد.اما افکار عمومي بايد به اين درک برسند که تحولات در سطح جهاني امروز به سمت گشايش سياسي است. به سمت تماس و ارتباط بين ملت هاست، به سوي سازمان هاي غير دولتي است . در نتيجه هر گونه بازگشت هويتي چه بازگشت به هويت مذهبي، چه بازگشت به هويت قومي باشد منفي و ناپسنديده است و اين مشکل اصلي است که فقط خاص مصر نيست بلکه مربوط به کشورهاي زيادي در جهان است.

اين چهره سياسي در ادامه در  پيوند با اين موضوع  بر ضرورت آمادگي جهان براي رسيدن به يک جامعه بين المللي تاکيد کرد که در ده تا بيست سال آينده  شکل خواهد گرفت و گفت در اين جامعه «ملت» ديگر اهميت گذشته را نخواهد داشت.
غالي خاطر نشان کرد اين واژه «ملت» نيز که ما از آن امروز اينقدر سخن مي گوييم ، مفهومي جديد است . قدمت اين مفهوم به قرارداد وستفالي  بر مي گردد که سرآغاز پيدايش «ملت حاکم» بود.
اما  امروز ما در جهان شاهد پيدايش «حاکميت» هاي جديدي هستيم.وظيفه ما اين است که بدانيم اين حاکميت هاي  جديد کدام ها هستند؟ چگونه آنها را شناسايي کنيم؟ چه جايگاهي به آنها داده شود؟چه نقش مشارکتي مي توانند داشته باشند؟ نتيجه عملکرد مشارکت آنها در تدوين معيارهاي جديد که قرار است جهان را مديريت کند چه خواهد بود؟
براي درک اين موضوع، خوب است به بحراني که منطقه يورو اکنون با آن مواجه شده است اشاره کنيم. منطقه يورو دچار بحران شده است چون فقط ملت هاي اين منطقه  را خطاب قرار مي دهد.در صورتي که ملت هاي اين منطقه نقشي در اين بحران ندارند.

دبير کل  پيشين سازمان ملل در بخش ديگري از سخنانش در هيمن باره گفت مشکلي که ما در اين باره داريم اين است که به زمان، زمان نمي دهيم.  ما عادت کرده ايم که براي همه کارهايمان، نتيجه سريع  مي خواهيم.  ما تغييرات سريع مي خواهيم . حال آنکه در دنياي امروز تغييرات واقعي ، سريع محقق نمي شوند. تغييرات واقعي ،مستلزم گذشت زمان است.
به عنوان مثال ، 200 سال طول کشيد تا برده داري در جهان رخت بر بست . براي استعمار زدايي در جهان، 50 تا 60 سال مبارزه صورت گرفت.
براي حل يک اختلاف ناچيز مرزي بين اتيوپي و اريتره يا چاد و ليبي  چندين سال مذاکره صورت گرفت تا اختلافات آنها حل شد.


برچسب ها: ملل ، جهان ، غالی ، مشکلات
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار