باشگاه خبرنگاران- بی گمان چیزی بیش از دودهه از ظهور تئاتر دینی در عرصه هنرهای نمایشی می گذرد و عنوان "خورشید کاروان "آشناترین نام در این حوزه است. نمایشی که گرچه تیم تولید آن با گذشت چندین سال دستخوش تغییراتی شد و کیفیت آن نیز مانند دوره های نخست ،آن غافلگیری ویژه را نداشت اما طلایه دار نهضت نمایش هایی با مضامین دینی و مذهبی شد.
مناسبت های مذهبی مانند ایام محرم، دهه ی فاطمیه و ماه مبارک رمضان فرصتی است برای علاقمندان این عرصه تا متون تازه تولید و یا قدیمی و مکرراً به نمایش درآمده خود را با رویکردی نوین به نمایش بگذارند و خیل علاقمندان به تئاتر مذهبی را به سالن ها بکشند. گویی این مناسبت ها و این متون خاص فرصتی است برای مخاطب عام تا با فضاهای نمایشی آشتی کرده و طلسم تئاتر برای مخاطبان خاص و محدود را بشکند.
"روزی، روزگاری پامنار" نوشته سیاوش پاکراه و کاری از امیرحسین دوانی است که در طبقه بندی نمایش های مناسبتی قرار می گیرد. نمایشی شصت دقیقه ای با چند بازیگر نه چندان معروف که اجرایی خوب و دلپذیر را ارائه می دهد. متن نمایش اثری کم ادعاست که گرچه درباره قشر خاصی از جامعه آن هم فروخفته درلابلای سنت های دیرین سخن می گوید اما آشناست.
شخصیت های اثر آشنا و ملموسند و تماشاگر هر کدام از آن ها را به جا آورده و لحظاتی تلخ یا شیرین را با تک تک آن ها همذات پنداری می کند.
"روزی روزگاری پامنار" داستان ورود آرش وطن دوست نقاش جوان ایرانی الاصل را به محله ای قدیمی روایت می کند. نقاشی که به سفارش موزه لوور فرانسه قرار است تابلویی شبیه نقاشی های پرده های عاشورایی ترسیم کند. او می خواهد با حضور در یک محله ی اصیل و سنتی و با شرکت در مراسم عزاداری عاشورا به دریافتی جدید و اصیل از واقعه عاشورا برسد.
محسن راننده مسافرکشی است که نقاش را به اتاق اجاره ای در خانه عموصفر پدر نامزدش می رساند تا در آنجا ساکن شود. نقاش جوان برای مادر خانواده که پسرش را در حادثه ای از دست داده تداعی کننده فرزند اوست. رابطه عاطفی عمیقی بین نقاش و خانواده شکل می گیرد آنچنانکه بر اعتقادات فراموش شده نقاش نیز اثر می گذارد. نقاش که با کمک هر یک از شخصیت های داستان کاراکترهای نقاشی خود را اصلاح کرده است با فروش تابلو پول خوبی به دست می آورد و آن را به محسن که مادر بیماری دارد و قادر به برگزاری مراسم عروسی اش نیست می بخشد. نقاش برای آشنایی بیشتر با مراسم و مناسک مذهبی در ماه مبارک رمضان به ایران بازمی گردد.
"روزی روزگاری پامنار" داستان یک نقاش به فرنگ رفته و یا یک خانواده سنتی نیست، داستان همدلی و همنوایی نسل های جداافتاده و طبقات مختلف جامعه در سایه ی مراسم مذهبی است.
متن نمایش، نه شعاری است و نه رسالت خود را در پرداخت غلوآمیز شعائر دینی می داند. متن قصه گوست و قصه ی مردمان دینمدار را روایت می کند. متن نمایش علاوه بر پایبندی به استانداردهای مذهبی وفنی جذاب نیز هست .لودگی محسن به بازیگری وحید نفر و تسلط نقاش با توجه به ادای گویش با لهجه که ضرورت نمایش است با نقش آفرینی خوب خیام وقارکاشانی از جمله نقاط قوت اثر است. گرچه بازی نازنین بابایی از کم و کاستی هایی برخوردار است و همچنین حضور کاراکتر شاگرد عمو صفر، روزبه معتمدی مهر ضرورتی ندارد و حذف آن به روند نمایش نه تنها لطمه ای نمی زند که در پیش برد آن نیز مؤثر نیست.و هم چنین بازنویسی متن و یا اصلاح آن در حد چند دیالوگ مثلا پیرامون علت سفارش موزه لوور به یک نقاش درباره عاشورا و یا چرایی مرگ پسر خانواده و ... مشخص می شد، "روزی روزگاری پامنار" به درخشش بیشتری نائل می آمد.
کاش شرایط بهتری برای اجرای اینگونه آثار ارزشی حاصل می شد و تبلیغات وسیعتری برای آن صورت می گرفت. کاش اثری چنین بی ادعا، صمیمی و ارزشمند در خفای یک سالن مهجور در زیرزمین حوزه هنری به نمایش درنمی آمد و جایی در هیاهوی تبلیغاتی این روزهای خاص باز می کرد. قطعاً دیده شدن اینگونه آثار به دلگردمی تولیدکنندگان و جوانان متعهد و هنرمند کشور می انجامد./ي2
تهيه و تنظيم:روشنک عباسی.