اوایل رابطه (دوران آشنایی برای ازدواج و نامزدی و اوایل ازدواج) این مطلب خیلی عینی و ملموس است و به مرور با افزایش مهارت شما در مدیریت رابطه تبدیل به عنصری نادیدنی اما جاری در زندگی میشه.
قدم اول در ارتباط گفتگو است. نقاط ابهام رابطه را برای هم بازگو کنید. فرهنگ لغات خودتون رو برای هم تعریف کنید حتا تکیه کلام هم میتونه رو سرنوشت رابطه شما اثرگذار باشه. پس نقاط کور رابطه را بازگو و شفاف سازی کنید.
خوب مثال میزنم: خانم میگه ما با هم تفاهم نداریم. ازش خواستم تعریفش کنه. اینکه همسرش باید چیکارا انجام بده که برای خانم بمعنی داشتن تفاهم درزندگی است. یا حتا ابراز علاقه. باید بدونید نوع ابراز علاقه طرف مقابلتون چه جوریاست؟ شما چیکار کنی حس دوست داشتن به طرف مقابل القا میشه و بالعکس. تصور دوست داشتن شما با همسرتون فرق داره و راه حفظ زندگی رسیدن به قرارداد و تفاهم درباره نوع رابطه است. ببینید گفتم ابتدای رابطه باید با گفتگو نکات مهم رابطه را عینی سازی کنید بعد اینا تبدیل میشه به قانون های نانوشته زندگیتون.
باید بین فرستنده و گیرنده مسیر درست تعریف بشه. افرادی میان که وقتی میپرسم چرا فکر میکنی همسرت دوست نداره، ته قضیه باین میرسم که تصوراتش منطبق با تصورات همسرش نیست.
البته الان هم اگه در اواسط زندگی هستید دیر نشده میتونید روش کار کنید..
مثال: یه موردی داشتم آقا میگفت: این خانم داشت با خونوادش نقشه ازدواجو میکشید (نقشه بمعنی طرح و قصد ازدواج) و دنبال تالار بودن.
خانم با گریه میگف: مگه تو نیومدی خواستگاری؟ من نقشه کشیدم؟ (نقشه بمعنی حیله).
نمیشه یه زوج اینقدر ازهم دور باشن که حتا نتونن معنی حرف و لغات هم رو معنی کنن. جای تعجبه! بعد دعواشون شدت بیشتری گرفت. برای همین میگم حتا فرهنگ لغات آدمها روی رابطه شون اثرگذاره. پس تعریفش کنید و یا منطبق شید باهاش یا این که باهاش بسازید..
اگه قصدتون ازدواج باشه حق دارید برای یکی شدن به یه قرارداد برسید. اینجوری هیچکدوم قربانی رابطه نمیشه و به خودخواهی هم ختم نمیشه..