استفن والت استاد برجسته دانشگاه هاروارد و پژوهشگر روابط بین الملل در تازه ترین مقاله خود که روز شنبه 21 مرداد 1391 (11 اوت 2012) در نشرسه فارین پالیسی منتشر شده، استدلال کرد که مسئله حمله به ایران که اخیرا از سوی اسراییلی ها برجسته شده، چیزی جز یک پروژه عملیات روانی بزرگ نیست.

به گزارش حوزه سياست خارجي باشگاه خبرنگاران، استفن والت استاد برجسته دانشگاه هاروارد و پژوهشگر روابط بین الملل در تازه ترین مقاله خود که روز شنبه 21 مرداد 1391 (11 اوت 2012) در نشرسه فارین پالیسی منتشر شده، استدلال کرد که مسئله حمله به ایران که اخیرا از سوی اسراییلی ها برجسته شده، چیزی جز یک پروژه عملیات روانی بزرگ نیست.
 
متن کامل مقاله والت در ادامه می آید:
 
شاید شما نیز متوجه شده باشید که برنامه فعالی برای دور نگه داشتن ایران از دستیابی به سلاح هسته ای ادامه دارد. اما هدف اصلی این‌ کار در حقیقت جلوگیری از رسیدن ایران به ظرفیت بالقوه تولید سلاح است تا اگر در مقطعی این کشور تصمیم بگیرد چنین سلاحی تولید کند توانایی آن را نداشته باشد. به همین دلیل آمریکا و کشورهای دیگر تحریم های بسیار شدید اقتصادی علیه ایران اعمال کرده اند، مبارزه مخفیانه ای مانند ویروس استاکس نت را در پیش گرفته اند و مرتب این کشور را به توسل به نیروی نظامی تهدید می کنند.
 
 یکی از عوامل کمک کننده به این برنامه، هشدارهای پی در پی سران اسرائیل مبنی بر «رو به اتمام بودن زمان» است و اینکه آنها خود را برای حمله پیشگیرانه یکجانبه آماده می کنند. البته اجرای این طرح تا حد زیادی به همکاری روزنامه نگاران همراه و سازمان های رسانه های فرمانبردار بستگی دارد زیرا آنها به عنوان سکویی برای انتشار این پیشگویی های بدبینانه عمل کرده اند.
 
 به عنوان مثال در سپتامبر 2010 نشریه آتلانتیک یک گزارش روی جلد به قلم جفری گلدبرگ با عنوان  نقطه بدون بازگشت  چاپ کرد که مبنای آن مصاحبه با ده ها مقام اسرائیلی بود. گلدبرگ در آن مقاله به این نتیجه رسید که احتمال حمله اسرائیل به ایران تا ژوئیه 2011 بیش از 50 درصد است. خوشبختانه دقت این پیش بینی گلدبرگ مانند پیش بینی های قبلی وی در مورد خاورمیانه بود و درست از آب در نیامد. پس از آن در ژانویه امسال، روزنامه نیویورک تایمز مقاله ای از رونان برگمن روزنامه نگار اسرائیلی با عنوان  آیا اسرائیل به ایران حمله می کند؟  به چاپ رساند. این مقاله در واقع تکرار مقاله قبلی گلدبرگ بود. در این مقاله نیز به نقل از چندین مقام اسرائیلی گفته شد برنامه هسته ای ایران به مرحله بحرانی نزدیک می شود و اگر ایران حاضر به متوقف ساختن کامل غنی سازی نشود، اسرائیل علیه این کشور دست به اقدام نظامی خواهد زد. با اینکه در این مقاله، در چند مورد به صورت جزئی به خطرات حمله و این احتمال که حمله باعث توقف طولانی مدت پیشرفت ایران نمی شود اشاره شد، اما جهت کلی مقاله به این سمت بود که احتمال حمله به ایران بسیار بالاست. حتی نشریه فارن پالیسی نیز وارد این بازی شد و چند روز پیش گزارش مشابهی را از جان هانا مشاور سابق دیک چنی چاپ کرد. به گفته هانا، صحبت های اخیر وی با مقامات اسرائیلی او را قانع کرد که «تصمیم اسرائیل به برخورد یکجانبه با برنامه هسته ای ایران به هیچ وجه تهدید توخالی نیست». وی در پایان مقاله به این نتیجه رسید که «حمله به ایران بسیار محتمل تر از آن است که قبلا فکر می کردم». روز گذشته نیز روزنامه هاآرتص مقاله باراک راوید را به چاپ رساند که مبنای آن مصاحبه با یک مقام ناشناس اسرائیلی بود. در این مقاله ادعا شده است که بر اساس تازه ترین اطلاعات آمریکا، پیشرفت ایران به سمت بمب، سریع است. اطلاعات ارائه شده در این مقاله در نهایت از سوی ایهود باراک وزیر جنگ اسرائیل تایید می شود (البته همه ما می دانیم که منبع اولیه تمام این اطلاعات باراک بوده است)، اما بلافاصله از سوی مقامات آمریکایی تکذیب می شود. در این خصوص نوام شیزاف نویسنده مستقل می گوید روزنامه های اسرائیلی مملو از عناوینی است که بر اساس آنها خطرات رو به افزایش است و نتانیاهو و باراک مصمم هستند در یکی از روزهای پاییز امسال به ایران حمله کنند. تازه ترین و البته نه آخرین نمونه، گزارش روز گذشته روزنامه نیویورک تایمز است که مطلبی یک طرفه در مورد  سایه جنگ  بین اسرائیل و ایران منتشر کرد و تقریبا تمام تقصیرات مربوط به ایجاد بحران را به گردن ایران انداخت. این روزنامه در صفحه نخست خود از  حملات مداوم  ایران یاد کرد بدون اینکه اشاره کند که ایران و اسرائیل مجموعه ای از حملات لفظی علیه یکدیگر داشته اند. پس از این اقدام یکجانبه، اشاره کوتاهی به ترور دانشمندان غیرنظامی ایران شد (که تقریبا مسجل است کار موساد بوده است). من قصد ندارم از آنچه که ایران انجام می دهد دفاع کنم و تنها یادآوری می کنم اینکه تمام اقدامات آمریکا و اسرائیل را صرفا دفاعی توصیف کنیم و بگوییم ایران دست به اقدامات تهاجمی جاه طلبانه ای زده است، گمراه کننده است.
 
 همان طور که چند ماه قبل اشاره کردم، ‌تقریبا غیر ممکن است که میزان صحت پیش بینی های مکرر احتمال حمله اسرائیل به ایران را تعیین کنیم. این نشان می دهد که هیچ کمبودی در زمینه روزنامه نگاران و نظریه پردازان طرفدار دولت اسرائیل وجود ندارد؛ اما نشان نمی دهد که چه اتفاقی قرار است بیفتد و مقامات اسرائیلی واقعا چه اندیشه ای دارند. دلیل آن این است که مقامات مختلفی که این مقالات بر اساس اظهارات هشدار دهنده آنها شکل می گیرد،‌ دلایل متفاوتی برای لزوم حمله به ایران ارائه می کنند.
 
کسانی که جنگ علیه ایران را پیش بینی می کنند احتمالا تلاش می کنند تحریم های جهانی علیه این کشور را تقویت کنند و این کشور را در انزوا قرار دهند. آنها می دانند که آمریکا و اتحادیه اروپا تحریم را به جنگ ترجیح می دهند و بنابراین به طور مداوم از جنگ سخن می گویند تا اروپا و آمریکا را به تشدید تحریم ها مصمم تر کنند.
 
 این کار همچنین راه خوبی برای فشار آوردن و مجبور ساختن آمریکا به ارائه کمک های نظامی بیشتر به اسرائیل است و از سویی افکار عمومی را از مسائل جنجالی مانند افزایش شهرک سازی و فرایند صلح که تقریبا مرده و دفن شده است، ‌منحرف می کند.
 
ايران هسته‌اي مي‌نويسد: با توجه به این انگیزه ها،‌ شاید بتوان گفت تهدید حمله اسرائیل به ایران چندان جدی نیست. اگر چه من فکر می کنم جنگ با ایران کاری احمقانه است، اما نمی توان آن را به طور کامل منتفی دانست.
 
 هر کشوری ممکن است مرتکب اشتباه شود و اسرائیل و آمریکا نیز از این قاعده مستثنی نیستند و ممکن است دچار اشتباهات محاسباتی شوند. نمونه این اشتباهات را می توان در جنگ عراق و حمله به لبنان دید. ولی من تردید دارم که اسرائیل به ایران حمله کند، به این دلیل ساده که اسرائیل توانایی نظامی لازم را برای وارد آوردن آسیب استراتژیک جدی به تاسیسات هسته ای ایران ندارد. بر اساس گزارش سرویس تحقیقاتی کنگره آمریکا که اوایل سال 2012 منتشر شد،‌«مقامات اسرائیلی و کارشناسان اتفاق نظر دارند که حمله نمی تواند باعث نابودی کامل برنامه هسته ای ایران شود». در این گزارش همچنین آمده است حمله اسرائیل نمی تواند برنامه هسته ای ایران را برای مدت طولانی متوقف کند و موفقیت بلند مدت در این زمینه، نیازمند حملات نظامی پیاپی و یا فعالیت دیپلماتیک پس از حملات مانند اعمال تحریم خواهد بود.
 
بنابراین بررسی اطلاعات موجود نشان می دهد که تمام صحبت ها در مورد «خطوط قرمز» اسرائیل و حملات قریب الوقوع (مانند احتمال حملات غافلگیرانه اکتبر) تنها در حد حرف است. در واقع آنهایی که وقوع جنگ را پیش بینی می کنند کم کم به افراد حواس پرتی شباهت پیدا می کنند که مرتب پایان دنیا را پیش بینی می کنند و زمانی که دنیا در تاریخ تعیین شده به پایان نمی رسد آن تاریخ را تمدید می کنند.
 
ما چه زمان از توجه کردن به این افراد دست می کشیم؟ همان طور که گفتم نمی توانم به طور کامل مطمئن باشم که منطق پیروز می شود و جنگ رخ نمی دهد، هر چند که به نظر می رسد افراد منطقی زیادی در دستگاه امنیتی اسرائیل حضور دارند که با جنگ مخالفت می کنند و نسبت به آن هشدار می دهند. آنچه که مرا بیش از هر چیز نگران می کند این است که افرادی که تا به حال از وقوع جنگ سخن گفته اند نگران شوند اعتبار آنها زیر سوال برود و بنابراین به تلاش برای وقوع جنگ ادامه دهند. البته این احمقانه ترین دلیلی است که می توان به آن فکر کرد ولی گاهی افراد بسیار باهوش هم مرتکب اشتباهات احمقانه می شوند».

"انتهاي پيام"/س3
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار