1- اگر موقعی که روزه مستحبی گرفته و در حضور جمعی از نیکانِ روزه دار قرار دارد، ببیند از شکستن روزه خود شرم میکند، بداند که در روزه او شبهه ای است که همان نزدیک شدن به دلهای مردم است.
2- اگر دوست داشته باشی غیر خدا نیز از روزه تو آگاه شود - کسانی که گمان میکنی اگر اطلاع پیدا کنند، خیر دنیایی برای تو دارند- اگر چه این خیر، مدح و ستایش و احترام بیشتر آنان به تو باشد یا اینکه میل به اطلاع دیگران به اندازه ای نباشد که در رغبت به روزه تأثیر بگذارد، ولی در عین حال دوست داری علاوه بر خدا مردم هم از روزه تو آگاه شوند، در هر دو صورت، روزه تو بیمار است و بنده پستی خواهی بود.
3- اگر هنگامی که با روزه داران زیادی روزه میگیرد، به نشاط میآید و هنگامی که به تنهایی روزه میگیرد کسل میشود، معلوم میشود زیادی روزه داران در قصد و عمل او تأثیر دارد. بنابر این به مقدار تأثیر آن در قلب، اخلاص تیره شده و روزه بیمار میشود.
4- قصدت از روزه، به دست آوردن ثواب است یا به خاطر اینکه خدا میخواهد؟ اگر به خاطر ثواب باشد، بدان که با این عمل میگویی خداوند سزاوار نیست که به خاطر فرمانبرداریش روزه بگیرم و خداوند به خاطر بزرگیش شایسته عبادت نیست و اگر رشوه او نبود، او را عبادت نمیکردم و حق خوبیهای گذشته او را بجا نمیآوردم و احترام مقام بزرگ او را نگه نمیداشتم.
5- اگر رنگین بودن افطار و زیادی غذا و لذت آن، نشاط تو را در روزه افزون کرد، معلوم میشود به مقدار زیادی نشاط روزه از اول تا آخر، برای غیر خدا بوده است.
تا اینجا ملاکهای شروع روزه با اخلاص را گفتیم، اکنون چند ملاک نیز برای تشخیص به پایان رساندن خالصانه روزه میگوییم:
1- اگر در اثنای روزه به غذای خوشمزه یا همسر زیبا یا همسفری که در آن نفعی باشد، برخورد کردی و نشاط روزه در تو کم و روزه برایت سنگین شده و انتظار رهایی از روزه را کشیدی، باز هم خالص نیستی؛ زیرا تو نیز از بندهات خدمتی را که بر خود سنگین بداند، قبول نمیکنی بلکه به خاطر آن، او را طرد و ترک میکنی.
2- اگر اتفاقی بیفتد که شکستن روزهات، نزد خدا بر گرفتن آن برتری داشته باشد ولی از شکست روزه در نزد مردم خجالت کشیدی، بدان که مخلص نیستی. زیرا اگر در عمل و قصد خود مخلص برای خواسته خدا بودی، ملاحظه هیچکس را نمیکردی.
3- اگر در اثنای روزه دیدی که روزه، تو را از انجام بعضی از واجبات یا اموری که نزد خدا اهمیت بیشتری دارد، ناتوان کرده است ولی با این حال، روزه خود را نشکستی، وارد دسته ریاکاران در عبادت شدهای و عبادت تو جزو گناهان کبیره میشود. وظیفه تو در اینجا، انجام عملی است که نزد خدا مهمتر است و نباید ملاحظه اینکه مردم عذر تو را نمیدانند، داشته باشی. زیرااین مطالب، روزه یا اخلاص تو را از بین میبرد، گرچه در اول، روزه تو صحیح و مورد رضایت خداوند بود.
در صورت پیش آمدن چنین مطلبی، باید فوراً آنچه را که نزد خدا مهم است انجام دهی و نباید ملاحظه این را کرد که مردم عذر تو را نمیدانند. و اگر چنین مسئلهای اخلاص تو را از بین برد، باید فوراً از آن توبه کرد. آنچه تو را از خدمت مولا و انجام اعمالی که موجب خشنودی پروردگارات است، باز میدارد، مانند دشمن برای تو و مولای توست و چگونه تو، دشمن خود و او را بر او مقدم میکنی در حالی که در حضورش بوده و تو را میبیند. و هنگامی که غیر خدا را بر او مقدم داشتی، چه کسی احتیاجات تو را در دنیا و آخرت برطرف میکند؟
این بود خلاصه سخنان صاحب کتاب «اقبال» که مطالب را بخوبی بیان کرد و خداوند به او جزای خیر دهد، ولی مراتب این آفات را بیان نکرد. بعضی از این آفات، موجب بطلان روزه و بعضی دیگر موجب از بین رفتن اخلاص و بعضی باعث نابودی صدق و اخلاص میشود و بعضی فقط مانع رسیدن روزه به «عالیترین» درجه میشود، در عین اینکه در درجه «عالی» است.