چشمک
ها همیشه جذاب تر و قابل توجه تر نسبت به یک منبع خاموش یا روشن اند. در واقع اگر
لامپی همیشه روشن یا خاموش باشد نظر دیگران را جلب نمی کند، ولی اگر همین لامپ
شروع به چشمک زدن بکند توجه بیشتری را به خود جلب می کند. در مقوله روانشناختی نیز
به همین صورت است که اگر نقیصه ای ثابت باشد دیرتر از نقیصه هایی که متناوب تکرار
می شوند، شناسایی می شود.
از بارز ترین این موارد، اختلالات دوقطبی (Bipolar) است. اگر شما مشغول مشاهده حالات یک فرد در فیلم باشید، براحتی این موضوع را می توان درک کرد. بطور مثال: مجموعه آثار اخیر مستند، محمد نوری زاد؛ گونه ای می باشد که با بررسی رفتارهای وی می توان به حالات نقض روانی ای پی برد که همانند چشمک عمل کرده اند.
در حوزه رفتارشناسی اگر بخواهیم نقدی انجام دهیم به این آثار و مخصوصاً شخصیت وی. به راحتی نخستین چشمکی که دیده می شود و نمایان است، اختلالات دو قطبی است. واریانسی بین شیدایی و افسردگی متعادل، خودشیفتگی و خودبزرگ بینی، انزوا و گوشه گیری، و پارادوکس.
در این نقد به بررسی موردی این فنوتیپ ها خواهیم پرداخت، تا اثر سازنده ی نقد مثمر ثمر بشود.
شیدایی (Mania)؛
شیدایی یا مانیا، سوی مخالف افسردگی است که ویژگی هایی را در بیماران بروز می دهد. برخی از این ویژگی ها را عیناً می توان با رفتار این مستندساز مقایسه کرد؛ موارد زیر ملاحظه کنید:
- عقاید خود مهم انگاری (Self-important ideas): در تمام کارهاي مستند تاين فرد مرتباً شاهد تحمیل عقاید بر افراد دیگر هستیم در قالب سوال، به نوعی که حتماً و بی هیچ شکی این عقاید بر نظر دیگران غالب است.
- پوشیدن لباس های روشن: افراد شیدا تمایل به پوشیدن لباس های روشن دارند؛ حتی به مدت طولانی تا مرز کثیف شدن لباس. باز هم در مستندهاي اين فرد می بینیم که وي لباسی روشن به تن دارد.
پوشیدن لباس روشن در تمامی مستندهای اخیر
-
پرش افکار: در يک مستند شاهد این سکانس هستیم که نوری زاد در حین این
که کلماتی را ادا می کند اقدام به روشن و خاموش کردن لامپ روشنایی می کند. کلماتی
نظیر ادب، انسانیت، حریم خصوصی، قانون، 3 نیمه شب، با آیت ا... ها، بنام دین و...
. که با هر کلمه یکبار لامپ روشن و خاموش می شود به جز سری آخر کلمات که با لامپ
خاموش ادا می شود. از این سکانس این موارد برداشت می شود که علاوه بر پرش افکار در
انتخاب کلمات، میتوان بازتاب کنش فکری وی را نیز در لامپ دید؛ تستی در روان شناسی
وجود دارد بنام تست شخصیت سنجی چند بعدی یونگ که توسط کارل یونگ ابداع شد. در این
تست 4 سری ویژگی دوقطبی مورد سنجش قرار می گیرد. درون گرایی/برون گرایی،
تفکر/احساس، بینش/سنجش، قضاوت/ادراک. دقیقاً این موارد را می توان به پرش افکار
نوری زاد تعمیم داد و نتیجه گیری نیز حاصل نمود.
میزانسن های پست مدرن، تابلوی نقاشی و روشن و خاموش کردن لامپ
رنگ سبز روی دیوار گچی
-
خودبزرگ
بینی (Grandiose): فرد در این مورد با بزرگ نمایی برخی
استعداد های خود در واقع راهی غیر واقعی را پیش میگیرد یا اینکه توهماتی پر آب و
تابی دارد و سعی بر این دارد تا خود را با دیگران مقایسه کند. در مورد نوری زاد می
بینیم که از استعداد روایت گری خود برای تحمیل عقیده خود بخوبی بهره می گیرد و
همیشه توهمی از یک اوتوپیا که نزد دیگران بوده و است و ما به آن دست نیافته ایم می
زند و در يکي از مستند ها خود را با رهبران به مقایسه می کشد. با دقت در انتخاب زاویه دوربین در اکثر صحبت ها و پرسش ها، دوربین در مکانی
پایین تر از سطح سر نوری زاد قرار دارد و همیشه نگاهی از بالا به پایین وجود دارد
که نمادی از آثار بزرگ بینی فردی نوری زاد است.
زاویه دوربین پایین
- رهبر یا اندیشمند جهت راهنمایی مسئولین کشور: چیزی که پر واضح است در این افراد شیدا، داشتن به نوعی حکمت و کلید نجات که فقط آن ها آن را میدانند و باید دیگران نیز گفته شان را عملی کنند وگرنه به سر منزل مقصود رسیدن ممکن نخواهد بود. این مورد کاملاً در دیالکتیک نوری زاد ملموس و مشهود می باشد.
- اهمیت و قصد توطئه: این افراد همیشه خود را در مضیقه پنداشته و توهم توطئه در سر می پندارند از سوی دیگران. مصداقی که در صحبت های وی در مورد فعالیت های اطلاعات سپاه و توضیح شیوه های مستند سازی توسط دوربین کوچک، می توان به وضوح دید.
- حرافی و صحبت سریع نشان از سرعت بالای تفکر: زیاده گویی یا بداهه گویی بدون روخوانی از متن و تنها با تراوش فکری، نشان از سرعت بالای تفکر است که نه این که بد باشد ولی معیاری است که در این افراد وجوه می باید.
- چشمان باز با کمترین تعداد پلک زدن: به علل متعدد نوروژنیک در این افراد که مغز درگیری بالایی دارد، فرد به ندرت پلک می زند و همیشه پلک هایی باز دارد. این عارضه در حالت هایی مانند مصرف برخی داروها یا تومورهای مغزی نیز به وجود می آید، که طیف وسیعی از بیماران را این علل در می گیرد که ممکن است نوری زاد نیز در این دسته ها قرار گیرد.
- نیروی داخلی برای بازگویی صحبت های خود (زیاده گویی): این افراد مماس با برتربینی خود، این انگاره را در ذهن خود دارند که افراد دیگر صحبت های آن ها را درک نمی کنند و این فشار درونی را در خود می بینند که باید مسائل و حرف هایشان را بشکافند. موردی که حتی در تدوین بعضی سکانس ها نیز مشهود است، سکانس های تکراری و توصیف برخی کلمات.
خود شیفتگی (Narcissism):
بر اساس گزاره های تعریفی زیگموند فروید و آلوارز سامارایز در این باب، می توان عشق افراطی به خود را الگویی بیرونی از خودبرتری دانست. الگویی که تظاهرات خود را در رفتارها، پوشش، دکوراسیون، علایق و موسیقی بروز می دهد. تمایلات و علایق سورئالیستی که این عناصر اگر بر فردی حلول یابند بدیهاً آثاری را از خود منتشر می کنند که در این مورد آثار رفتارهای نوری زاد بر روی مستندهایش نمود پیدا میکند. بطور مثال: پارادوکسی را میان چند پارادایم می بینیم، سنت، مدرنیسم و پساواقع گرایی (سورئالیسم). موسیقی متن سنتی در برابر مدرنیسم، دکوراسیون متفاوت و سورئالیستی/پست مدرن نظیر تابلوی نقاشی در میزانسن يک مستند حتی انبر و آچار، پارادوکس رنگ سبز و گچ و خاک بر روی دیوار پشتی وی در اتاقش. این موارد ناخودآگاه ما را یاد جنبش های آنارشیستی دهه 80 لندن میفتیم که عده ای با تغییرات ظاهری در خود در پی بنا نهادن هرج و مرج و القای پوچی بودند. چیزی که از آثار مستند اخیر نوری زاد پیداست. این عشق به خود را حتی در شبیه سازی موسیقی های ملی با صدای نوری زاد نیز مشاهده کرد. انجام کار به تنهایی و عکس گرفتن و فیلمبرداری از خود نیز، از دیگر مصادیق این نقیصه روانی است. در سکانس هایی می بینیم که وی در حال عکس از خود یا فیلمربرداری نزدیک است که این از واضح ترین اثرات خودشیفتگی و تنهایی در علم روان شناسی است. مثال ملموس در این زمینه هم معمولاً افراد اینترنت باز منزوی را مثال زد که آواتارهایشان را عکس از خود به تنهایی قرار داده اند.
عکس از خود
از
دیگر نمودهای نارسیس سیزم رفتارهای آنارشیستی است، صحبت با دوربین حین رانندگی که
خلاف قوانین است در حالی که فریاد قانون گرایی برسرگرفته است مثالی واضح از این
رفتارست؛ پارادوکس و هرج ومرج!
رانندگی در شب همراه با صحبت با دوربین