به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران ، تردیدی نیست که بحران سوریه دارای زمینه های داخلی است. این بحران زمانی
آغاز شد که امواج انقلاب های عربی به پیکره نظام حاکم بر این کشور برخورد
کرد.
نظامی که هر چند بسیار بهتر از شیخ نشین هایی است که امروز
خواهان دموکراسی برای سوریه هستند اما باید اعتراف کرد که این نظام نیز
مانند سایر نظام های عربی، استبداد زده و دارای ساختاری غیر دموکراتیک
بود.
وقتی این بحران در شهرهای کوچک آغاز می شد با فرصتی که نظام
سوریه در آرامش در پایتخت و بسیاری از مناطق دیگر به دست آورد اقدام به
اصلاحاتی در ساختار و قانون اساسی خویش کرد: حالت فوق العاده در کشور خاتمه
یافته اعلام شد، سیستم تک حزبی حذف و ریاست جمهوری مادام العمر نیز الغاء
گردید.
اصلاحاتی که هرچند با تاخیر در سوریه انجام شد اما هر کدام از
آنها به تنهایی کافی بود تا در شرایط عادی ، چهره گذشته نظام را تغییر دهد.
با وجود اینکه این اصلاحات مورد استقبال بخش های گسترده ای از مردم قرار
گرفت اما در عمل نتوانست مانع از پیشروی بحران در سرزمین شام شود بویژه
زمانی که بخشی از مخالفین با اتکا به تجربه لیبی، رویکرد مسلحانه را برای
تغییر نظام اتخاذ کردند.
گذشت زمان نه تنها برای سوری ها بلکه برای
دیگران نیز ثابت کرد که "تداوم بحران" این کشور بیش از آنکه ناشی از تاخیر
نظام در پاسخگویی به مطالبات مشروع مردم این کشور باشد ریشه در یک طرح
سازمان یافته منطقه ای و بین المللی دارد که هدف آن اخراج سوریه از محور
منطقه ای ایران و بین المللی روسیه است ؛ هدفی که در قالب ضمانت نامه خروج
نظام سوریه از بحران از سوی وزیر امور خارجه قطر به بشار اسد ارائه شد اما
با مخالفت صریح او مواجه گردید.
اظهارات اخیر هیلاری کلینتون در
ترکیه را می توان شاه بیت عدم حل مسالمت آمیز بحران سوریه دانست: فشارها به
سوریه تا زمان قطع پیوند این کشور با ایران و حزب الله ادامه خواهد داشت.
اظهاراتی که به روشنی نشان می دهد آنچه که امروز در سوریه در جریان است
"جدال برای سوریه" نیست بلکه "جنگ بر سر سوریه" است ، جدالی که پایان آن،
"نقشه جدید خاورمیانه" را ترسیم خواهد کرد.
با انفجار مقر شورای
امنیت ملی در دمشق و ورود گروه های مسلح به حومه جنوبی و غربی دمشق، بسیاری
تصور کردند که کار نظام دیگر تمام شده است اما مدیریت سیاسی و یکپارچگی
ارتش از یک سو و پشتیبانی حامیان منطقه ای و بین المللی آن باعث شد که
سناریوی تصرف دمشق با شکست مواجه شود و به این ترتیب ثابت شود که سوریه،
لیبی نیست.
می گویند اگر نمی توان دشمنی را شکست داد باید تا جایی
که می توان او را تضعیف کرد تا پس از مدتی، خود به خود از پای در آید. در
کنار تحریم ها، فشارهای دیپلماتیک و به ویژه پروژه انشقاقات سیاسی و نظامی،
محور این تلاش ها بر تفکیک حاکمیت حکومت مرکزی بر اراضی کشور استوار شده
است ، سناریویی که با نام ایجاد منطقه پرواز ممنوع در شمال سوریه و بطور
مشخص از حومه شمالی حلب تا ادلب در شمال غرب کلید خورده است.
این
سناریو که از ابتدای تشدید بحران سوریه از سوی غرب و برخی از کشورهای منطقه
عنوان می شد، در دیدار اخیر هیلاری کلینتون و اردوغان با قوت و جزئیات
بیشتر مطرح شد.
روزنامه الاخبار چاپ بیروت هفته گذشته تفاصیل این
طرح مشترک را منتشر کرد. این طرح که با استفاده از تجربیات شکست ارتش سرخ
در افغانستان تهیه شده است به دنبال ایجاد یک منطقه ممنوعه پروازی با تکیه
بر توانایی های منحصر بفرد موشک اندازهای استینگر است که این سلاح با توجه
به ماهیت جنگ کنونی سوریه و ویژگی های محیطی شمال این کشور قابلیت کاربری
علیه میگ های سوری را داراست.
به گزارش الاخبار با تایید طرف
امریکایی، استینگرها با مدیریت دستگاه اطلاعاتی ترکیه و هدایت افسران نظامی
این کشور در اختیار جنگجویان وابسته به ارتش آزاد سوریه قرار خواهد گرفت و
آموزش های لازم جهت بکارگیری این موشک اندازها نیز به این افراد ارائه
خواهد شد.
در طرف مقابل سوری ها نیز در برابر سناریوی ایجاد منطقه
پرواز ممنوع سکوت نخواهند کرد. سوریه از یک سو تلاش می کند که نبرد حلب را
تا پاکسازی حومه شمالی این شهر تا شهرک اعزاز در مرز با ترکیه را ادامه
دهد.
گزارش های میدانی نشان دهنده پیشروی نیروهای دولتی است اما به
نظر می رسد که امر نیازمند زمان است. برخی منابع آگاه معتقدند که سوریه
تسلیح مخالفین مسلح به موشک اندازهای استینگر از سوی آمریکا و ترکیه را با
تسلیح پ.ک.ک به موشک های سام نسل جدید پاسخ خواهد داد که این امر می تواند
یک تغییر استراتژیک در حملات هوایی ارتش ترکیه علیه مخالفین کرد ایجاد کند.
صرف نظر از تاثیرات میدانی که بکارگیری این تسلیحات مدرن می تواند
در روند درگیری های سوریه و یا جدال آنکارا با پ.ک.ک به همراه داشته باشد
باید اعتراف کرد که تغییر در توازن قوا به ضرر امنیت منطقه ای و حتی جهانی
تمام خواهد شد.
به عنوان مثال از آنجا که بدنه اصلی گروه های مسلح در
سوریه را جریان های اسلام گرای متشدد تشکیل می دهند و با توجه به تجربیات
گذشته، این خطر وجود دارد که حتی با نظارت دستگاه اطلاعاتی ترکیه، موشک های
استینگر در اختیار القاعده قرار گیرد. بدیهی است که تسلیح القاعده به این
نوع موشک ها برای امریکایی ها در افغانستان و یا یمن، بسیار گران تمام
خواهد شد.
از سوی دیگر شکی نیست که تسلیح پ.ک.ک به موشک های سام
نیز نه تنها موازنه قوا را در کردستان سوریه و عراق به ضرر ترک ها تغییر
خواهد داد بلکه در دراز مدت می تواند منجر به تهدیدی برای ایران شود.
هر چند تهران نیز طبیعتاً در برابر این تغییر در موازنه قوا سکوت نخواهد
کرد و در زمان و مکانی دیگر بهای آن را تسویه خواهد کرد اما شکی نیست که
ادامه این روند در نهایت به ضرر همه تمام خواهد شد.
واقعیت این
است که تداوم بحران سوریه یک بازی باخت-باخت برای طرفین منطقه ای و بین
المللی منازعه است. به عنوان مثال فرض کنید ارتش سوریه بتواند پاکسازی
مناطق شمالی را با موفقیت به پایان برساند با این وجود ناامنی در مناطق
درگیری هم چنان ادامه خواهد یافت.
ترکیه نیز از تداوم این ناامنی
آسیب پذیر است ،کشوری که با عبور از "استراتژی تنش صفر با همسایگان"،
اکنون با همه آنها دچار مشکلات جدی شده است.
این شرایط، اعتراضات
گسترده ای در داخل این کشور علیه اردوغان و داود اوغلو ایجاد کرده که
اعتراضات صرفا از تریبون های احزاب معارض در پارلمان شنیده نمی شود. گزارش
های مطبوعاتی از داخل ترکیه نشان می دهد که برخی از احزاب هم سوی حزب آق
پارتی(حزب حاکم) مانند حزب اسلامگرای سعادت نیز به جرگه مخالفان سیاست های
دولت در قبال بحران سوریه پیوسته اند.
کلید حل بحران سوریه در خارج
از این کشور قرار دارد اما هنوز دورنمای روشنی از راه حل سیاسی در این
بحران دیده نمی شود. هرچند در محافل دیپلماتیک بحث هایی از تشکیل "گروه
تماس" از سوی مصری ها شنیده شده اما این پرسش به طور جدی در برخی از پایتخت
ها نیز به گوش می رسد؛ آیا مصر مرسی و اخوان المسلمین می توانند بدون مجوز
وزارت امور خارجه امریکا وساطت کنند؟! ممکن است پس از اجلاس عدم تعهد در
تهران بیشتر در این باره بحث شود اما فقط ممکن است ، احتمال دارد و نه
بیشتر!