به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران؛ فروش 106 میلیون تومانی «کلاه قرمزی و بچه ننه» در یک روز اگر نگوییم عالی، اما با این وضعیت سینمای ایران خوب است و حکم رگبار بهاری را دارد که مدتی هوای سینمای ایران را مطبوع میکند.
باز دست مریزاد به عروسکهای ایرج طهماسب و حمید جبلی که توانستند از آدمهایی پیشی بگیرند که توان تولید فیلم غیرتوقیفی ندارند!
اما دو فیلم دیگر «بیخداحافظی» و «ضدگلوله» به خاطر بیتدبیری شورای صنفی دولتی قربانی شدند. کسانی که وضعیت اقتصادی سینمای ایران را طی سالیان گذشته پیگیری کردهاند، میدانند در روزهای تعطیل یا عید به طور میانگین اگر فیلم پرمخاطبی در اکران باشد 35 تا 40 هزار نفر به سینماهای تهران مراجعه میکنند. حال اگر فروش «کلاه قرمزی و...» را در عید فطر تقسیم بر قیمت بلیت میانگین 4500 تومانی کنیم متوجه میشویم در تهران از این فیلم 23500 نفر - بلیت دیدن کردهاند، فیلم «بیخداحافظی» با همین میانگین بلیت 2600 نفر - بلیت و «ضدگلوله» 2200 نفر - بلیت از فیلم دیدن کردهاند؛ در مجموع 28400 نفر - بلیت!
لجبازی کودکانه شورای دولتی صنفی که منجر به حذف ظرفیت پردیسهای سینمایی و سینماهای متعلق به حوزه هنری از سالنهای نمایش دهنده این فیلمها شد؛ ضرری نزدیک به 70 میلیون در اکران روز عید فطر برای «کلاه قرمزی...» به همراه داشت، اما بیشترین ضرر متعلق به دو فیلم دیگر است. این دو فیلم مناسب ظرفیت نمایش در سینماهایی که فرصت اکران را در آنها به دست نیاوردند ساخته شدند.
حال که همه خوشحال موفقیت نصفه نیمه «کلاه قرمزی و...» هستند هم نمیتوانیم قربانی شدن دو فیلم دیگر را نادیده بگیریم و سینماهایی که محل فیلم دیدن قشر متوسط جامعهاند که حال به دلیل رفتارهای فراقانونی ارشاد بدون فیلم ماندهاند و نتوانستهاند در اختیار دو فیلمی باشند که بیشترین بخت فروششان را در این پردیسها و سینماهای متعلق به حوزه هنری دنبال میکردند. اگر این ظرفیتها در اختیار این دو فیلم هم بود مطمئنم حداقل این دو فیلم به خاطر لجبازیهای کودکانه بزرگسالنماها، قربانی اکران عید فطر نمیشدند!
گفتم دست مریزاد به عروسکها که اقلا توانستند هویتشان را در سه گانه خود حفظ کنند، اما امان از دست این بزرگسالها که با هر بادی که در آسمان سیاست بلند میشود به همان سمت رو میکنند تا بتوانند چند روزی قدرتی را مال خود کنند و فاقد هویت میشوند، اما نمیدانند ممکن بود در گذشته تاریخ را تحریف کرد اما اکنون و در عصر فرارسانه که هر فردی خود یک رسانه است، نمیتوان تاریخ را به قلم خود وارونه نوشت!
حافظه تاریخی در سینمای ایران طی چند سال گذشته چنان شفاف شده است که عروسکهای دوست داشتنی کلاه قرمزی از نون به نرخ روز خورهای این روزها که نه از علم سینما چیزی میدانند ( یاد فیلمهای توقیفی افتادم!) و نه از ریاضیات سررشته دارند (یاد مسخره کردن ریاضیات از طرف معاندین آیینه افتادم!) و نه ادبیات فاخر فارسی را پاس میدارند (یاد دُر افشانی بیانیهها و نوشتهها و … افتادم که هرچی داشتند به جز ادبیات فاخر!) و نه… ، بهتر در حافظه تاریخی خواهند ماند!
طهماسب و جبلی دوستتان داریم، هرچند که برای سازندگان «ضدگلوله» و «بیخداحافظی» هم احترام قایل هستیم اما ایکاش اکران عید فطر را نمیپذیرفتید هرچند که میخواهند به شما پول دهند! باور کنید با پول آبروی فیلمهایتان را نمیتوانید بخرید!