ناکارآمد، منفعل، ناقص الخلقه، بیمار، فصلی و ... اینها واژه‌هایی است که این روزها بیشتر از گذشته ورشکستگان انتخاباتی را به حاشیه برده است.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران به نقل از سرزمین خبر، با زنگ انتخابات می‌آیند و می روند ديگر بسياري مي گويند: آنها تنها بدنبال بدست آوردن کرسی‌های قدرت‌اند . نه انتقادی ، نه نشستي نه مجمع عمومي اي ... ترجیح می دهند تا زمان انتخابات در حاشیه باشند. احزاب را مي گويم ...220 حزب ثبت شده در کشور داريم ...هرچند حزب که نه محفل رفاقتي و گاه خانوادگي ...
پيشتر ها سياسيون درباره توانمندي هاي حزب گفته بودند :احزاب مي توانند قدرت را در بدنه حاکميت مهار و نهادينه کنند و به آن سروسامان دهند، عنان و افسار قدرت را در مسير مصلحت جامعه بدست گيرند و جلوي فزون خواهي گروه هاي فشار و لابي ها ي مختلف را بگيرند.
 هرچند خوب است از حال روز امروزمان بپرسيم که چند بار اين اتفاق در کشور ما رخ داده است ؟
 
رئیس کمیسیون ماده 10 احزاب تعبير جالبي درباره حزب در ايران دارد .
 
محمود عباس زاده مشکینی با بيان اين‌كه احزاب ايران ناقص الخلقه متولد و بيمار بزرگ مي‌شوند، می گوید:« احزاب ايران ماشين‌هايي بدون ترمز با يك راننده و يك بوق هستند كه اين بوق هم فقط در زمان انتخابات به صدا در مي‌آيد!»
 مشکيني به مهر مي گويد : متاسفانه احزاب در ايران به صورت بيمار ناقص الخلقه متولد و بيمار بزرگ مي‌شوند. بنابراين شاهديم كه احزاب در عرصه سياسي كشور ما كاركرد مورد انتظار را ندارند.
 "فصلي"،" ژله‌اي" و" بيمار" تعابيري است که او براي حزب هاي وطني به کار مي برد و مي گويد :« مي‌بينيم كه بيش‌تر احزاب ايران به شيوه پدرسالارانه اداره مي‌شوند اما به دنبال برقراري دموكراسي در كشور هستند.»
 پر بيراه هم نمي گويد ، نيم نگاهي به تغييرات دبير کل و شوراي مرکزي و جابه جايي قدرت در احزاب به روشني نشان مي دهد که زمان از حزب ايراني عبور نمي کند مگر آنکه کسي در آن موضعي ديگر گون با "گاد فادر " حزب داشته باشد و ان موقع است که عضو ساز ناسازنواخته بايد کوله بارش را به رهي ديگر جمع کند.
عباس‌زاده مشكيني با اشاره به دلايل مختلف شكل‌ نگرفتن يك حزب قوي در كشور گفت: اين موضوع به دلايل مختلف تاريخي، سياسي، فرهنگي، اجتماعي و حقوقي بستگي دارد.
 روحيه تک روي مان هم که شهره آفاق است .
 مثلي درباره روحيه حزبي ما وجود دارد که مي گويد : ايراني ها تا دو نفر مي شوند حزب تشکيل مي دهند و شماره اعضايشان که به سه رسيد ، انشعاب مي کنند!
 
دبير كميسيون ماده 10 احزاب البته آرزوهاي دورو درازي هم دارد و گفته است :«تحزب بايد در كشور ما براساس فرهنگ و ارزش‌هاي جامعه بوده و يك شبكه انسان‌سازي براساس ارزش‌ها و معيارهاي انقلاب و نظام باشد تا بتواند مطالبات مردم و نظام را محقق سازد. »
 
احزاب از محبوبیت افراد استفاده می کنند نه از نیروهای درون حزبی خود
 محمد ابراهيم رضايي، نماينده مردم خمين در مجلس نهم است كه حالا با عضويت در كميسيون شوراها و امور داخلي كشور بهتر مي تواند در اين زمينه اظهار نظر كند نیز به شکست احزاب در انتخابات مجلس نهم اشاره می کند و معتقد است؛ احزاب در انتخابات مجلس هیچ نقشی نداشتند.
 
او می گوید:« نمایندگانی كه به مجلس نهم راه پيدا كردند با اقبال عمومي مواجه شدند و مستقل از ليست ها و احزاب و جبهه ها راي آوردند. احزاب از محبوبيت اين افراد استفاده كردند و آنها را در فهرست خود قرار دادند و به واقع خود را به نماينده هايي كه احتمال زيادي داشت كه به شخصه نيز راي آورند، وصل كردند. »
 در کشورهايي که تحزب در آنها پا گرفته است مي بينيم که حزب ها دولت مي سازند اما در کشور ما دولتها هستند که حزب و مجمع درست مي کنند ...
 باري به هر جهت بودن هم معضل ديگر برخي احزاب است ، در ادبيات کوچه بازار اصطلاح"حزب باد" رايج است شايد بد نباشد روي بسياري از اين 220 حزب ثبت شده همين نام را بگذاريم ... هرچند برخي از اين حزبها به چنان خوابي رفته اند که ديگر هيچ بادي هم آنها را به سمت و سويي نمي کشاند .
 وزارت کشور هم گويا اصلا اعتقادي به حزب ندارد .
 مرکز پژوهشهای مجلس به صراحت اعلام کرده است :« هیچ برنامه ای برای تقویت احزاب ، افزایش مشارکت مردم ، کاهش تصدیگری در برنامه های وزارت کشوربه چشم نمی خورد.
 لازم است برای تقویت احزاب، بودجه‌ای اختصاص یابد و این بودجه در راستای تامین مشارکت‌های مردمی و کاهش تصدیگری هزینه شود.»
 
عده اي معتقدند که دليل بي توجهي دولت به احزاب ترس از شکل گيري حزب قدرتمند است . آنچنان که از فحواي کلام صولت مرتضوي هم همين بر مي آيد ...
«اگر احزاب را بر امورات مملکت مسلط کنیم نوعی فرصت و تهدید برای کشور به وجود می آید»،
وي در توضیح فرصت حضور احزاب چنین گفت: «حسنش اين است كه مثلا در انتخابات مجلس شوراي اسلامي حزب الف انتخاب مي‌شود و مردم معطل نمي‌مانند تا از بين داوطلبان مثلا ۳۰ نفر را انتخاب كنند. در اين صورت هزينه‌ها كمتر و نتيجه سريع‌تر اعلام مي‌شود.»
 مثل اينکه مرتضوي زيانهاي حزبي شدن را بيشتر مي داند و گفته است :«اين بحث يك عيب هم دارد و آن اينكه تا انتهاي مملكت ما، حزبي عمل خواهد شد در اين صورت ورود چهره‌هاي جديد و شخصيت‌هاي مستقل به مقوله انتخابات اساسا محدود مي‌شود و اين عيب نظام حزبي قلمداد مي‌شود.»
 وي ادامه داد: "خطر ديگر اين است كه وقتي احزاب، دولت‌ها را به دست بگيرند امكانات را هم در دست مي‌گيرند. ...."
اين جمله که ديگر بسيار شنيدني است :«اگر حزبي سوار شد، پياده كردنش مشكل است چون مجلس و دولت را تشكيل مي‌‌دهد و تمام امكانات مملكت را در اختيار مي‌گيرد و بعد از آن تسلط بر مقدرات كشور برايش ميسر مي‌شود.»
 
نمي دانم آخر اين احزاب کم رمق بي جان هم براي دولت خطر محسوب مي شوند ؟ هرچند خود احمدي نژاد هم چندان اعتقادي به حزب نداشته و ندارد ...
 اين البته تنها احمدي نژاد نيست که با وجود آنکه خود روزگاري عضو حزب بوده است لزوم آن را ضروري نمي بيند ...
 انگار در کشور ما پز سياسي شده است که کانديدايي که مي آيد بگويد وابسته به هيچ حزبي نيست ...
شايد تقصير کانديدا نباشد ... تقصير بي کاربردي ، بي تاثيري و منفعت طلبي بسياري از احزاب است که ديد توده مردم را به حزب منفي ساخته و مرد سياسي که مي آيد به جاي تلاش براي تغيير اين رويه براي آنکه برچسب نخورد ،‌ از اساس صورت مساله را پاک مي کند که : « من وابسته به هيچ حزبي نيستم»

باز هم اين سوال مي مانند که چرا اين  ورشکستگان انتخاباتی با وجود این همه کم کاری بدنبال بازسازی و آسیب شناسی خود نمی روند؟
برچسب ها: ورشکسته ، انتخابات ، سیاست
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.