به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران ، مرجع بزرگ آيت الله العظمي حاج سيدمحمدتقي خوانساري(قده) از اركان اداره
حوزه قم پس از رحلت آيت الله العظمي حائري(قده) و از نمادهاي معنويت و تقوا
در دوران معاصر بود كه نماز پر آوازه باران او در تاريخ ماندگار گشته است.
در سالروز رحلت آن بزرگ جنبههايي از شخصيت والاي او را به بررسي
نشستهايم.
امر به معروف و نهي از منكر دو فريضه واجب از فروع دين
اسلام است. اهميت اين دو فريضه در رديف فرايض ديگر مانند نماز، روزه، خمس،
زكات و... ساير احكام فروع دين است و شايد بتوان گفت كه قوام و بقاي ساير
فرايض و واجبات وابسته به اجراي صحيح امر به معروف و نهي از منكر است. امام
متقيان علي(ع) فرمود: «ان الله لم يلعن القرآن الماضي بين ايديكم
الالتركهم الامر بالمعروف و النهي عن المنكر فلعن السفها لركوب المعاصي و
الحكماء لترك التناهي». خداوند گذشتگان را دور از رحمت خود نساخت، مگر به
واسطه واگذاري امر به معروف و نهي از منكر. دور كرد سفيهان و نابخردان را
به ارتكاب معصيت و نافرماني و دانايان را به واگذاري نهي از منكر.
از
خصوصيت ديگر آيتالله خوانساري توجه و اقامه فرايض مهم امر به معروف و نهي
از منكر است. ايشان در اداي اين دو فريضه الهي بسيار جدي و ساعي بودند.
كساني كه با حضرتش حشر و نشر داشتند، با زبان خوش و بيان شيرين و دلنشين و
صورت خندان و گشاده آيتالله خوانساري در اقامه سنت امر به معروف آشنا
هستند. آمر به معروف در بيان و قلم بودند. نمونهاي از خاطرات امر به معروف
آيتالله خوانساري در مجله مجموعه حكمت بيان شده است. حجتالاسلام شيخ
مجتبي عراقي در ويژهنامه «رحلت» شماره ۱۲ مجموعه حكمت آورده است:
«چندين
مرتبه در خدمتش بودم كه يك مشت از جوانهايي كه صورتشان را تراشيده بودند،
خدمتش رسيدند. با رويي خندان و صورتي گشاده فرمودند: خداي رحمت كند بزرگان
گذشته را كه محاسن و ريش را سكه مردانگي ميناميدند». (۱)
رويه آيتالله در مبارزه با مسئله كشف حجاب مسئله
حجاب از جمله موارد امر به معروف دوران زندگي حضرت آيتالله خوانساري بود.
ايشان در كليه احكام شرعي در حد توان با زبان و قلم، وظيفه امر به معروف و
نهي از منكر را ادا ميكردند. در مسئله حجاب و مذمت كشف حجاب در مجالس و
محافل، نزد دوست و بيگانه امر به معروف و نهي از منكر ميفرمودند. ايشان
بيحجابي را از مفاسد جامعه اسلامي ميدانستند و اقشار جامعه اسلامي را با
استدلال به پرهيز از آن تشويق ميكردند.
رضاشاه در پي سناريوي
تجددگرايي، عوامل غربزده هيئت دولت را مأمور اجراي كشف حجاب كرد.
ميرزاعلياصغرخان حكمت شيرازي، وزير معارف و فرهنگ رضاشاه در سال ۱۳۱۳ به
شيراز رفت و در جشني در مدرسه شاهپور شيراز شركت كرد. در اين جشن با حضور
گروههاي مختلف مردم، طبق برنامه قبلي پس از ايراد سخنرانيها و نمايش،
ناگهان چهل زن و دختر بيحجاب در مجلس روي سن نمايش مدرسه ظاهر شدند.
دختران بيحجاب هماهنگ با موسيقي به رقص و پايكوبي پرداختند.
نخستين
مرحله از سناريوي كشف حجاب، مثل بمب در ايران صدا كرد. مردم غافلگير از
تحول جديد در كشور، احتمال دادند كه شاه از اين عمل در شيراز بياطلاع است.
حكمت در ضمن نطقي اين وهم و احتمال مردم را رد كرد و گفت: «بعضي گمان
كردهاند اين اقدامات در شيراز خودسرانه بوده، لكن اين رأي اعليحضرت
همايوني است».
آيتالله سيدحسين قمي بعد از آگاهي از اين واقعه
درحالي كه ميگريست، طي سخناني فرمود: «اسلام فدايي ميخواهد و من حاضرم
فدا بشوم». آيتالله قمي بهواسطه ولي اسدي، جانشين توليت آستان قدس رضوي،
به شاه پيغام داد كه لازم است او از اين عمل خودداري كند و چنانچه اين
توصيه عملي نشود، با او بهسختي مقابله خواهد شد.
آيتالله قمي پيشتاز
مبارزه با كشف حجاب ميشود. آيتالله حائري به لحاظ مصالح و حفظ حوزه تازه
تأسيس علميه در قم، سكوت ميكند و به صورت علني حركت نميكند، اما آيتالله
خوانساري كه از ياران و همراهان برجسته آيتالله حائري بود، در اين مبارزه
سري پرشور داشت و در هر فرصتي از مقاصد شوم استعمار در كشف حجاب پرده
برميداشت و ميفرمود: «اين حركتي است در پايبند هوس كردن جوانان مسلمان».
(۲)
شريف رازي، مؤلف آثارالحجه، در باره نقش آيتالله خوانساري در مبارزه با كشف حجاب آورده است:
«مبارزات
آن بزرگوار عليه كشف حجاب، مشهور [بود] و در اين موضوع قدم به قدم و دوش
به دوش با آيتالله قمي شركت داشت و اين آزادي امر حجاب پس از آن شدتها و
سرنيزهها و به اين صورت درآمدن، مرهون خدمات و مجاهدات ايشان است با
آيتالله قمي». (۳)
آيتالله خوانساري در دوران خفقان رضاخاني، سكوت را شكستند و در پاسخ استفتا، فتواي روشنگرانه بر ضرورت حجاب صادر فرمودند:
«بسماللهالرحمنالرحيم
حضرت
مستطاب حجتالاسلام آيتالله في الانام آقاي حاج سيد محمدتقي خوانساري ـ
دامت بركاتهـ متمني است پاسخ پرسش زير را لطفاً مرقوم فرماييد:
آيا
از براي زنان حرمت كشف حجاب به نحوي كه در اين ايام متعارف است، به ادله
قطعيه در اسلام ثابت است يا خير؟ و نيز جلوگيري از اين منكر در صورت امكان
بر هر فردي از افراد مسلمان واجب است يا نه؟
بسمهتعالي شأنه العزيز
جواب
ـ حرمت كشف به نحوي كه امروزه در پايتخت تداول دارد، علاوه بر آنكه ادله
قطعيه دارد، مثل صاحب جواهر ـ اعلياللهمقامهـ كه اول متبحر در فقه است،
دعوي ضرورت از دين كرده كه منكرش كافر و نجس است و جلوگيري از آن هم از
باب نهي از منكر بر تمام افراد واجب است و تمام هم مقصر و مسئولند در اهمال
نسبت به اين وظيفه فريضه. الاحقر محمدتقي الموسوي الخوانساري
[محل خاتم شريف]»(۴)
متحدالشكل كردن لباس و سعه صدر آيتالله خوانساري پيروزي
مشروطه در ايران همزمان با روي كار آمدن حكومت لائيك در تركيه بود. در
اثناي جنگ جهاني اول كشورهاي انگليس، فرانسه، ايتاليا، يونان و روسيه عليه
امپراتوري عثماني تصميماتي اتخاذ كردند كه نتيجه آن ظهور مصطفي آتاتورك به
عنوان اولين رئيسجمهور تركيه شد. برنامه دينزدايي تحت عنوان آزادي،
عدالت، ترقي و اصلاحات در دو كشور ايران و تركيه در يك زمان آغاز شد، اما
در ايران هر چند ظلم سلاطين قاجار نيز بسيار زياد بود، اما به دليل پايبندي
مردم ايران به مذهب، رضاخان، كمي ديرتر از همتاي ترك خود به صحنه آمد و
اقدامات مخرب خود را آغاز كرد.
رضاشاه در تاريخ دوازدهم خرداد ۱۳۱۳
به تركيه رفت و ضمن ديدار با آتاتورك و نقاط مختلف تركيه، پس از ۴۰ روز به
ايران بازگشت. وي فريفته ديدههايش در تركيه، براي آغاز اصلاحات فرمايشي
دستور ميدهد با همشكل كردن لباسها ملت ايران را به سوي ايراني مترقي
رهبري كند. او به نيت وحدت در شكل و قيافه حتي در ابتدا روحانيت را نيز از
فرمان مستثني نكرد. در اين خصوص شيخ مجتبي عراقي خاطرهاي بيان كرده است:
«از جمله خاطرات من از مرحوم آيتالله سيد محمدتقي خوانساري اين است كه در
مدرسه فيضيه، طبقه فوقاني غربي، جنب كتابخانه، اولين اتاق، اتاق مرحوم
آيتالله سيدمحمود طالقاني بود. دومين اتاق متعلق به آقاي غروي بود كه
فعلاً در تبريز تشريف دارند و سومين اتاق هم اتاق من بود. يكي دو هفته بود
كه مرحوم آقاي طالقاني قم تشريف نداشتند و به مسافرت رفته بودند. وقتي كه
برگشتند، مرحوم آقا سيدمحمدتقي به من فرمودند: آقاسيدمحمود از مسافرت
برگشته است، ميل دارم امشب به ديدن ايشان بروم. من به مرحوم آقاي طالقاني
خبر دادم. شب بعد از نماز مغرب و عشا، آيتالله خوانساري تشريف آوردند.
مرحوم آقاي طالقاني، جلوي حجره را فرش كرده بودند، همان جا نشستيم و مشغول
صحبت شديم. مرحوم آيتالله طالقاني ـخدا رحمتش كندـ از همان دوران نوجواني
خيلي پرشور و پرحرارت بود. من تعبير ميكردم كه ايشان مانند كوه آتشفشان
است. مرحوم طالقاني، با همين شور و حرارت و با يك نگراني زياد، خدمت آقا
سيدمحمدتقي عرض كرد: آقا! رضاخان به شمال مسافرت كرده است. هنگام رفتن حكم
كرده است تا من از اين مسافرت برميگردم، يك نفر معمم در تهران نبايد باشد.
به اين جهت، يك افسر و يك نظامي به همراه يك مأمور با لباس شخصي، داخل
محلههاي تهران ميگردند و هر جا كه يك روحاني را ميبينند، عمامهاش را
برميدارند و قبايش را هم از كمر به پايين قيچي ميكنند، بعد ميگويند: خب،
حالا متحدالشكل شدي. برو پي كارت!
مرحوم آقاي طالقاني با ناراحتي
بسيار ميگفت: آقا فكر كنيد! تهران و قم، حكم ابتدا و انتهاي يك كوچه را
دارند. فردا اين حكم، به قم هم سرايت ميكند. چه كار ميخواهيد بكنيد؟ اين
جملات را با آن حرارت مخصوص به خودش بيان ميكرد. مرحوم آقا سيدمحمدتقي
خوانساري، لبخندي زدند و فرمودند: احتمال اين را بدهيد كه اين حكم به قم
نرسد و قبل از رسيدن به اينجا لغو شود. مرحوم آيتالله طالقاني گفتند:
چطور؟ آقاي خوانساري فرمودند: حالا شما احتمال اين را بدهيد.
و من العجب اين حكم به قم نرسيد و لغو شد. حالا چه حادثهاي باعث لغو آن شده بود، يادم نيست». (۵)
توجه آيتالله خوانساري به انتخاب افراد صالح در امور فرهنگي آيتالله
خوانساري همواره بر انتخاب اشخاص صالح در امور فرهنگي كشور تأكيد داشتند و
حتي تذكرات به مسئولان را سرلوحه امور ارشادي خويش قرار داده بودند. ايشان
در بستر بيماري از بيمارستان ۵۰۰ تختخوابي تهران پيامي در روزنامههاي وقت
براي مسلمانان فرستادند كه به بخشي از آن پيام اشاره ميشود: «چيزي كه
مايه تأسف و تأثر من شده، اين است كه ميشنوم تبليغات ضد دين در ميان
جوانان زياد ميشود و مشتي بيخبر از خدا، جوانان و فرزندان مسلمان را
گمراه ميكنند. به مردم از قول من بگوييد بچهها و جوانان خودشان صلاح و
فساد خود را تشخيص نميدهند. اين تكليف شرعي و ديني شماست كه مراقب فرزندان
خودتان باشيد و نگذاريد گمراه شوند. وظيفه شماست كه دقت كنيد تا معلمين و
مربيان فرزندان شما باايمان و متدين باشند و در تربيت ديني و اخلاقي
فرزندان خودتان اهتمام كنيد...
... به من گفتهاند، مرتباً اوراق و كتب ضاله بر ضد دين و مذهب و اخلاق منتشر ميشود...
...
مگر ناظر شرعيات اين كتابها را نميبينيد؟ چرا متصديان امور از اين
نشريات مخرب و مفسد جلوگيري نميكنند؟ اين وظيفه متصديان امور است كه
نگذارند در كشور اسلامي اين تبليغات شيطاني و ضد دين شود و اهتمام كنند كه
در همهجا تبليغ از دين بشود و مردم به حقايق آيين مقدس اسلام كه بهترين
راه رستگاري دو جهاني است، آگاه شوند».(۶)
آيتالله خوانساري در
اواخر عمر شريف خود، بعد از مرحله دوم نخستوزيري دكتر محمد مصدق تلگرافي
از قم مخابره كردند و نسبت به تعيين فرد صالح براي پست وزارت فرهنگ رهنمود
فرمودند كه عيناً طبق خبر منتشر در شماره ۸۶۱ـ۲۳ تيرماه ۱۳۳۱ نقل ميشود:
«تلگراف آيتالله خوانساري به نخستوزير:
تهران
جناب آقاي دكتر مصدق، نخستوزير محبوب، در اين موقع كه خوشبختانه مجدداً
قبول زمامداري فرمودهايد، مقتضي است در تعيين وزير فرهنگ توجه بيشتري كنيد
و وزارت فرهنگ را به شخصي كه گذشته از ساير توجهات علاقهمند به دين هم
باشد واگذار فرماييد. خداوند شما را در خدمت به اسلام و ايران تأييد
فرمايد.
محمدتقي الموسوي الخوانساري آقاي دكتر محمد مصدق جواب را مخابره كردند و وعده تأمين نظريه معظمله را دادند:
قم.
حضور محترم آيتالله خوانساري دامت بركاته. تلگراف شريف كه ضمناً مبشر
سلامتي آن حضرت بود، عز وصول بخشيد و موجب مسرت شد. البته در تعيين وزير
فرهنگ تأمين نظر آن جناب خواهد شد. ملتمس دعا هستم.
دكتر محمد مصدق، نخستوزير»(۷)
پينوشتها
(۱) مجموعه حكمت، ص ۲۵.
(۲) نور علم، دوره ۲، ش ۱، صص ۸۳ـ۸۴.
(۳) آثارالحجه، ج ۱، ص ۱۵۵.
(۴) مجموعه حكمت، ش ۲، ص ۲۶.
(۵) حوزه، س ۶، ش ۳۶، بهمن و اسفند ۱۳۶۸، صص ۳۷ـ۳۸.
(۶) مجموعه حكمت، ش ۱۲، ص ۲۸.
(۷) همان، صص ۲۸ـ۲۹.