به گزارش
خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران : اينجا همان گرمابه سر تخت است که پير مردي با دستانی لرزان و دلی پر صفا آنجا را اداره می کند و از صفای حمام قدیمی می گوید و از دور هم نشستن ها، بساط های جلوی حمام و دیگر خاطرات شیرین مثل اینها و افسوس میخورد که این حمام ها و دلاک ها رو به فراموشی اند و کمتر کسی یادها آنها می کند.
گرمابه از دوران قدیم در ایران رواج بسیاری داشته و در دوره ی ناصر الدین شاه به اوج خود می رسد و چندین سال پیش نیز رواج زیادی در میان مردم داشته است.
آن زمان هزینه گرمابه و دلاکش 15 تا 20 شاهی بوده است و تا چند سال پیش که به هزار و 500 تومان رسیده بود ولی به دلیل امکاناتی که درخانه ها به وجود آمد از 130 گرمابه ای در تهران وجود داشت فقط چیزی حدود 20 تا 30 گرمابه باقی مانده است.
مشهدی احمد در زمان های گذشته محل
اجلاس مردم با مقامات و دیگر اعضای جامعه بوده است و مشکلاتشان را هر یک مطرح می کردند و برای حل آن با یکدیگر مشورت می کردند.
حتی زنان برای پیدا کردن همسر برای فرزندانشان در گرمابه به دنبال دختر مورد علاقه ی پسرانشان می گشتند.
مشهدي احمدی در مورد رونق گرمابه و چگونگی کار گرمابه در آن زمان گفت: گرمابه در دوره های گذشته با آب رود، قنات و چشمه ها کار می کرد به صورتی که اینگونه آب ها وارد خزینه ی گرمابه که توسط کوره های گازوئیلی گرم می شد به داخل حمام می رفت و در آن زمان حمام از طلوع افتاب تا ساعاتی پس از غروب آن باز بوده و مردم از شب گذشته زنبیل می گذاشتند تا فردا نوبتی برای حمام کردن داشته باشند.
مشهدی احمد با دفتری پر از خاطره صفحات آن را ورق می زد و میگفت: سرمای زمستان ها که بچه ها همیشه برای گرم شدن به داخل حمام می آمدند و با کتک هم بیرون نمی رفتند و یا ماه رمضان که باغدارها انار تازه می آورند و بچه ها تا سحر بازی می کردند و انار میخوردند بساط هایی که در جلوی درب ها حمام ها بود که در تابستان ها دوغ و خاکشیر می فروختند و در زمستان ها لبو و شلغم.
گفتنی است که با وجود ساده بودن گرمابه ها در قدیم سخترین مشکلات مردم در آن مکان حل می شد و مکانی مناسبی برای گرد هم آمدن مردم بود تا همدیگر را ببینند و از مشکلات هم با خبر شوند و ای کاش این رسم و رسوم های ناب ایرانی به فراموشی سپرده نمی شد و گاهی از آنان یاد می کردیم و در آلبوم خاطراتمان جایی برایش قرار می دهیم./ف
گزارش از مهدی محسنی