به گزارش سرويس بينالملل باشگاه خبرنگاران به نقل از ناکانونه، "رجب صفراف" مدير کل مرکز مطالعات ايران معاصر در گفتگو با اين پايگاه نظرخود را در خصوص اهميت و نتايج اين نشست بيان کرده است.
به گفته رجب صفراف نشست تهران عملا به منزله بمبي براي سازمان ملل فعلي
است. کاملا مشخص است که اوضاع پس از اين نشست صرفنظر از موافقت يا مخالفت
آمريکا و برخي کشورهاي غربي به سمت تغيير ساختار سازمان ملل پيش مي رود.
امکان ادامه حيات سازمان ملل به شکل فعلي وجود ندارد. علاوه براين از اين
پس تصميم گيري در شوراي امنيت به راحتي قبل نخواهد بود. صحبتهاي آقاي خامنه
اي رهبر معظم انقلاب اسلامي ايران تاثير ماندگاري برشرکت کنندگان اجلاس داشت چون وي به
تجزيه و تحليل دقيق اوضاع مربوط به اداره جهان توسط سازمان ملل و نقش برخي
کشورهاي عضو آن پرداخت و به روشني تاکيد کرد که سازمان ملل به مانعي بر سر
راه توسعه بشريت تبديل شده و علاوه براين با روشهاي ديکتاتوري اداره مي
شود. وي به نمونه هاي فراواني اشاره کردکه نشان مي دهند درصورت تغيير نکردن
اوضاع درآينده نزديک جهان با خطرات جدي تري مواجه خواهد شد. به گفته رهبر معظم
ايران به نام جامعه جهاني انقلابهايي رخ مي دهند و دخالت شديدي در
امور کشورهاي مستقل صورت مي گيرد و به نام جامعه جهاني مساله حاکميت کشورها
مشخص مي شود. سخنان وي با استقبال همه شرکت کنندگان نشست مواجه شد.
به عقيده وي نشست سران جنبش عدم تعهد در تهران به همايشي در سطح جهاني تبديل شد و ازنظر ميزان اهميت يکي از مهمترين حوادث جهان است. خيليها خواهان برگزار نشدن اين نشست بودند و کشورهاي غربي تلاشهاي زياد و امکانات مالي و سياسي فراوان و نفوذ و امکانات خود را به کارگرفتند تا مانع برگزاري آن شوند يا حداقل جلو شرکت مقامات بلند پايه را در آن بگيرند. به هرحال اين نشست در مقياس جهاني برگزار شد. اين بداني معني است که ايران نه تنها يک قدرت منطقه اي و بلکه يک کشور خيلي قدرتمند است که مي تواند تاثيرخيلي جدي بر مسائل جهاني و سياست جهان به طورکلي داشته باشد. بايد گفت اين نشست در واقع موجب احياي جنبش عدم تعهد شد. خيليها معتقد بودند و هستند که پس از فروپاشي اتحاد شوروي ضرورت وجود اين سازمان ازبين رفته چون منطق ايجاد آن برپايه خودداري از پيوستن به بلوک غربي به رهبري آمريکا و بلوک شرقي به رهبري شوروي مبتني بود. به عقيده آنها از آن جا که اتحاد شوروي ديگر وجود ندارد ديگر نيازي به بيان روشن و دقيق برخورد با اين مساله هم احساس نمي شود. درنتيجه طي بيست سال اخير هيچ خبري از اين جنبش نبود و همه نشستهاي آن جنبه غيرعملي داشتند. در واقع سازمان وجود خارجي نداشت چون خيلي از کشورها درگير مشکلات خود بودند و جهان هم حوادث بسيار مهمي را سپري مي کرد. تنها ابرقدرت جهان يعني آمريکا نهايت تلاشهاي خود را به کارگرفته بود تا يا نشستهاي سران جنبش اصلا برگزار نشوند و يا ابعاد بين المللي نداشته باشند. در چنين شرايطي نشست تهران برگزار شد و تقريبا نمايندگان تمام 120 کشور عضو سازمان به ايران رفتند. اين سطح حضور خيلي بالا است و نشان مي دهد که خيلي از کشورها از سياست آمريکا ناراضي و خواهان اصلاح ساختارهاي سياسي جهان هستند. اين مساله حاکي از آن است که آنها متوجه بي توازني در تصميم گيريهاي مربوط به کشورهاي مختلف هستند و مهمتر از همه اين که احساس مي کنند منافعشان در تصميم گيريهاي سازمان ملل و شوراي امنيت به طور کامل مورد توجه قرار نمي گيرد، صدايشان به گوش کسي نمي رسد و به نام جامعه جهاني اقداماتي انجام مي شود که به آنها خسارت مي زند. بايد گفت ميل مخفيانه به مقابله با اين وضعيت دليل اصلي حضور تعداد زيادي از نمايندگان کشورهاي مختلف عضو جنبش عدم تعهد در نشست تهران بود. علاوه براين خيلي ازکشورها به خاطر تک قطبي بودن جهان، انحصاري کردن عناصر مهم سازمان ملل، شوراي امنيت و سازمانهاي مالي آسيب ديده و به خاطر مداخله ها خط مشي سياسي خود را از دست داده اند. به نام جامعه جهاني و به نفع چند کشور مشخص يک سري اقدامات صورت مي گيرد و يا برعکس جلو برخي تصميمهاي عادلانه گرفته مي شود که مي توانند با جنبشهاي اعتراضي که موجب بي ثباتي اين کشورها مي شوند مقابله کنند. به همين دليل آنچه که درتهران رخ داد عملا نشان مي دهد جهان معاصر ديگر نمي تواند وضعيت فعلي را تحمل کند. اين بي توازني موجب بي عدالتي بزرگي مي شود که تعداد زيادي از کشورها و ملتها به خاطرآن آسيب مي بينند.
مديرکل مرکز مطالعات ايران معاصر با اشاره به اين که تصميم گيري در خصوص ايجاد گروه تماس درمورد سوريه به منزله اساس جديدي در سياست جهاني است يادآور شده که مسلما خيلي از کشورهاي غيرمتعهد از نقش سازمان ملل ناراضي هستند و به آن اعتماد ندارند و در چنين شرايطي جنبش عدم تعهد ابتکار عمل را به دست گرفته است. يعني گروه تماس با مشارکت بازيگران مهمي چون مصر، عربستان و ايران ايجاد مي شود. بايد گفت بان کي مون دبيرکل سازمان ملل از حضور در اين نشست احساس خيلي ناخوشايندي داشت ولي چاره اي جز شرکت درآن نداشت چون اگر به تهران نمي رفت اين اقدام به منزله پايان مسوليتش و قهقراي سازمان ملل بود. آمريکا و اسرائيل مصرانه برخودداري وي از شرکت در نشست تاکيد مي کردند. به هرحال مي توان گفت آنچه که در تهران رخ داد به منزله نجات جهان است. از سوي ديگر کاملا مشخص است که سياست غرب در رابطه با ايران متحمل شکست سنگيني شده و اين کشور برخلاف ميل کشورهاي غربي نه تنها در انزوا فرو نرفته بلکه بعد از اين نشست به رهبرگروه بزرگي از کشورهاي جهان تبديل شده است. اين نشان مي دهد نقش و اهيمت اين کشور در بررسي و حل مشکلات جهاني افزايش خواهد يافت. به همين دليل نشست تهران به منزله يک جرقه تاريخي جديد در مسير هماهنگي روابط جامعه جهاني و حتي تا حدودي به منزله نجات بشريت از هرج و مرج و برخورد ديکتاتور مآبانه گروه مشخصي از کشورها با بقيه است.
اين کارشناس روس معتقد است نتايج نشست جنبش عدم تعهد در تهران خيلي به نفع روسيه است چون مواضع آمريکا و کشورهاي غربي را تضعيف و توجه کشورهاي جهان را به نبود توازن در روابط برخي کشورها جلب مي کند که بدون هيچ کنترلي به ضرر منافع بقيه کشورها عمل مي کنند. اين مساله به روسيه کمک مي کند جايگاه شايسته تري در سيستم اداره سياسي جهان داشته باشد. به همين دليل نشست تهران به راستي به منزله يک حادثه تاريخي بود چون اين وضعيت خيلي غيرقابل تحمل است که در سطح جهاني اقدامات تروريستي انجام شود که با تصميم گيريهاي سياسي و رسانه هاي تحت کنترل گروه مشخصي از کشورها توجيه شوند. اين جريان چندين دهه است که ادامه دارد و هدف نشست تهران پايان دادن به اين وضعيت بود. پس برگزاري آن حادثه بزرگي است که بشريت مدتها آن را بررسي خواهد کرد. پس از واگذاري رياست جنبش عدم تعهد به ايران مشارکت کشورهاي غيرمتعهد در مسائل جهاني و تصميم گيريهاي جهاني و منطقه اي خيلي فعالترخواهد شد. ايران نبض و حيات تازه اي به اين سازمان خواهد داد و نقش و اهميت آن روز به روز بيشتر خواهد شد. اين مساله موجب تضعيف نقش زورگويانه برخي کشورها مي شود و وابستگي به خواسته ها و منافع آنها را کاهش مي دهد و از سوي ديگر به برقراري ثبات در تمام کشورهاي جهان کمک مي کند که بر امنيت سراسر جهان تاثيرخواهد داشت.
مديرکل مرکز مطالعات ايران معاصر در ادامه با اشاره به اين که رئيس جمهور مصر قهرمانانه شروع به کار کرده يادآور شده که محمد مرسي سياستمدار با تجربه اي است است. مصر سالهاي سال است که با آمريکا و اسرائيل در ارتباط است و مدتها نقش پايگاه آنها را در خاور ميانه و جهان اسلام داشته و مهمترين شريک غرب بوده است. خيلي از اقدامات مصر با منافع آمريکا و اسرائيل همخواني داشته است. حضور غرب در زندگي مردم مصر کاملا انحصاري بوده و قطع يک باره اين تماسها غيرممکن به نظر مي رسد. حتي ارتش مصر عملا به منزله ارتش غرب بوده است. مرسي رفتار قهرمانانه اي داشته چون به طور سيستماتيک در حال رها شدن از طرحهاي غرب براي اداره کشورش است که 30 سال تمام ادامه داشته اند. اين مساله که رهبر مصر براي نخستين بار طي سي سال اخير به تهران سفرکرده حاکي از آن است که مرحله جديدي در سياست اين کشور آغاز شده چون خيلي چيزها به تصميمات رهبران ايران و مصر بستگي دارد.
صفراف در خاتمه با تاکيد بر اينکه تهران دومين سازمان بزرگ پس از سازمان ملل را با خود متحد کرده يادآور شده که روند ايجاد جهان چند قطبي طي ده سال اخير در جريان است و اين ايران است که مبتکر اصلي شکل جديد جامعه جهاني به شمار مي رود. روسيه با وجود در اختيار داشتن چنين امکاني به دلايل مختلف از جمله همگرايي نهادهاي دولتي آن با لابيهاي اقتصادي و سياسي غربي و اسرائيلي نتوانسته به طور کامل به عنوان يک ابرقدرت جهاني عرض اندام و از منافع و خواسته هاي خود حمايت کند و اين مساله به حال خود رها شده است. چين در حال قدرت گرفتن و آماده اعلام منافع خود است ولي براي اين کار به يک ساختار بين المللي نياز دارد. جنبش عدم تعهد عملا دومين سازمان بزرگ جهان پس از سازمان ملل است که 55 درصد جمعيت و 25 درصد اقتصاد جهان را در اختيار دارد. اين نشان مي دهد که در نشست تهران اساس ايجاد ساختار سياسي جديدي پايه گذاري شده که در آن نقش کمي براي جهان تک قطبي قائل مي شوند و جنبش عدم تعهد روند ايجاد جهان چند قطبي را تسريع مي کند. اين عامل خيلي مهمي در سياست جديد جهاني است که مبناي آن در نشست تهران ايجاد شده است. اين ايده ها قبلا هم وجود داشته و در سطوح مختلف بررسي شده اند ولي هيچ وقت تصميم گيري مشخصي در مورد آنها صورت نگرفته بود. موضع شجاعانه تهران امکان بررسي واقعي اين مساله و پيشنهاد مکانيزم اجراي ايده را فراهم کرده است. خيلي از کشورها از زورگويي آمريکا و بي عدالتي موجود خسته شده اند و متوجه هسند که اينها تهديدي نه تنها براي امنيت جهاني و بلکه براي امنيت خود آنها هستند. پس از نشست تهران انتقاد از سازمان ملل و شوراي امنيت به مراتب بيشتر خواهد شد و مخالفت با سياست آمريکا در نقاط مختلف جهان افزايش مي يابد. در نتيجه شرکاي آمريکا در غرب و جهان اسلام با شجاعت بيشتري مواضعي اتخاذ خواهند کرد که به منافعشان نزديکتر باشد.