جاي خالي رسانه مقاومتي در مقاومت سياسي و اقتصادي
در شرايطي كه عرصه هاي اقتصادي و سياست خارجي
ايران آرايشي مقاومتي گرفته اند، حوزه هاي فرهنگي و به ويژه سينما و
تلويزيون به عنوان انتشاردهندگان اصلي فرهنگ در جامعه وضعيتي كاملاً منفعل و
ضعيف دارند.
برگزاري اجلاس كشورهاي عضور جنبش غيرمتعهد و صدور فرمان تشكيل اقتصاد مقاومتي از سوي فرمانده كل قوا، گوياي اين وضعيت است.
رسانه
ها و به ويژه سينما و تلويزيون از مهم ترين ابزارهاي انتشار و توزيع فرهنگ
در جامعه هستند. همه زمينه ها و قلمروهاي يك جامعه زماني مي توانند به
پويايي و شكوفايي مطلوب برسند كه اين رسانه ها نيز هم راستا و در جهت اهداف
حركت كنند. به ويژه عرصه هاي اقتصادي و اجتماعي كه پيوند بسيار نزديك تري
با فرهنگ و رسانه ها دارند.
يكي از واقعيت هاي مسلم و انكار ناشدني در جوامع امروزي، وابستگي حوزه هاي مختلف به يكديگر است؛ فرهنگ، سياست، اقتصاد و ... جزايري جدا از يكديگر نيستند، بلكه همه اين عرصه ها در پيوندي نامرئي و در روند تعاملي هميشگي، جامعه را شكل مي دهند. همچنان كه اقتصاد بر فرهنگ تأثير مي گذارد، فرهنگ نيز بر عرصه اقتصادي كشور موثر است. به خصوص رسانه ها و به ويژه سينما و تلويزيون كه نفوذ و رسوخ بيشتري در جامعه دارند و از عوامل اصلي تبلور و به فعليت رساندن انگاره ها و آرمان ها در جوامع هستند.
با اين مقدمه مي توان به طرح اين پرسش ها پرداخت كه رسانه هاي سينما و تلويزيون چه نقشي در تحكيم اقتصاد مقاومتي و مقاومت اقتصادي دارند؟ اين رسانه ها چطور مي توانند در رويارويي با چالش هاي اقتصادي به ياري مردم و حاكميت بيايند؟ آيا محصولات اين رسانه ها نظير فيلم هاي سينمايي، سريال ها و تله فيلم ها مي توانند جامعه را در برابر تحريم هاي اقتصادي دشمنان كشورمان واكسينه و مقاوم كنند؟
بدون شك پاسخ مثبت است.
تجربه نشان داده كه رسانه ها از ابزارهاي اصلي تلقين امنيت رواني يا برعكس،
ايجاد جنگ رواني در ميان مردم هستند. به همين دليل هم رژيم هاي جنگ طلب و
جهانخوار جهان و در رأس آنها، صهيونيست ها، سرمايه گذاري هاي هنگفتي در
حوزه رسانه دارند و ساليانه ميلياردها دلار خرج شبكه هاي ماهواره اي و
توليدات سينمايي و تلويزيوني مي كنند.
بر اين اساس و در شرايط كنوني، دستگاه هاي رسانه اي مهم ترين نقش را در فرهنگ سازي در راستاي مواجهه جامعه با چالش هاي پيش رو و از جمله عملياتي ساختن اقتصاد مقاومتي دارند. اقتصاد مقاومتي، يك استراتژي هوشمندانه براي تبديل كردن تهديدهايي چون تحريم و فشارهاي اقتصادي دشمنان، به فرصت هايي براي شكوفايي و افزايش استقلال و خودكفايي اقتصاد كشورمان است.
نكته درخور تأمل اين است كه «اقتصاد
مقاومتي» به عنوان يك استراتژي مبارزاتي در حيطه اقتصاد، بيش از هر موضوع
ديگري تحت تأثير فرهنگ و جريان هاي فرهنگي و رسانه اي قرار دارد. شاخصه
هايي چون تقويت عدالت اجتماعي و مبارزه با تقسيم ناعادلانه ثروت، حمايت از
توليد و سرمايه بومي و كاهش واردات، مواجهه با مفاسد اقتصادي، گسترش فرهنگ
ساده زيستي در كل جامعه و به خصوص كارگزاران حكومت، ارتقاي جايگاه و ارزش
فعاليت اقتصادي خدامحور در مقابل سوداگري، نزديك كردن سطح زندگي مسئولان به
مردم، تخريب ارزش هاي اشرافي و تجمل گرايانه، مبارزه با اسراف و مصرف
گرايي و ... از عناصر اصلي اقتصاد مقاومتي است.
نكته قابل تأمل اين است كه
اين شاخصه ها در همان حال كه مفاهيمي اقتصادي محسوب مي شوند، ارزش هايي
فرهنگي هم هستند. با اين حال، با كمي تأمل مي توان به روشني دريافت كه
محصولات رسانه هاي تصويري ما نه تنها با استراتژي «اقتصاد مقاومتي» همراه
نيستند كه بسياري از محصولات آنها مضموني در تضاد با اين استراتژي دارند.
با
بررسي آثار سينمايي و فيلم ها و سريال هاي تلويزيوني به اين نتيجه مي رسيم
كه مضامين اغلب اين آثار، به ويژه در فيلم هاي سينمايي نسبت و نزديكي
چنداني با شاخصه هاي تعريف شده براي استراتژي اقتصاد مقاومتي ندارند. عمده
محصولات سرگرم كننده سينما و تلويزيون مروج تجمل گرايي، سوداگري، اسراف و
در يك كلام، سبك زندگي مصرفي غربي هستند. از طرفي، فيلم هاي جشنواره اي و
شبه روشنفكرانه نيز به دليل ابتلا به رويكرد بيگانه گرايي و خودفروشي براي
كسب رضايت غربي ها، كاركردي هم راستا با آثار سخيف و مبتذل سرگرم كننده
دارند. اين نوع فيلم ها مبلغ نااميدي و يأس بوده و مخاطب خود را در باتلاق
سستي و رخوت فرو مي برند كه اين رويكرد با اقتصاد مقاومتي كه لازمه آن
تزريق اميد و روحيه حماسي است، تضاد دارد.
البته همه اين ابتلائات ناشي
از ضعف فيلمسازان در خلق آثار با كيفيت و داراي محتواي متعالي است. باج
دادن به جشنواره هاي خارجي و هدف قرار دادن غرايز مخاطب، در واقع ترفندي
براي جبران ناتواني برخي فيلمسازان در ايجاد جذابيت زيباشناختي و اصولي
است. هم از اين رو، نمي توان با قرار دادن شعار و سخنراني، به يك فيلم يا
سريال محتوا بخشيد. با صدور بخشنامه و مكلف ساختن هنرمندان به اينكه براي
يك موضوع كار كنند، نمي توان به هدف رسيد.
یك اثر سينمايي و تلويزيوني زماني مي تواند در خدمت آرمان هاي ملي و ديني كشورمان، از جمله اقتصاد مقاومتي قرار بگيرد كه به اعتلاي روحي و رواني مخاطب خود و تهييج روحيه آرمانگرايانه مردم كمك كند و اين ميسر نمي شود مگر با پالايش ساختاري و زيباشناختي آثار. يعني از يك طرف بايد ابتذال و سطحي گرايي و سياه نمايي و تظاهر به روشنفكري در فيلم ها تضعيف شود و در مقابل، ارزش هاي ديني و عدالت خواهي و استكبارستيزي و وطن دوستي و معنويت و اخلاق در فرم و ساختار زيباشناختي فيلم ها تجلي يابد.
در اين شرايط لزوم بازنگري در برخي از سرمايه گذاري ها و تخصيص بودجه ها نيز محسوس است. از جمله مصداق هاي تضاد با اقتصاد مقاومتي تخصيص بودجه پنج تا هفت ميلياردي سازمان سينمايي براي ساختن فيلمي با موضوع دختري رالي باز است! يا اختصاص يك ونيم ميليارد توماني آستان قدس رضوي براي ساختن يك مستند آن هم به دست يك بازيگر نه چندان برجسته كه به اعتراف خودش نسبت چنداني هم با موضوعات ارزشي ندارد.
اين موضوع در تلويزيون اهميت بيشتري مي يابد. چون اين رسانه ملي هم اكنون پيشاني اصلي جبهه دفاع در جنگ نرم و هجوم فركانس هاي دشمنان كشورمان است. مثلاً يكي از حيله هاي اخير مخالفان نظام و شبكه هاي ماهواره اي دولت هاي متخاصم با ايران اين است كه اقتصاد مقاومتي را همان رياضت اقتصادي در غرب معرفي مي كنند!
معمولاً در چنين مواردي، پيشنهادهايي مثل افزايش تعداد
شبكه هاي تلويزيوني و بالا بردن جذابيت برنامه هاي صدا و سيما مطرح مي شود.
البته نمي توان صحيح بودن اين راه حل ها را منكر شد، اما بايد به جاي پناه
بردن به راهكارهاي مقطعي، جامعه را در مقابل چنين ويروس هايي واكسينه كرد.
براي تقابل با رسانه هاي دشمن راهي جز توسعه كيفي و تجلي بخشيدن هويت و
فرهنگ اصيل و شريف ايراني و اسلامي خود، به شكلي نافذ و در ساختاري زيبا و
حرفه اي نداريم.
اگر رسانه ها و دستگاه هاي فرهنگي بتوانند ميان نسل جوان و فرهنگ بومي كشورمان پيوند بيشتري ايجاد كنند، در آن صورت هيچ تهاجمي از سوي بدخواهان كارساز نخواهد بود. راهكاري كه مي توان آن را مقاومت فرهنگي و رسانه اي نامتقارن ناميد؛ يعني با كمترين امكانات و سرمايه ممكن و بيشتر از طريق تحكيم اتحاد ملي و اتكا بر اقتدار رواني و فرهنگي، در برابر سيل هجوم گسترده دشمن ايستادگي كنيم.