شاهد احمدلو، كارگردان جواني است كه پيش از اين چند فيلم‌ سينمايي مثل «چند مي‌گيري گريه كني» و «اگه مي‌توني منو بكش» و همچنين سريال‌هايي مانند «ماه عسل» و «سه دونگ سه دونگ» را كارگرداني كرده است. سري دوم مجموعه «خانه اجاره‌اي» نیز به كارگرداني شاهد احمدلو، اين شب‌ها از شبكه سه پخش مي‌شود.

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، سري دوم مجموعه «خانه اجاره‌اي» به كارگرداني شاهد احمدلو، اين شب‌ها از شبكه سه پخش مي‌شود. سري جديد اين سريال، با تكيه بر تعاريف، داستان‌ها و حتي بازيگران جديد ساخته شده و به رسم مجموعه‌هاي شبانه، هر شب يك موضوع را محور تعريف يك داستان كمدي قرار مي‌دهد.

شاهد احمدلو، كارگردان جواني است كه پيش از اين چند فيلم‌ سينمايي مثل «چند مي‌گيري گريه كني» و «اگه مي‌توني منو بكش» و همچنين سريال‌هايي مانند «ماه عسل» و «سه دونگ سه دونگ» را كارگرداني كرده است. با او گفت‌وگويي انجام داديم كه در ادامه مي‌خوانيد.

شما سابقه قابل توجهي در زمينه ساخت فيلم‌ها و سريال‌هاي كمدي داريد. با توجه به اين پيشينه، چه ويژگي يا خاصيتي در «خانه اجاره‌اي» ديديد كه كارگرداني سري دوم آن را پذيرفتيد؟

ساخت يك مجموعه شبانه نود قسمتي كه جايگاه و تعريف خودش را در نگاه مخاطبان باز كرده و شناخته شده است، اولين معيار و انگيزه‌ام براي ساخت خانه اجاره‌اي بود.

دومين انگيزه كار در شبكه سه بود كه هميشه اين همكاري را دوست داشتم و تشكر مي‌كنم كه به من به عنوان يك كارگردان جوان اعتماد كردند و اين فرصت را دادند كه مجموعه‌اي نود قسمتي را با نگاه، خاستگاه و افقي تازه و حداقل در سليقه‌اي تازه تجربه كنم.

سوم اين كه بعد از سريال «سه دونگ سه دونگ» خواستم كاري مهم‌تر و تاثيرگذارتر انجام دهم. بعد حضور بازيگران خوب و تواناي حوزه طنز كه تجربيات دور و نزديكي با هم داشته‌ايم و خواهيم داشت، باعث شد كارگرداني سري دوم خانه اجاره‌اي را بپذيرم.

ضمن اين كه هميشه دوست داشتم با تهيه‌كنندگاني مثل نادر كاشاني و حميد رحيمي كه در ساخت چنين آثاري باتجربه و شناخته شده هستند، همكاري كنم كه خدا همه را در كنار هم قرار داد تا خانه اجاره‌اي ساخته شود.

چرا سريالي مجزا با تعاريف و شخصيت‌هاي جديد كار نكرديد؟ چه خاصيتي در سري اول آن وجود داشت كه فكر كرديد مي‌تواند ادامه پيدا كند؟

خاصيتي در ادامه آن نديدم و نگاهم هم ادامه آن مجموعه نيست. بدون اين كه سري اول آن را زير سوال ببرم يا آن را قضاوت كنم، مي‌خواستم يك مجموعه خوب براي مردم سرزمينم بسازم. تنها برايم اين مهم بود كه خانه اجاره‌اي ريشه در معيارهايي دارد كه هميشه برايم اهميت داشته است.

شايد به همين خاطر بود كه بخش مهمي از گروه بازيگران در سري جديد تغيير كردند.

هم گروه بازيگران و هم عوامل پشت صحنه تغيير كردند. صحنه، لباس و گريم و به طور كلي نگاه و سليقه تغيير كرد. هر آدم تازه‌اي كه وارد جرياني مي‌شود با خودش موجي از انديشه‌ها، سلايق و علايق تازه‌اي را همراه مي‌آورد، اين مجموعه هم از اين قاعده مستثني نيست. من هم به عنوان كارگردان تازه‌اي كه وارد اين كار شدم، با توجه به نگاه و سليقه خودم سعي كردم به مرور زمان تغييراتي را ايجاد كنم كه به صورت تدريجي در سريال ديده خواهد شد.

فكر مي‌كنيد كمدي بايد چه خاصيتي داشته باشد كه بتواند مخاطب را همراه كند و شناختي كه از سليقه مخاطب كسب كرده بوديد، چطور در خانه اجاره‌اي ظهور پيدا كرد؟

بهتر است از حرف‌هاي كليشه‌اي مثل فيلمنامه خوب، كارگرداني، بازيگري، صحنه و گريم خوب، همه تاثير مي‌گذارند، بگذريم. چون به هر حال همه اين عناصر براي اين وجود دارند كه در جذب مخاطب تاثير بگذارند. گذشته از اينها، محيط و فضاي طنز تلويزيون ايران، گسترده، وسيع و عميق نيست، به خاطر محدوديت‌هايي كه در نگاه مسئولان و بخشي از مخاطبان وجود دارد؛ اما خوشبختانه در تمام چارچوبي كه برايمان خلق شده مجموعه‌هاي رنگيني داشته‌ايم، از جمله كارهاي آقاي عطاران، مديري و مهران غفوريان در «زير آسمان شهر» كه هميشه مثال‌زدني است. اينها از دست‌اندازها و فراز و نشيب‌هايي عبور كرده‌اند كه در نتيجه آن توانسته‌اند در يادها بمانند و با مخاطب ارتباط برقرار كنند. اما اكنون به خاطر فضايي كه وجود دارد و با ده و حتي پنج سال قبل متفاوت است، با ادبيات و جغرافياي جديدي روبه‌رو هستيم.

برخوردها و نگاه‌هايي سختگيرانه‌تر اعمال مي‌شود؛ اما به عنوان مثال فرقي نمي‌كند كه يك بازيكن در زمين چمن يا خاكي بازي كند، بايد سعي كند بهترين بازيكن باشد.

حالا كه اين ادبيات مخصوص و متفاوت شكل گرفته است، چطور در اين سريال نمود پيدا كرده است؟ در حالي كه مي‌بينيم از عوامل موفقيت سريال‌هاي همان زمان در اين سريال هم استفاده شده مثلا ديالوگ‌محور بودن، شوخي‌ها و تكيه‌كلام‌ها، به شيوه همان مجموعه‌هاي موفق قبلي است، مي‌خواهم بدانم لحن و ادبيات جديدي را كه مي‌گوييد، چطور در سريال گنجانده‌ايد؟

در هر صورت مخاطب تلويزيون ايران تعريف و مشخصات خودش را دارد. سليقه مخاطبان ريشه در گذشته‌ها دارد. يك كار آپارتماني هر شبي مثل نمونه‌هاي ديگر چه از لحاظ فرم و چه محتوا، پيرو و وابسته به يك سري معيارها و آثار مشخصي است كه از قبل طبق علايق و انتظارات مخاطب ساخته شده است. كار ما هم از اين قاعده مستثني نيست. مخاطب دوست دارد در فرم و محتوا علايقش را در كارهاي تلويزيوني ببيند و دنبال كند.

فرم شامل بازيگر، صحنه، لباس و گريم مي‌شود، محتوا در مورد داستان، ساختار و كارگرداني است. همه اينها دست به دست هم مي‌دهد تا بتوانيم يك ارتباط منسجم با مخاطب برقرار كنيم.

حالا موفق بودن يا نبودنش، به دوره و شرايط زماني كه آن مجموعه پخش مي‌شود و اين كه روحيه آن سرزمين در پذيرش يا رد چنين كاري چگونه است، خيلي بستگي دارد.

داستان‌هايي كه در خانه اجاره‌اي تعريف مي‌شود، موقعيت‌هاي دور از ذهن و عجيبي را به نمايش نمي‌گذارد، عكس‌العمل آدم‌ها نسبت به يك اتفاق ساده است كه داستان را پيش مي‌برد. براي مثال در يك قسمت قرار است براي ساختمان مدير انتخاب شود. اين داستان كوتاه و سرراست با تمهيداتي ديگر جلو مي‌رود. شكل‌دهي اين عكس‌العمل‌ها بيشتر متكي به متن بود يا سليقه شخصي شما يا قدرت بازيگران در ارائه بداهه‌پردازي‌ها؟

در سينما و تلويزيون پايه و اساسي وجود دارد كه همان نوشته يا متن است. بعد از متن كه پايه اصلي است، فرم شامل كارگردان، ساختار، گرافيك و شكل بصري مجموعه وجود دارد. بعد بازيگران هستند كه در كنار عوامل ديگر به ديده شدن كار كمك مي‌كنند. در چنين سريال‌هايي، بعضي از قواعد مشخص هستند، مثلا اين كه بايد دو تا دوربين وجود داشته باشد، كارگردان تلويزيوني باشد، متن مستقلي كه براي هر شب نوشته شده باشد، وجود داشته باشد و.... حالا يك كارگردان عده‌اي ديگر از بازيگران را انتخاب مي‌كند، كارگردان ديگري عده‌اي ديگر را؛ اما هنر اصلي نوع ارتباطي است كه اين كارها با مخاطب برقرار مي‌كنند. ما سعي كرديم به اين هنر نزديك‌تر شويم.

از مجموع صحبت‌هاي شما اين طور برداشت كردم كه اصراري نداشتيد كه چارچوب‌ها، خطوط و مرزبندي‌هاي تجربه‌شده در كارهاي گذشته را جابه‌جا كنيد. مي‌توان گفت چيزي كه آزموده شده بود و مي‌دانستيد كه نتيجه خوبي به همراه دارد، دوباره تكرار كرديد. با اين وجود شايد نتوان انتظار يك نوآوري و در نتيجه ايجاد موج يا استقبال گسترده را داشت.

خيلي زود است كه در مورد چنين مساله‌اي قضاوت كنيم. استقبال گسترده يعني پخش گسترده در زمان پخش طولاني نظرهاي عميق و فراگير بستگي به طول زمان يك جريان دارد. وقتي اثري جريان‌ساز مي‌شود كه ريشه‌هاي آن درست گذاشته شود.

وقتي يك سريال تلويزيوني بخواهد با مخاطبش ارتباط برقرار كند، يعني متن، ساختار، كارگردان، بازيگر و عوامل ديگر گرفته تا نوع پخش، همه تاثيرگذار هستند. يكي از مهم‌ترين عوامل ارتباط‌پذيري با مخاطب نوع پخش كار است. وقتي پخش كار ناقص يا نامنظم يا خارج از قاعده يا اصول باشد، مي‌تواند نواقصي بيشتر از آنچه در مجموعه وجود دارد را به نظر بياورد.

گذشته از اينها به طور كل خيلي زود است كه بخواهيم در اين مورد قضاوت كنيم كه آيا كار خلاقانه، نوآورانه و فكرشده‌اي صورت گرفته يا نه. اجازه دهيد 15، 20 قسمت از اين مجموعه پخش شود، مردم اين سرزمين آينده اين كار را رقم خواهند زد.

همه افراد سازنده اين مجموعه تمام تلاش‌شان را كرده‌اند تا در زمينه حرف خودشان، كاري ارائه كنند كه بتواند با مخاطب ارتباط برقرار كند. همين كه در شش، هفت قسمت اول بازخوردهاي مثبتي كه گرفته‌ايم بيشتر از بازخوردهاي منفي بوده برايمان بسيار مهم است.

اگر دقت كنيد چند قسمت اول تمام مجموعه‌هاي نودشبي، اصلا ديده نشدند. اما قسمت‌هاي اول اين كار ديده شد، حتي اگر نظر منفي و انتقادات شديدي هم وجود داشته باشد، باز هم مهم اين است كه كار ديده شده است. مطمئن باشيد كه حرف‌ها، نگاه، سليقه و ساختار تازه‌تري را نسبت به مجموعه‌هاي آپارتماني اين چنيني در اين سريال خواهيد ديد.

در پايان بايد بگويم كه در پخش اين نوع كارها بايد حساسيت و دقت و نظم بيشتري وجود داشته باشد، چون براي اين كار مدت زمان زيادي فكر شده، برنامه‌ريزي شده و ساخته شده و مسلما زنان پخش مناسب مي‌تواند باعث موفقيت اين اثر در جذب مخاطب باشد.


شروينه شجري‌كهن / جام جم

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار