1- «در اينجا مايلم پندي خيرخواهانه
به سياستمداران آمريكايي كه تاكنون همواره به عنوان مدافع و پشتيبان رژيم صهيونيستي
در صحنه حاضر شده اند، بدهم. اين رژيم تاكنون براي شما دردسرهاي بي شماري داشته
است. چهره شما را در ميان ملت هاي منطقه، منفور و شما را در چشم آنان شريك جنايات
صهيونيست هاي غاصب معرفي كرده است. هزينه هاي مادي و معنوي كه در طول سال هاي
متمادي از اين رهگذر به دولت و ملت آمريكا تحميل شده است، سرسام آور است و احتمالا
در آينده اگر همين روش ادامه يابد، هزينه هاي شما سنگين تر هم خواهد شد.
بيائيد به پيشنهاد جمهوري اسلامي درباره همه پرسي بينديشيد و با تصميمي شجاعانه، خود را از گره ناگشودني كنوني نجات دهيد. بي شك مردم منطقه و همه آزادانديشان گيتي از اين اقدام استقبال خواهند كرد.»
اين «پندخيرخواهانه» بخشي از سخنان راهگشا و پرنكته اي بود كه رهبرمعظم انقلاب در اجلاس سران جنبش عدم تعهد در تهران ايراد كرده بودند.
پند و موعظه اي كه با آميزه اي از «هشدار»همراه بود و گويي حضرت آقا از موج بلندي خبر مي دهند كه در حال برخاستن است و به دولتمردان آمريكايي گوشزد مي كنند كه مقاومت در برابر اين موج بلند، غير از «تحميل هزينه سنگين تر» به مردم آمريكا نتيجه اي در پي نخواهد داشت.
اين روزها در خروش يكپارچه و سراسري جهان اسلام عليه فيلم موهني كه در آن به ساحت
مقدس پيامبر اعظم(ص) اهانت شده بود، اولين نشانه هاي شكل گيري و برخاستن آن موج
بلند را مي توان ديد.
«چرا بايد هزينه كينه توزي هاي اسرائيل نسبت به مسلمانان از
جيب ماليات دهندگان آمريكايي تأمين شود»؟ «صهيونيست ها جنگ افروزي مي كنند و بهاي
آن را از خون جوانان آمريكايي مي پردازند». «يك نفر توضيح بدهد كه اسرائيل غير از
دردسر و هزينه كلان براي ما آمريكايي ها چه دستاوردي داشته است»؟ «پايتخت آمريكا،
واشنگتن است يا تل آويو»؟ «چرا بايد تنفر از جنايات اسرائيل به حساب ما آمريكايي ها
نوشته شود»؟ «كداميك از مسلمانان به حضرت مسيح اهانت كرده اند كه آمريكايي ها مجبور
باشند هزينه سنگين و شرم آور اهانت يهوديان به پيامبر اسلام را تحمل كنند»؟ و...
امروزه اين اظهارنظرها را- علي رغم سانسور شديد رسانه ها- به فراواني در ميان مردم
آمريكا مي توان ديد. كافي است كه فقط سري به دنياي پرحجم و گسترده اينترنت بزنيد.
سال گذشته براي اولين بار در تظاهرات مردم آمريكا- در فيلادلفيا، واشنگتن و نيويورك- و در ادامه جنبش وال استريت، پلاكاردهايي با مضمون «مرگ بر اسرائيل»، «صهيونيست هاي قاتل دست از سرآمريكا برداريد» و ... در ميان تظاهركنندگان ديده شد و...
2- همزمان با اجلاس سران جنبش عدم تعهد در تهران، نشريه آمريكايي و معروف «فارين پاليسي»، بخشي از گزارش 82 صفحه اي 16 نهاد اطلاعاتي آمريكا را منتشر كرد. اين گزارش چند ساعت بعد در بسياري از رسانه هاي ديگر آمريكا نيز منتشر شد كه واكنش شديد و سراسيمه مقامات رژيم صهيونيستي را در پي داشت. در اين گزارش كه با عنوان «ايالات متحده براي خاورميانه بدون اسرائيل آماده مي شود» منتشر شده آمده بود؛
«اسرائيل بزرگترين خطر براي منافع ملي آمريكاست و به دليل ماهيت خود مانع از روابط طبيعي واشنگتن با 57 كشور اسلامي شده است... بهار عربي و بيداري اسلامي بخش مهمي از جمعيت 2/1 ميليارد نفري مسلمانان را به حركت درآورده است تا پيگير موضوع اشغال فلسطين باشند... دولت آمريكا ديگر نه امكانات مالي آن را دارد كه از اسرائيل حمايت كند و نه افكارعمومي مردم آمريكا از چنين اقدامي حمايت مي كنند... اسرائيل به يك رژيم آپارتايد تبديل شده و مخالفت با آن در سطح بين المللي در حال گسترش است و آمريكا نبايد در ائتلافي شركت كند كه بيشتر جامعه جهاني با آن مخالف است...»16نهاد و مركز اطلاعاتي آمريكا با چه انگيزه اي اين گزارش را تهيه كرده اند؟
به
نوشته «دويچه وله»، مستندات اين گزارش تازه نيست و از قبل نيز وجود داشته است، آنچه
تازه و جديد است انتشار اين گزارش است، اين گزارش با استراتژي اعلام شده آمريكا
نسبت به اسرائيل از آغاز تشكيل اين رژيم اشغالگر تاكنون بي سابقه است.
به عنوان گزارش توجه كنيد «ايالات متحده براي خاورميانه بدون اسرائيل آماده مي شود» و به نتيجه نهايي آن؛ «اسرائيل بزرگترين خطر براي منافع ملي آمريكاست» و...
3- جمعي از دانشجويان دانشگاه نيويورك كتابي با عنوان «نقش لابي اسرائيل در سياست خارجي آمريكا» منتشر كرده و در آن آورده اند «مردم منتظر پاسخ به پرسش هايي هستند كه تاكنون بي جواب مانده است.» در بخشي از اين كتاب كه بازتاب گسترده اي در رسانه هاي آمريكايي داشته، آمده است «اسرائيل به طور فزاينده اي به دردسر راهبردي بزرگ آمريكا تبديل شده و زمان آن فرا رسيده است كه آمريكا با اين رژيم روابط عادي و نه ويژه، داشته باشد».
سال گذشته، پايگاه استراتژيك «اينتلجنت اسكواد» با انتشار گزارشي پيشنهاد كرد؛ «آمريكا بهتر است در روابط خود با اسرائيل تجديدنظر كند. اين روابط براي اسرائيل حياتي است ولي براي آمريكا فقط دردسرآفرين است».
پايگاه آمريكايي «فورث مديا» در گزارش تحليلي خود بر ضرورت تغيير رابطه آمريكا با اسرائيل از سطح «ويژه» به «عادي» تاكيد مي كند و مي نويسد؛ «افكار عمومي مسلمانان نمايانگر حس دشمني با آمريكاست. وقتي از آنها سؤال مي شود كه واشنگتن چگونه مي تواند جايگاهش را در ميان ملت هاي مسلمان ارتقاء دهد، اكثريت آنان پاسخ مي دهند «آمريكا بايد از حمايت اسرائيل دست بكشد» و ده ها نمونه ديگر از اين دست كه نقل آن به درازا مي كشد و همه از چرخش بي سابقه افكار عمومي مردم آمريكا نسبت به اسرائيل حكايت مي كند.
4- اكنون به نكته اي كه در آغاز اين نوشته آمده و با عنوان «موج بلندي كه در راه است» از آن ياد شده بود بازمي گرديم. نگاهي گذرا به عكس العمل آمريكا و متحدان اروپايي آن در برابر اهانت هاي قبلي به ساحت مقدس رسول خدا(ص) و مقدس ترين شخصيت- از آغاز تا پايان جهان- و مقايسه واكنش هاي قبلي با عكس العمل امروزه آنان به وضوح از يك تفاوت و چرخش بزرگ حكايت مي كند. چرخشي كه اگر 180 درجه اي نباشد به يقين بيش از 100 درجه است.
چند سال قبل- سال 2005 ميلادي- وقتي «كورت وسترگارد»، كاريكاتوريست دانماركي، كاريكاتوري موهن از رسول گرامي اسلام(ص) كشيده و منتشر كرد، اين اقدام زشت و پليد او اگرچه با خشم ملت هاي مسلمان روبرو شد ولي آمريكا و متحدانش نه فقط اين حركت پليد را محكوم نكردند، بلكه از كاريكاتوريست دانماركي تجليل! و تقدير! هم به عمل آوردند.
«آندرس فوگ راسموسن» نخست وزير وقت دانمارك از كاريكاتوريست ياد شده تقدير كرد و اقدام وي را نشانه آزادي بيان در كشورش دانست! «آنگلا مركل» صدراعظم آلمان به كاريكاتوريست دانماركي مدال شجاعت و دفاع از آزادي بيان اعطاء كرد! «ولفگانگ شويبله» وزير كشور آلمان از همه نشريات اروپايي خواست كه كاريكاتور اهانت آميز به ساحت مقدس پيامبر اسلام(ص) را بازنشر دهند! با پيشنهاد و اصرار آمريكا، آندرس فوگ راسموسن، نخست وزير وقت دانمارك به دبيركلي ناتو انتخاب شد و...
اما، اين روزها بعد از خروش ملت هاي مسلمان عليه آمريكا و اسرائيل كه در اعتراض به اهانت عليه رسول اعظم(ص) صورت گرفته است، بسياري از مقامات عاليرتبه آمريكايي و اروپايي، زبان به نكوهش اين اقدام گشوده اند.
بازيگران فيلم از كارگردان شكايت كرده
و مي گويند موضوع اعلام شده فيلم «نبرد صحرا» بود و كارگردان به ميل خود روي آن
صداگذاري كرده است. مقامات آمريكايي كه فراموش كرده اند در آغاز ماجرا هويت
دوتابعيتي آمريكايي- اسرائيلي كارگردان را فاش كرده اند، اصرار دارند كه او را نه
آمريكايي و نه اسرائيلي! معرفي كنند.
اوباما، در سخنراني خود در جمع خاخام هاي
آمريكايي، از دردسرآفريني اسرائيل گلايه مي كند. رسانه هاي آمريكايي، اهانت به
پيامبر اسلام(ص) را غيرقابل توجيه ارزيابي مي كنند و...
اين چرخش آشكار چه نشانه اي در خود دارد؟! آيا آمريكا و متحدانش تغيير ماهيت داده و به توصيه امام راحل ما(ره) «از خر شيطان پياده شده اند»؟! كانون اين چرخش را در كدام نقطه بايد جستجو كرد؟
5- بيداري اسلامي، سقوط ديكتاتورهاي وابسته و دست نشانده، جنبش وال استريت و شعار
محوري مقابله آن با نظام سرمايه داري، رسيدن موج بيداري به غرب- كه حضرت آقا پيش
بيني كرده بودند- بحران اقتصادي و مالي بي سابقه آمريكا و اروپا كه از نگاه مردم،
نتيجه جنگ افروزي هاي بي حاصل و حمايت از رژيم اشغالگر قدس است و.... از جمله
رخدادهاي تعيين كننده و سرنوشت سازي هستند كه ديگر به آمريكا و متحدان اروپايي آن
اجازه دست اندازي و زبان درازي نمي دهد.
به اين چند نمونه كه فقط اندكي از بسيارهاست نگاه كنيد؛
روزنامه اينديپندنت در مقاله اي به قلم «رابرت فيسك» روزنامه نگار بلندآوازه غرب ضمن ملامت تهيه كنندگان فيلم ياد شده مي نويسد «تحريك كنندگان ملت هاي مسلمان بايد مي دانستند كه در خاورميانه كنوني اسلام ايراني - بخوانيد اسلام ناب محمدي(ص)- حاكم است. در اين اسلام، سياست آميخته به ديانت نيست، بلكه سياست و ديانت عين يكديگرند». خبرگزاري رويترز در گزارشي خواندني خطاب به دولتمردان آمريكايي و اروپايي مي نويسد «خشم فراگير مسلمانان از اهانت به پيامبر اسلام بايد هشداردهنده باشد. موج بزرگي در راه است. آمريكا بايد در ارسال اسلحه براي مخالفان دولت سوريه نيز تجديدنظر كند» وال استريت ژورنال قلم به توبيخ مي چرخاند كه «آيا يهوديان آمريكايي فراموش كرده اند كه ديگر خاورميانه در اختيار حسني مبارك و بن علي و قذافي نيست» و....
6- آيا موج بلندي كه رهبر معظم انقلاب در اجلاس تهران از آن خبر مي دادند در راه نيست؟ و آيا همه روزه بر ارتفاع و دامنه اين موج افزوده نمي شود؟ به يقين موجي كه از آن ياد شد، در حد و اندازه تسخير سفارتخانه هاي آمريكا و آتش زدن پرچم اين كشور متوقف نمي ماند. وقتي از سرنگهبان كنسولگري آمريكا در بنغازي سؤال شد كه چرا از حمله مردم به كنسولگري جلوگيري نكردي در پاسخ گفت؛ رسول خدا، اولين و آخرين پايبندي من است، نه حفظ جان سفير و كاركنان كنسولگري آمريكا. اين ديدگاه در تمامي جهان اسلام فراگير است.
بنابراين بايد منتظر گام هاي بعدي بود. آيا آل سعود مي تواند از يكسو داعيه خادم الحرمين داشته باشد و از سوي ديگر همپيمان دشمنان و دشنام دهندگان به رسول گرامي اسلام(ص) باقي بماند؟ برخي ديگر از كشورهاي اسلامي كه هنوز ديكتاتورهاي دست نشانده آمريكا بر آن حكومت مي كنند نيز حال و روز مشابهي دارند. از هم اكنون در عربستان زمزمه قطع صدور نفت به آمريكا شنيده مي شود و در اردن بركناري ملك عبدالله اردني و...
و بالاخره، آيا از راه رسيدن اين موج بلند يكي از تابلوهاي آن پيچ بزرگ تاريخ نيست
كه در حال نصب شدن است؟