به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران اراک ،
مشكلى كه در اين ميان است ، دو گونگى و دوگانگى تربيت نسل امروز و ديروز است . بايد ميان قشر سالمند و قشر جوان و نوجوان ، تفاهم و پيوند به وجود آيد، تا در سايه آن تاثير گذارى از يك سو و تاثير پذيرى از سوى ديگر عملى شود. اين همزبانى و ارتباط، هم سالمندان را از انزوا و احساس تنهايى در مى آورد، هم جوانان را از تجربه هاى برتر بزرگترها برخوردار مى سازد.
اما كيست كه پيشقدم در اين امر خير شود و فاصله ها را بردارد؟ پدران و مادران مى توانند بخوبى نقش واسطه ايفا كنند. احترام به بزرگترها و مراعات ادب و حرف شنوى وقتى از سوى والدين انجام گيرد، فرزندانشان هم از آنان ياد مى گيرند. گر چه گاهى نحوه رفتار سالخوردگان ، براى كودكان و نوجوانان از جاذبه لازم برخوردار نيست ، ولى نحوه رفتار بزرگترها الگوى رفتار و سرمشق عملى براى كوچكترهاست .
در روايات متعددى به اكرام و احترام به والدين دستور داده شده ، تا والدين هم از احترام كودكان و فرزندان خود برخوردار شوند؛ سخن امام على (عليه السلام ) چنين است : وقروا كباركم ، يوقركم صغاركم ؛ (66) بزرگان خود را احترام كنيد، تا كوچكترها هم احترام شما را نگه دارند.
دقيقا نحوه رفتار ما با والدين ، سرمشق فرزندانمان در چگونگى برخورد با ما دارد و اين شيوه رفتارى به توارث به نسل بعدى مى رسد. امام صادق (عليه السلام ) فرموده است : دو نفر خدمت پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله ) رسيدند. يكى پير بود و ديگرى جوان . آنكه جوان بود، زودتر از پير سخن گفت . پيامبر دوباره فرمود: الكبير، الكبير (67) يعنى بزرگ ، بزرگ .
اين هشدارى بود تا جوان ، ادب را مراعات كند و قبل از پير سبقت به سخن گفتن نجويد.
والدين و نقش واسطهاز شيوه هاى خوب تربيتى ، ميدان دادن به جوانان براى حرف زدن ، اظهار نظر كردن ، راءى دادن ، انتخاب و قضاوت كردن و... است و اين شيوه به آنان اعتماد به نفس و احساس شخصيت مى دهد. اما در كنار آن بايد اين نكته را هم به آنان آموخت كه در جلسه اى تا بزرگان و سالمندان حضور دارند، جوانان فورى اظهار نظر كنند، تصميم نگيرند، ميدان دار نشوند، بلكه با مراعات ادب و حرمت پيران ، به جايگاه اجتماعى و خانوادگى آنان احترام بگذارند.
اين امر، سبب مى شود پيران به جوانان علاقه و عنايت داشته باشند و با آنان برخوردى ملاطفت آميزتر داشته باشند.
امر و نهى هاى مكرر و پيوسته ، كودكان و نوجوانان را فرارى مى دهد. ولى نبايد آنان را مطلق و بى قيد ساخت و از تجارب بزرگان محرومشان ساخت . هم حالت تحكم و فرمان ، گريزاننده است ، هم آزادى مطلق و نداشتن نظارت و ارشاد و هدايت ، آنان را جسور و گاهى بى اعتنا به بزرگترها بار مى آورد. راهى ميانه ميان اين دو شيوه بايد پيمود و رسالت آن بر عهده اولياست كه بتوانند نقش واسطه در انتقال آن فرهنگ و تربيت به اين نسل جديد و كم تجربه ايفا كنند.
تربيت فرزند، با فرهنگ احترام به بزرگترها و رعايت ادب و متانت در برخورد، سرمايه ارزشمندى است كه از اوليا به صورت ميراث به فرزندان منتقل مى شود. پس براى نسل جديد، ميراث شايسته بر جاى نهيم .
انتقال تجاربجوانان دوست دارند از گذشته ، چيزهايى بدانند.
شيفتگى نوجوانان به خاطرات گذشته پدران و مادران ، فرصت خوبى براى انتقال تجربه و آموزش فرهنگ است و چه كسى شايسته تر از پدربزرگها يا مادربزرگها يا سالخوردگان داراى تجربه ؟
والدين كه مى خواهند نقش واسطه در انتقال تربيت و فرهنگ داشته باشند، از يك سو به نوجوانان توصيه و تشويق كنند تا شنيدنيهاى بابابزرگ را بشنوند، از سوى ديگر به سالمندان ياد آور شوند كه كوچكترها را با آغوش باز و چهره گشاده و جاذبه رفتارى و گفتارى به طرف خود متمايل سازند و برايشان قصه و خاطره و پندهاى شيرين بگويند.
گر چه اغلب ، چه در تجمعهاى خانوادگى و مسافرتهاى گروهى ، جوانان دوست دارند آزادتر باشند و وجود پيران را مخل آسايش و تفريح و آزادى خويش مى پندارند، ولى گاهى هم در اثر حسن خلق و رفتار زيبا، مايه صفا و گرمى اين گونه حضورها و سفرها مى شوند.
پيرانى كه بتوانند با معجزه رفتار و گفتار شيرين و جذاب ، در حلقه جوانان نفوذ كنند و دل آنان را مسخر حسن سلوك خويش سازند، هنرمندان موفقى به شمار مى روند كه شايسته تحسين و الگو گيرى اند.
خانواده اى را مى شناسم كه هر گاه صحبت از رفتن به يك مهمانى و ديدار، يا مسافرت تفريحى يا زيارتى پيش مى آيد، عروسها يا دامادهايشان مى پرسند: آيا پدر و مادر هم هستند يا نه ؟ و آمدن خود را مشروط به اين مى كنند كه آنها هم باشند، چون صفابخش اين مسافرت يا ضيافت و مهمانى اند. و... اين از عجايب و از معجزات رفتار و اخلاق است .
اگر بتوانيم ميان نسل نو و نسل كهن الفت و انس و رابطه صميمى پديد آوريم ، بسيارى از مشكلات ، يا اصلا پيش نمى آيد، يا به راحتى قابل رفع است .
تحول پذيرىتربيت فرزند، بر اساس شرايط و نيازهاى جامعه و عصر حاضر، يك اصل ضرورى است ، اما نه به قيمت فراموش كردن سنن مذهبى و ملى ، يا پذيرش القاآت فرهنگى بيگانه.
لا تقسروا اولادكم على آدابكم ؛ فانهم مخلوقون لزمان غير زمانكم (68)
فرزندانتان را بر اساس آداب و تربيت خودتان وادار نكنيد، چرا كه آنان براى زمانى غير از زمان شما آفريده شده اند.
اين يك حكمت ناب و بلند در تربيت اجتماعى فرزندان است . ولى شناخت شرايط روز بسيار مهم و حساس است . اين يك مساله است و گم نكردن راه اصيل و فرهنگ خودى مساله اى ديگر. و اين دو نبايد با هم خلط شوند.
هم بايد شرايط روز را در نظر داشت ، هم مسايل تربيت مكتبى را نبايد تحت الشعاع مد روز يا فرهنگ وارداتى و تحميلى غرب قرار داد و به بهانه تربيت امروزين ، فرهنگ بيگانه را پذيرفت .
گفتيم كه ميان نسل كهن و نو بايد همدلى و رابطه ايجاد كرد. يكى از عوامل اين ارتباط متفاهم و متقابل ، درك اين دو قشر و نسل از يكديگر است . اگر هر يك از اين دو نسل ، شرايط حاكم بر ديگرى و فرهنگ خاص تربيت شدن او را در آن فضا درك كنند، هم ديدگاهشان نسبت به هم روشنتر و شفافتر خواهد بود، هم توقعات و انتظارات ، واقعى و عينى خواهد گشت.
اگر جوانان دريابند كه پيران و سالمندان (چه پدر و مادر خودشان باشند يا ديگران ) در شرايط و دوران متفاوتى با خودشان رشد كرده و تربيت شده اند، توقع نخواهند داشت كه مثل خودشان بينديشند يا عمل كنند، آن هم صد در صد و بى كم و كاست !
سالمندان و نسل كهن نيز اگر توجه كنند كه با تغيير زمان و شرايط و نيازها و ارتباطات ، بسيارى از سليقه ها و رفتارها و روحيات هم عوض مى شود و ذهنيات و معلومات نسل نو مثل گذشته نيست ، باز هم توقعشان از نوجوانان و جوانان كمتر و عينى تر خواهد شد.بزرگترها بايد به جوانان ميدان عمل و فعاليت و ابتكار بدهند و بگذارند كه آنان ، خود و هنرشان و خلاقيت هايشان را عرضه كنند و توانايى هايشان را در عمل نشان دهند.
البته در همه اين ميدان دادن ها و عقيده به تغييرها و تحول پذيرى ها بايد يك نكته مهم و حياتى از ياد نرود و آن هم حفظ اصول و مبانى ارزشى است.
توصيه حضرت امير (عليه السلام ) به تربيت فرزندان بر اساس شرايط روز، همان پذيرش واقعيات زمانى است و اعتراف به تحول در زمان و عصر و نيازها، اما نه به قيمت تبديل شدن ارزشها به ضد ارزشها و كمرنگ شدن اصول عقلانى و مكتبى !
باز هم مى رسيم به ضرورت پيوند و تفاهم ذهنى و فكرى نسل قديم و جديد، بر اساس معيارهاى صحيح ، كه كارى است هم دشوار، هم لازم ! در اين ميدان ، رسالت والدين و مربيان نيز سنگين است.
حفظ ثابتها در عين پذيرش تغييرها و متغيرها، گامى در جهت تعميق باورهاى مكتبى و اصول متكى به وحى و شرع ، در تربيت فرزندان است.
جوانان دوست دارند مورد توجه ديگران قرار گيرند. در خانه هم دوست دارند احساس شخصيت و جايگاه كنند و مورد عنايت باشند. اين حداقل خواسته و توقعشان است . وقتى هم تشويق شوند، شكوفاتر مى شوند و خوبيهاشان مى افزايند./س