... پاهایی كه در فكه جا مانده است، نفس هایی كه به سختی در 'خز خز ' ریه ها گم می شود و تاول هایی كه تاریخ، تاب آنها را ندارند.
گازهای خردل، خانه نشین شش هایی شده است تا هوای تازه زندگی را مسلول كنند و هر روز شمارش نفس ها، شنیدنی تر باشد.
كسی از زجر گازهای خرد چه می داند، از آن همه تاول، از آن همه تنگ نفسی، كه هر نفس كه بر می آید، ذات حیات است.
بهره گیری رژیم بعثی عراق از بمب های شیمیایی در جنگ هشت ساله علیه ایران، برای همه جهان به اثبات رسید و این جنگ، رسوایی بزرگی را برای كشورهای غربی حامی صدام حسین، به بار آورد.
به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران شهرکرد :
كوروش صادقی، از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس در استان چهارمحال و بختیاری، كه اكنون در بنیاد شهید و امور ایثارگران این استان خدمت می كند، در تحقیقی جامع، رزمندگان این استان را به عنوان نخستین قربانیان بمب ها و سلاح های شیمایی رژیم بعث عراق معرفی كرده است.
در یادداشتی از این رزمنده سال های دفاع مقدس، این مسأله، به خوبی بیان شده است:
دشمن بعثی در جنگ تحمیلی، با وجود در اختیار داشتن انواع سلاح های جنگی با وجود حمایت های مستقیم 60 كشور جهان، هنگامی كه در مقابل رزمندگان ایران اسلامی كم آورد، دست به سلاح های كشتار جمعی شیمیایی زد.
رزمندگان اسلام، با استعانت از پروردگار و تأسی از انقلاب عاشورای امام حسین (ع) می جنگیدند و با عملیاتهای متعدد، هر روز به پیروزی هایی چشمگیر دست پیدا می كردند و هر روز، دشمن زبون را زمین گیر و ناتوان می كردند.
دشمن در این نبرد، از هیچ كوششی برای قلع و قمع رزمندگان اسلام دریغ نكرد و هر چه سلاح در جهان ساخته شده بود، برای شكست دادن رزمندگان اسلام به كار گرفت.
سوم اسفند ماه 1362 عملیات افتخار آفرین « خیبر » در منطقه عملیانی جزایر مجنون شروع شد و رزمندگان اسلام موفق شدند اهداف از پیش تعیین شده را به تصرف خود در آورند و یگان های پشتیبان برای حفظ و حراست از دست آوردهای این عملیات، یكی پس از دیگری وارد خطوط مقدم می شدند.
یكی از این یگان ها، گردان توحید از تیپ مقدس 44 قمر بنی هاشم (ع)، متشكل از رزمندگان استان چهارمحال و بختیاری، به فرماندهی سردار شهید سهراب نوروزی بود كه بیشتر نیروهای این گردان، از شهركرد، دزک، چُلیچه، وردنجان، طاقانک، بروجن و فارسان بودند.
در میان نیروهای این گردان، گروهی از بچه های یگان هوایی تهران نیز حضور داشتند، كه روز دوازدهم اسفندماه 1362 با هلی كوپترهای شنوك، وارد جزیره مجنون شدند و حفاظت منطقه را به عهده گرفتند.
هوا، گرم و شرایط بسیار سخت بود، محدودیت مهمات، كمبود آذوقه و آب، آن هم با بمباران های سنگین هوایی كه در ارتفاع پایین صورت می گرفت، عرصه را بر بچه ها بسیار تنگ كرده بود، اما بچه ها، هم قسم شده بودند كه هر طور شده از دستاوردهای عملیات حفاظت كنند.
مقاومت سرسختانه، هر روز در برابر پاتك های سنگین عراق سپری می شد.
این سومین روز از حضور گردان در منطقه بود، كه دیده بان گزارش می داد، تانك های عراق در حال پیشروی به سمت بچه ها هستند.
صدای چرخ های شنی تانك ها، بسیار نزدیك شده بود و حتی نیروهای پیاده در بین تانك ها با چشم غیر مسلح دیده می شدند.
درایت و توانمندی سردار شهید سهراب نوروزی، بچه ها را امیدوار می كرد و او با تلاش بی وقفه و شبانه روزی، بچه ها را هدایت می كرد و با حضور در سنگر های نیروهای تك تیرانداز و آر پی جی زن، روحیه آنها را تقویت می كرد.
دكتر عباس فروتن، در یادداشت های خود از جنگ شیمیایی عراق می نویسد: « در میان آتش و گلوله ها و گرد و غباری كه در هوای مرطوب جزیره تا مدتی معلق می ماند، جوان لاغر اندام و چالاكی با عینك ته استكانی مشاهده می شد كه از سنگری به سنگری می رفت و به بچه های تك تیرانداز و آر پی جی زن روحیه می داد و راهنمایی می كرد. »
فروتن ادامه می دهد: « او، معلمی بود از روستای چلیچه در اطراف شهرستان شهركرد، كه فرماندهی گردان را به عهده داشت. »
عباس فروتن در میان یادداشت های خود می آورد: « سهراب نوروزی؛ جوانی دوست داشتنی بود، كه نیروهایش با میل و رغبت قلبی كار می كردند، نه با اجبار و دستور، و شب قبل از انتقال به جزیره، بین نماز مغرب و عشاء، شهید نوروزی در زمینه سیر و سلوک، و سالک راه حق سخن می گفت. »
در این یادداشت ها آمده است؛ « سخنان شهید نوروزی، بی ریا و ساده و دلنشین بود، چون خودش، مؤمن و عامل به آنها بود. »
آتش دشمن، بسیار سنگین بود، پاتك های سنگین عراق با نیروهای زرهی، پنج روز متوالی ادامه داشت و گردان توحید، این پاتک ها را یكی پس از دیگری دفع می كرد. تعدادی از بچه ها، به شهادت رسیده بودند.
بسیاری از سنگرها، آسیب جدی دیده بودند و بچه ها، مدام خود را جابجا می كردند و حرارت آفتاب سوزان خوزستان و تشنگی بچه ها كه گاهی به 24 ساعت می رسید، كار را دشوارتر می كرد.
شهید نوروزی، مرتب به سنگر ها سركشی می كرد و به بچه ها امید می داد و مشكلات را تشریح می كرد. سرانجام پس ازهفت روز رشادت و دفاع جانانه، صبح روز نوزدهم اسفندماه، مأموریت گردان توحید با موفقیت به پایان می رسد و خط را به نیروهای تازه نفس یگان های دیگر تحویل داده و آماده شدند تا جهت استراحت، به پشت جبهه منتقل شوند.
تعدادی از رزمندگان این گردان، درباره این موضوع می گویند: « پس از اینكه به محل باند هلی كوپترها رسیدیم، تا ظهر منتظر ماندیم تا هاول گراف ( هلی كوپتر ) رسید و تعدادی از نیروها را سوار كرد و به پشت خط انتقال داد، و قرار شد تا یك ساعت دیگر برگردد و تعداد نیروهای باقیمانده را به پشت خط انتقال دهد. »
این رزمندگان دفاع مقدس ادامه می دهند: « در آن شرایط بحرانی، ایثار و گذشت نیروها این بود كه برخی از رزمندگان كه زودتر رسیده بودند و در صف انتقال به پشت خط قرار داشتند، از صف خارج شده و دیگر دوستان و همرزمان را برای انتقال به عقب، مقدم می دانستند. »
در خاطرات رزمندگان اسلام آمده است: « از جمله اینكه شاید شهید نوروزی، باید با همان گروه اول می رفت و وقتی از او خواستند تا با گروه اول به عقب خط برگردد، قبول نكرد و گفت: " نوروزی، با نیروهایش، نوروزی است. " و حاضر نشد تا بچه ها را تنها بگذارد. »
وقتی از آنجا قصد برگشت به عقب خط را داشتند، كلیه مهمات و ماسک های ضد گاز خود را تحویل دیگر نیروها دادند، چند ساعت طول كشید، اما خبری از هاول گراف نشد.
ساعت سه و نیم بعدازظهر بود كه ناگهان، چند هواپیمای عراقی شروع به بمباران منطقه كردند و محل استقرار باقیمانده بچه های گردان را به رگبار بستند، كه در این حملات، خوشبختانه آسیبی به بچه ها نرسید، اما چند لحظه بعد از آن، هواپیماهای عراقی مجدد آمدند و برای نخستین بار، شروع به بمباران شیمیایی منطقه كردند.
دود سفیدی، به سرعت كل منطقه و باند هلی كوپتر را گرفت، اگر چه پیش از آن، یكی دو نوبت، دشمن از بمب های سمی در جنگ استفاده كرده بود، اما این عملیات، نقطه عطف عرصه كاربرد وسیع و گسترده انواع عوامل شیمیایی به شمار می رفت كه در آن، هواپیماها و توپخانه های دشمن، به شلیك انواع بمب ها، راكت ها و گلوله های شیمیایی اقدام كردند.
در این بمباران، تعداد زیادی از رزمندگان گردان توحید استان چهارمحال و بختیاری، نخستین قربانیان بمب های شیمیایی شدند كه بیشتر از دیگران، مورد حمله این گونه جنگ افزارهای دشمن بعث قرار گرفتند.
این در حالی بود كه بچه ها، آشنایی لازم برای مقابله با عوامل شیمیایی را نداشتند و این، نخستین تجربه برخورد جدی با جنگ شیمیایی بود.
در آن سال، هنوز، رزمندگان وسایل حفاظتی نداشتند و همانگونه كه پیش تر اشاره شد، تمام مهمات و ماسك های خود را تحویل نیروهای جانشین داده بودند.
گرچه پس از بمباران شیمیایی، تعدای از بچه ها موفق شدند از چادری كه در آن نزدیكی بود، ماسک های دست ساز پارچه ای تهیه كنند، اما ساخت این ماسك ها دیگر دیر شده بود و بمب های شیمیایی تأثیر خود را گذاشته بودند.
به دلیل فاصله بسیار نزدیک با كانون انفجار، گاز خردل، اثر خود را گذاشته بود و پس از گذشت یكی دو ساعت، به تدریج ناراحتی چشمی بچه های گردان توحید شروع شد.
هوا، رو به تاریكی می رفت و علاوه بر مشكلات چشمی، حالت تهوع و استفراغ، لحظه به لحظه شدیدتر می شد و تعداد بیشتری را از پا می انداخت.
سردار شهید سهراب نوروزی؛ فرمانده گردان توحید، از همه بچه ها، به كانون انفجار شیمیایی نزدیكتر بود.
قدرت و توان حركت نداشت و به بچه ها تأكید می كرد كه با مقر تماس بگیرند، تا نیروها را زودتر منتقل كنند.
سر انجام، هلی كوپترهای ایرانی آمدند و بچه ها را ابتداء به محل اورژانس بیمارستان صحرایی خاتم الانبیاء ( صلوات الله علیه ) بردند و سپس، به اهواز و نقاهتگاه مصدومین شیمیایی در استادیوم تختی منتقل كردند.
در نقاهتگاه، یک اتاق، به عنوان I.C.U برای مصدومین بدحال مهیا شده بود و از میان كسانی كه در آن اتاق بستری شدند، تنها چند نفر زنده ماندند.
خدایار نصیری؛ یكی از بسیجیان نوجوان روستای وردنجان در شهركرد بود، كه دچار ضایعه شدید تنفسی و تورم ریه ها شده بود.
عبدالصمد رجبی؛ بسیجی شهركرد، صورتش شدید متورم شده بود و قابل شناسایی نبود.
كرامت الله سلیمانی، از فارسان، خدامراد همتی، فرهاد همتی، سبزعلی خدادادی و علی اكبر سلطانی، از روستای دزک، افراسیاب كیانی، علیرضا تركی، باقر موسوی، غلام مرادی و سید مرتضی هاشمی، از دیگر مصدومین شیمیایی استان بودند كه وضعیت جسمانی وخیمی داشتند.
سهراب نوروزی نیز كه در I.C.U بستری بود، حالت نیمه اغماء داشت، از حالش كه سؤال می شد، تنها می گفت: « الحمدلله، خدا را شكر. »، و هیچ مطلبی را از درد و ناراحتی ابراز نمی كرد.
علی جمعه دربانی هم بسیجی دیگری از روستای چلیچه، مانند سردار شهید سهراب نوروزی كه همشهری اش بود و در تخت مجاور این سردار بستری بود، همین حال را داشت.
آنان، نخستین رزمندگانی بودند كه به واسطه حمله شیمیایی دشمن بعثی، به شهادت رسیدند.
در این بین نیز، كرامت الله سلیمانی در سال 1380 و سید مرتضی هاشمی درسال 1387، پس از چند سال تحمل درد و رنج ناشی از عوارض بمب های شیمیایی به شهادت رسیدند.
كارشناسان معتقدند؛ حجم كاربرد عوامل شیمیایی در عملیات خیبر، بی سابقه بود و تأثیر عوامل به كار گرفته شده و پایداری آنها نیز با گذشت بیش از دوازده روز از حمله شیمیایی مشهود بود.
هنگامی كه كارشناسان و محققان سازمان ملل به منطقه اعزام شدند، عوامل شیمیایی را در منطقه شناسایی، نمونه برداری و تجزیه كرده و نوع آن را تشخیص و ثبت كردند.
در گزارش ناظران بین المللی به گازهای تاول زا به خصوص خردل نیتروژنه و موستارد، اعصاب، خفه كننده و ناتوان كننده اشاره شد و در گزارشی، تحویل دبیركل وقت سازمان ملل ( خاویر پرز دکوئیار ) گردید.
ایران، در جریان هشت سال جنگ تحمیلی عراق، یكی از بزرگترین قربانیان سلاح های شیمیایی محسوب می شود كه از سوی رژیم بعث عراق، علیه نیروهای نظامی و غیرنظامی کشورمان به كار رفت.
هفته گرامیداشت دفاع مقدس؛ بهترین فرصت برای بررسی هشت سال رشادت و ایثار رزمندگانی است كه از مهین خویش دفاع كردند. /س