به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران مشهد،
حتي زمين هم از شرم حضور خورشيدي با اين عظمت، در خود احساس حقارت ميكند چه رسد به انسانها...
ارادت است و محبت كه در قامت انسانهاي شيفته و واله وارد صحن و سراي حرم مطهر ميشود. اينجا تمام هستي دست بر سينهي ادب گذاشته و چشمهاي خود را بر گنبد و گلدستههاي اميد ميدوزد.
كبوترانند كه كودكانه در اين ديار دلهاي خود را به پنجرههاي فولاد دخيل ميكنند و عشق است و شور كه اشكريزان در گوشههاي رواقها و صحنها دستهجمعي رضا رضا ميخوانند.
اين قطرهها به سمت شما رود ميشوند آخر در اين ديار كه درياتر از تو نيست
رنگ و بوي كريمانهي عنايت و حضور در پيشگاه بزرگان در واژهواژههاي كتيبههاي صحنها موج ميزنند گويي براي دريا شدن هر لحظه دعوت ميشوي...
لحظه گفتم! لحظاتي كه در محضرش مينگري و چشمانت را بال و پرهاي بهشتي كبوتران و نگاههاي پرمعناي زائران، لبريز از ارادت ميكنند.
حس زيباي ورود به هر رواق و صحن را كه گويي از زير قرآن عبورت داده و وسط هر صحن به شريعهي شيعه بودنت اعتباري آبگونه ميدهند، نميتوان هيچگونه وصف كرد. درست مثل ثانيههاي باراني كه اشكها از گوشهي چشمان روايتگرت روانه ميشوند و ميگويي:
باراني است حال و هواي دو ديده ام اينجا هميشه کاسه ي چشمم شکسته است
پشت پنجرههاي فولاد، زيارت، سقاخانه، نواي زيباي نقاره، صداي صلوات، بوي ملكوت؛ همه و همه گوش جان را مينوازند و تو بيصبرانه اشك ميريزي.
و باورت نميشود...
باورت نميشود گاهي كه تا به اين حد فقير شدهاي و بهشت برين را برايت آماده كردهاند تا طلب كني هر آنچه كه تو را بهشتي ميكند.
اينجاست كه ميفهمي حتي اگر گناهكارترين هم باشي، راهي برايت تا هميشه باز است...
آري...
از كعبه صفاي اين حرم بيشترست س/...