به گزارش مجله
شبانه باشگاه خبرنگاران، وبلاگ نون والقلم در جدیدترین یادداشتش نوشت:
شش قرن بعد از مسیح ، شخصی بزرگ به دنیا آمد که دنیا را با پدیده های شگرف ، که در همان لحظات اولیه آمدنش بوقوع پیوست ، متحیر ساخت . آن شخص والا مقام کسی جز حضرت محمد [صلی الله علیه وآله] نبود . آن محمدی که بعداً بخاطر ادب و احترام و امین بودنش ، نامش فراگیر آن سرزمینی شد که جز جهل وگمراهی ، نفرت و عداوت ، جنگ و خونریزی در آن قد علم نکرده بود . آن محمدی که قبل و بعد از بعثتش ، همگان را ، جز تعداد افرادی که منفعت خود را در خطر می دیدند ، شیفته اخلاق و رفتار و منش خود کرده بود ، تا آنجاییکه حاضر بودند همه سختیها و مشقت ها را با جان ودل خریده و هستی خود را بدون چون و چرا در راه او فدا نمایند .
براستی حضرت محمد (ص) چه کرد بر دلهای آنان ؟
آیا او به وسیله خشم و ظلم و شمشیر ، قلبهای مرده را بدست آورد ؟
نه ، این رأفت و مهربانی و عشق ورزیدن پیامبر به خلق بودکه قلبهای مرده را تسخیر خود کرده و به دنبال خود میکشاند . قلب او چنان سرشار از مهر و محبت بود که تحمل گمراهی دیگران را نداشته و خود را برای هدایت آنان ، چنان به رنج و مشقت می انداخت که خدا به او فرمود : «لعلّک باخع نفسک الاّ یکونوا مؤمنین ؛ ای رسول ما تو چنان در اندیشه هدایت خلقی که خواهی جان عزیزت را از اینکه ایمان نمی آورند هلاک سازی».(سوره شعراء، آیه 3)
جان های عالم فدای تو ای پیامبر رحمت و مهربانی
چه کنم از اینکه زبانم و سخنم در بیان وصف تو قاصرند
ای پیامبر عزیز ، حتی انسان های منصف شرقی و غربی که در مورد منش و رفتار تو مطالعه و تحقیق کردند ، انگشت به دهان ماندند و زبان به تمجید از تو نمودند . که به چند نمونه از آن اشاره می نمایم .
گوستاولوبون از جمله خاورپژوهان بلندپایه فرانسوی می نویسد : محمد از اعقاب خاندانی شریف و برجسته بود. هرچه به چهل سالگی نزدیک می شد بیشتر مجذوب معنویت می گردید . پیامبر در مدینه یک حکومت اسلامی تشکیل داد و بخش مهمی از وقت خود را صرف امور اخلاقی، اجتماعی و مناسبات سیاسی و امور نظامی کرد زیرا کار دین و دنیا را از هم جدا نمی دانست. با آن که پیامبر به تمامی امور رسیدگی می نمود از فرط فروتنی محبوب همگان بود . باید بگوییم محمد[صلی الله علیه وآله] از بزرگ ترین مشاهیر تاریخ است. وی درصدد بود قومی را که در توحّش بودند به سوی معنویت سوق دهد که موفق شد و از این لحاظ بر تمام مصلحان دیگر رجحان داشت ( ویل دورانت، تاریخ تمدن، بخش اول از عصر ایمان، فصل هشتم )
مونتگمری وات استاد مطالعات اسلامی و شرق شناسی در دانشگاه ادینبورگ انگلستان بود. حوزة اصلی مطالعاتش سیرة پیامبراکرم، تفسیر قرآن، فلسفه و عرفان، رابطه اسلام و مسیحیت و تاریخ جهان اسلام بود. وی در وصف رسول خداصلی الله علیه وآله می نویسد: درست است که می گویند نارضایتی های اجتماعی و انحطاط امپراتوری های ایران و روم موجب توسعة اسلام گردید اما نشر و گسترش این ایین بدون صفات و فضیلت های رسول اکرم امکان پذیر نبود.
( مونتگمری وات، محمد پیامبر و سیاستمدار، ترجمه: اسماعیل والی زاده، ص296ـ294 )
آنه ماری شیمل محقق و دانشور آلمانی اگرچه مسلمان نبود اما به تمدن و معارف اسلامی در تمامی ابعاد آن عشق می ورزید. وی یادآور شده است: جنبه ای دیگر از زندگی پیامبر که امکان دارد با ذائقه غربی ها موافق ننماید، دین و دولت را درهم آمیختن است و این حالت، برهانی است روشن بر نقش منحصربه فرد محمد، شاهدی بر عظمت مقامش و حقیقت رسالتش. مگر می شود خداوندی که او را به سوی مردم مبعوث کرد در دلش نیافکند که امتش را به نیکوترین وجه هدایت کند. (آنه ماری شیمل، محمدرسول خدا، ترجمه: حسن لاهوتی، ص 91-90 )
اشپولر در زمینة مباحث شرقی از مراکز علمی چندین کشور موفق به اخذ درجة دکترا گردید. وی به پانزده زبان آشنایی کامل داشت و از جمله مستشرقان آلمانی است که دربارة فرهنگ و ملل اسلامی در خاورمیانه و سایر قلمروهای جهان اسلام تحقیقات و مطالعاتی انجام داد. وی در دانشگاه برلین، مونیخ، گوتینگن و هامبورگ استاد رسمی کرسی اسلام شناسی و تاریخ مناطق شرقی بود. وی می نویسد : مشاجرات و تردیدهای ادوار نخستین مسیحیان که سیمای حضرت محمد را برخلاف حقیقت آن چه بود، نشان می دادند، بی چون و چرا باطل است و در این که محمد نسبت به رسالت پیامبری خویش صادق بوده، هیچ گونه تردیدی وجود ندارد. هیچ کس نمی تواند منکر شود که ظهور آن حضرت جلوی بسیاری از خلاف ها و افراط کاری ها را که در جوامع آن روز رایج بود گرفت و از همان مراحل نخست سیمایش در جوامع اسلامی مورد تجلیل و تکریم قرار گرفت و عصمت و لغزش ناپذیری او امر مسلمی گردید و کردار و رفتارش به عنوان نمونه عالی نگریسته می شود (برتولد اشپولر، جهان اسلام، ترجمه: دکتر قمرآریان، ص42ـ41 )
همانطورکه ملاحظه دارید در این چند دهه اخیر افرادی هستند که با کتاب ،کارکاتور و فیلم های مزخرف و بیهوده ، سعی در خاموش نمودن نور خدا ، بادهان نجس خود هستند که باید به آنها بگوئیم زهی خیال باطل ، و اینان همان کور دلان و دشمنان قسم خورده ای هستند که خدا در قرآن به آنان اشاره فرموده است ، یعنی یهودیان صهیونیست ، و کاملا مثل روز روشن است که آنان هیچ غلطی نمی توانند بکنند ، تا آنجایی که خودشان هم به این امر واقفند ولی جای بسی سوال است ، که چرا در تکرر این اهانت ها هنوز کوشا هستند ؟
انشالله به زودی زود م-ح-م-د عصر ما هم ظهور خواهد کرد و در کنار چهره دلربایش به سخنان روح انگیزش گوش جان سپرده و مدام ، درحین ریختن اشک شوق ، به او بگوئیم خدا را شکر که این جمعه آمدی و پرده از چهره گشادی و دیگر از غم هجران تو سخنی نمیگوئیم