ه گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران
می خوایم بریم شابدالعظیم
چند روز قبل در جلسه ای شرکت داشتم که موضوع آن مربوط به بهشت زهرا بود.صحبت های زیادی مطرح شد که نشان می داد مسئله مدیریت در بهشت زهرا پیپچیدگی های خاصی دارد اگر ما به اصطلاح« مو» را می بینیم مسئولین و دست اندرکاران«پیچش مو» را می بینند. یکی از دوستان که کنارم نشسته بود اشاره به تصنیف قدیمی کرد که عنوان همین یاداشت است.
یکی از ویژگی های زندگی در گذشته این بود که معمولا گورستان ها در کنار زیارت گاه ها قرار داشتند و مردم برای تفریح و غذا خوردن و ... در برخی از ایام به آنجا می رفتند.این تصنیف هم گویای این مسئله است:
می خوایم بریم شابالعظیم
شامی و دیزی بپذییم
افراد برای شستن میت داوطلب بودند و آن را ثواب می دانستند اما آیا امروزه «مرده شور» همان جایگاه قبلی را دارد؟اگر کسی به خواستگاری بیاید و بگوید «مرده شور» است چه جوابی می دهیم؟ اصلا چرا کار کردن در مرده شور خانه امروزه به عنوان و برچسب مناسبی نیست؟ چرا این شغل به دلیل فشار های روانی وارده بر افرادبه عنوان مشاغل سخت و زیان آور محسوب نمی شود؟ چرا اجازه نمی دهیم گورستان ها در محل زندگی مردم دایر شود و چرا باید بیرون از شهر یا محل زندگی باشد؟ نکته دیگر ما برای « مرگ آگاهی» چه کارکردیم؟سیاستگزاری مرگ در کشور چگونه است؟چرا در طرح تفصیلی شهر ها گورستان ها جایگاهی ندارند؟
من به عنوان مددکار اجتماعی در مقابل کارکنان بهشت زهراها و مرده شور ها وخانواده محترم شان سر تعظیم فرود می آورم.سختی کارشان را درک می کنم گرچه نمی توانم کاری انجام دهم.