معجزه امروز به رنگ خودمون بود.یک کامیونت قرمز رنگ ناجی ما بود.از روبروی پایگاه سوار شدیم و به طرف تهران حرکت کردیم.

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، میلاد صمیمی نعمتی در وبلاگ تارنمای یک نجاتگر آورده است:

خوب بلاخره تموم شد...

انقدر این پست حادثه داشت واقعا نفسمون گرفته شده بود.

طبق معمول ماشین برای برگشتن به تهران گیر نمیاد و باید منتظر معجزه باشیم.

معجزه امروز به رنگ خودمون بود.یک کامیونت قرمز رنگ ناجی ما بود.از روبروی پایگاه سوار شدیم و به طرف تهران حرکت کردیم.

وحید خلجی  هم بامن اومد که بریم لرستان برای ارزیابی بهداشتی چنتا روستا و از اونطرف باید میرفتم تبریز برای بحث خدمت رسانی در مناطق زلزله زده.

چند ساعتی گذشت و رسیدیم به تهرانپارس به آسماعیلی زنگ زدم سریع اومد دنبالمون با ماشینش سجاد شعبانی هم اومد و چهار نفره رفتیم به سمت دلفان در استان لرستان.

بیحال بودم هوای پلور سرد بود  سرما خورده بودم.

پشت خوابم داشت میبرد.ساعت 2 بامداد شده

نزدیک پلیسراه توره بودیم.

ترافیک از دور معلوم بود...به بچه ها گفتم به جان خودم تصادف شده در حد المپیک J

همه گفتن نه بابا!!

گفتم آره بابا...از دور حدس زدم بلند گفتم بیا اونم خودروی نجات پرژاکتورها رو زده بالا...گردون هم روشنه...

کلا سرماخوردگی را یادم رفت...

ترافیک کیپ تا کیپ جاده را گرفته بود.

سریع با وحید خلجی پیاده شذیم گفتم وحید بجنب کاور بیار...

خودم کیف امداد را براداشتم و همراه با هد لایتم به سمت  محل حادثه راهی شدم.

به اسماعیلی گفتم ماشین رو انورطر خارج جاده بزن کنار ما میاییم.

رفتم صحنه واقعا وحشتناک بود.

یک کامیون ولوو زده بود پشت یک ماک با بار گچ...

کابین کاملا متلاشی شده بود.



وحید کاور را اورد و پوشیدم.

هد لایت را روشن کردم.



همه مردان بیابون که راننده های خودروی سنگین بودن یا راننده اتوبوس همه اومده بودن کمک کنن

کلا همه نگران این بودن که طرف نمیره و زودتر از اون جهنم داخل  کابین خلاص بشه.

پاهاش به شدت میلرزید و ترسیده بود.

هر چند ثانیه هم داد و بیداد میکرد و التماس میکرد نجاتش بدیم و ما هم تمام تلاشمون را کردیم.

به بچه های پایگاه توره که داشتن کار میکردن گفتم من صمیمی هستم از بچه های امدادو نجات میتونم کمک کنم.گفتم بسم الله ..

رفتم  اطراف را بررسی کامل کردم و از جلوی ماک رفتم بالای قسمت بار از نزدیک وضعیت مصدوم را بررسی کردم و امکان رهاسازی از بالا را بررسی کردم.

 سریع به وحید گفتم اچ ان ای را آماده در صحنه داشته باش احتمال هر اتفاقی تو این صحنه هست.

از بالا اصلا امکان رهاسازی نبود زیرا پای مصدوم زیر داشبور و فرمون گیر کرده بود و هر فشاری از بالا باعث آسیب دیدن اومیشد.

چند ثانیه عملیات را تعلیق دادیم و با هم فکری هم برای رهاسازی مصدوم فکر کردیم.

به بچه های اورژانس گفتم سریع بیایین رگ بگیرید به بچه های خودمون گفتم اکسیژن بیارید سریع..گفتن آمبولانس ماموریته از بچه های اورژانس باید بگیریم.




شارژ اکسیژن پرتابل اورژانس تو ماموریت قبلی تموم شده بود و آنها هم از ماموریت به این ماموریت اومده بودن.


کیف امداد کمری من همیشه همرامه ...تکنسین اورژانس به همکارش که پایین خودرو بود میگفت فلان وسیله رو بیار اون میدوید میرفت بیاره بهش میگفتم بابا نرو اینجا هست من دارم.تند تند وسیله بهش میدادم ..گارو ...آنژیوکت،ست سرم،سرنگ..دگزا.باند چسب.گاز استریل و هرچیزی که فکرشو کنید...

اورژانسیه خوشش اومده بود :)



سریع با کمک هم رگ گیری از مصدوم را انجام دادیم و من سرم را بالای کابین کامیون نصب کردم و بعد رفتم دوباره بالا جریانش را برقرار کردم و چنتا آمپول که اورژانس داد زدیم براش.

مصدوم یک پا  زیر پدال بود و له شده بود.سریع پدال بر را نصب کردیم و پدال را بریدیم.

به بچه های نیرو انتظامی گفتم آب میخواهیم آب.سریع آب اوردن و من حین عملیات به همه بچه ها آب دادم دهن همه خشک خشک شده بود.

مردم کمک کردن و  خاک پاشی انجام شد. راننده کامیون هم چنتا از گونی گچ ها رو داد و با کمک بچه های پایگاه امداد نجات توره کل محل مستعد خطر را که روغن و گازوئیل ریخته بود گچ پاشی کردیم.



وقتی تثبیت منطقه تمام شد.

حالا نوبت یک اقدام نجات بخش بود..

به انجمی گفتم در را باید از جا کند.فرمون هم با جک میدیم بالا ...

همه این کارا را انجام دادیم.

فک جواب نمیداد آهنهای خودرو خیلی قوی بود.

تا جایی که میتونستیم با کمک هم فک را بالا زدیم.

کمی مصدوم خلاص شد.

پاهاش میلرزید.تمام جونش خونی بود و بچه ها خونریزیش را کنترل کرده بودن.

شاگرد بدبخت و نگون بختش در کابین خواب کاملا له شده بود. اثری ازش نمونده بود.

راننده هم از این قضیه کاملا ترسیده بود.

به پیشنهاد بقیه صندلی را هم از پایه کندیم.

من رفتم طرف چپ فک را نگه داشتم.

به بچه های اورژانس گفتم سریع بک بردتون را بیارید.همون بالا بکشیمش رو بک برد تثبیتش کنیم بیاریم پایین.

در همین حال و هوا راننده کامیون تا آزاد شد با تمام آسیبهایی که دیده بود عین فشنگ پرید رو فک و از رو فک پرید روی دوش من...

هم خندم گرفته بود و هم شکه شده بودم. وحید سرم مصدوم را دستش گرفته بود .بهش گفتم از پشت بگیریدش.آروم زانو زدم رو جاده که پر از روغن و گازوئیل و گچ بود و چهار زانو تا دم آمبولانس که خیلی به صحنه نزدیک بود رفتم.کار دگه ای نمیشد کرد.با چند حرکت کوتاه مصدوم را کنار برانکار گذاشتیم و سریع از بچه ها خدا حافظی کردم و رفتم تمام بدنمون پر از خون و گازوئیل و گچ و روغن شده بود.

تو دلم گفتم طرف الکی الکی نجاتگر سواری هم کرد اونم تو سه سوت

همه مردم هم با هم صلوات فرستادن که بعد از چندین دقیقه عملیات نفس گیر تونستیم مصدوم را زنده از لای آهنهای خودرو بیرون بکشیم.

به نظرم خیلی شانس داشت البته تعریف از خودمون نباشه من و وحید که جفتمون کاردان عملیات نجات هستیم و ترم آخر کارشناسی مدیریت عملیات امدادو نجاتیم.البته وحید دانشگاه آتش نشانی درس میخونه.بچه های پایگاه توره هم هر کدام برای خودشون  رستمی هستن تو عملیات نجات جاده ای ولی عملیات نجات از خودرو های سنگین یکی از  موارد بسیار تخصصی است و توی کشور کمتر به اون توجه شده.طی تحقیقاتی که تو دانشگاه روی این تصادفات و نحوه نجات تو این خودرو ها انجام داده بودم توانستیم یک عملیات حرفه ای و سنجیده و خوبی را انجام دادیم.

شب عجیبی بود ساعت نزدیک 3 شب شده بود و ما هنوز در عجب بودیم که این چند روز تصادف خودرو سنگین تو پایگاه نداشتیم ولی تا از پایگاه زدیم بیرون تو یه شهر دیگه همچین حادثه ای به راهمون خورد.

خدا رو شکر تلفات بیشتری نداشت ولی یک نفر در عین بیگناهی باز هم کشته شد.به بدترین شکل ممکن...

صحنه بدی بود.

بگذریم.درسهای آموخته شده از این حادثه:

1.همیشه یک منبع نور مثلا یک چراغ پیشانی همراه داشته باشید .در عملیات نجات نور کافی یکی از شرایط انجام عملیات موفقه

2.همیشه یک کیف کمری همراهتون باشه در عین سادگی هم دستان شما آزاد است هم میتونید خیلی از موارد و وسایل مهم و ضروری را همراه خود داشته باشید و از ان در عملیات  استفاده کنید.

3.تجربه نشون داده همیشه یک یا دوسطل در بسته پر از شن و ماسه یا خاک درخودروی نجات همراه داشته باشید تا بتوانید در کمترین زمان محل حادثه را ایمن کنید و از سر خوردن در هنگام عملیات جلوگیری کنید.

4.همیشه تثبیت پزشکی را کامل انجام دهید و بعد ادامه عملیات را پیگیری کنید.

5.از نیروی اماده در صحنه که همان تماشاچیان هستند استفاده مثبت کنید و با قاطعیت خود انها را رهبری کنید.

6.دستگاه اطفاء حریق اچ ان ای را آماده در صحنه تصادف داشته باشید و در موارد لازم کف پاشی انجام داده یا حریق احتمالی را سریع اطفاء کنید.

7.با نیروی های اورژانس همکاری لازم را داشته باشید.

همراه خود داخل خودروی نجات آب آشامیدنی و مواد غذایی که انرژی دارد همراه داشته باشید زیرا ممکن است عملیات ساعتها طول بکشد.البته این یک مورد کلی است و جای بحث زیاد دارد.

8.همیشه برای کنترل مصدوم یک یا دونفر را مشخص کنید و از لحاظ روانی مصدوم را کاملا آروم کنید.در این حادثه روی این نکته خیلی کم کار کردیم .

9.بچه های آتش نشانی هم در تصادفات خیلی کمک میکنن در این صحنه هم بعد عملیات محل حادثه را شستشو دادن.

10.فیلتر های ست نجات را تمیز نگه دارید.سوخت چک شده باشد و همیشه آماده عملیات باشد.

11.کلاه ایمنی و دستکش مناسب عملیات فراموش نشود.

12.ایمن باشید و ایمن بمانید..صمیمی

 جا داره از وحید خلجی و بچه های ژایگاه توره بخاطر تلاشهاشون تشکر کنم.

تصاویر را نیز وحید خلجی زحمتش را کشیده.

 نجاتگران شرکت کننده در عملیات: انجمی از پایگاه توره.لیست اسامی بچه های پایگاه را فردا میزنم.


اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.