به گزارش سرويس بينالملل باشگاه خبرنگاران، پايگاه اينترنتي روزنامه الجريده کويت در مقاله اي به قلم "مروان معاشر" نوشت: در دوره اي مشخص، نفوذ آمريکا در ميان اعراب قطعي بوده تا جائيکه برخي ها مي گفتند چنانچه واشنگتن عطسه کند، همه منطقه دچار زکام و سرماخوردگي مي شوند! اما اکنون زمان تغيير کرده و عوامل متعددي ما را به سمت اين تغيير ديدگاه رهنمون کرده، که از بارزترين عوامل آن است که سياست هاي آمريکا با تغيير رويدادهاي منطقه هماهنگ نشده است.
نويسنده مقاله با بيان اينکه، بحث و جدل ها در زمينه انتخابات رياست جمهوري پيش رو، بار ديگر حکايت از دوره اي دارد که واشنگتن در آن با اعطاي پاداش به دوستان و مجازات دشمنان، تعيين کننده نتايج همه رويدادها و تحولات بود، اضافه کرد: چنانچه آمريکا بخواهد اهميت خود را در منطقه به دست آورد بايد از اين ديدگاه کهنه درباره ماهيت نقش خود در جهان عبور کند و با خاورميانه جديد هماهنگ شود؛ منطقه اي که ساکنان آن آگاهي روز افزوني درباره ميزان توانمندي خود و حقيقت شکاف موجود بين سياست هاي آمريکا و ارزش هاي اين کشور دارند.
امروز افکار عمومي جهان عرب خوب مي دانند که آمريکا در مسايلي که براي عربها داراي اهميت است جايگاه خود را از دست داده است، اين انديشه با ترديد آمريکا يا ناتواني اين کشور در زمينه انجام اقداماتي قاطع در مسايل گوناگون طي سالهاي اخير تقويت شده است.
در ادامه اين مقاله آمده است: در زمينه سياسي، اکثريت بر اين ديدگاه هستند (صرف نظر از درستي آن) که آمريکا بجاي حمايت از فرايند تغيير که زمينه را براي استقرار اصول چند جانبه گرايي وسيستم حکومتي مبني بر انتخابات آماده مي کند، از هر ديدگاهي که غرب آن را مطمئن تر وبهتر مي داند حمايت مي کند. بر اين اساس، شکست روساي جمهور آمريکا در دوره هاي مختلف در پايبندي جدي به فرايند صلح بين فلسطيني ها و اسرائيلي ها ، باعث کم شدن اهميت واشنگتن شده است.
مسئولان آمريکايي در استفاده از برگه هاي بازي براي صلح ترديد داشتند يا اساسا نمي خواستند از آن استفاده کنند و در نتيجه آمريکا در حاشيه قرار گرفت و انديشه ناتواني روساي جمهور آمريکا در انجام اقدامي مستقل براي محقق کردن صلح، شرايطي را رقم زد که بيشتر ملت هاي منطقه را به اين امر واداشت که در اين پرونده از آمريکا دلسرد و نااميد شوند .
اين مقاله در ادامه با اشاره به شکست هاي آمريکا در عرصه نظامي اشاره و تصريح کرد: در زمينه نظامي هم، اذهان افکار عمومي درباره نفوذ آمريکا در منطقه به علت جنگ عراق، همچنان منفي است؛ جنگي که سربازان در ميدان نبرد در طول چند هفته پيروز شدند اما تاکنون اهداف سياسي خود را محقق نکرده است. بخش بزرگي از جامعه عرب اين سوال را مطرح مي کنند که اساسا فايده و اهميت ارتش آمريکا که از فرداي جنگ عراق و اشغال اين کشور، ده سال در آن حضور داشته چه بوده است ؟
ناتواني اقتصادي آمريکا، توان ديپلماتيک و سياسي اين کشور را از لحاظ ميداني ضعيف و ناتوان کرده. امروز ديگر انتظارات درباره کمک هاي آمريکا به عنوان عامل اصلي تحولات اقتصادي منطقه ضعيف شده است.
اين مقاله در ادامه با طرح اين سوال که آمريکا براي احياي مجدد نقش خود در منطقه بايد چه اقدامي انجام دهد نوشت : نخست اينکه رئيس جمهور آينده آمريکا بايد مشکل صلح بين عرب و اسرائيل را در پيش روي خود ببيند. آمريکا همچنان بارزترين هم پيمان و تنها شريک اسرائيل است که مي تواند در اين زمينه ايفاي نقش کند .
دوم اينکه آمريکا بايد فرايند تحول سياسي در جهان معاصر عرب را بپذيرد.
آمريکا بايد اعتراف کند که اسلام، دشمن او نيست اگر آمريکا در صدد احياي اعتبار خود است بايد اين مساله را به رسميت بشناسد که شهروندان عرب، خود بايد رهبران خوشان را انتخاب کنند. آمريکا بايد بجاي تکيه کردن بر مفاهيم کهنه و قديمي که برخي محافظه کاران به آن تکيه مي کردند، بر موضوعي تمرکز کند که باعث تفاوت آشکار در سياست هايش شود.