بارگاه ملكوتي اين بزرگوار از سلاله پيامبر اكرم (ص) درشهرستان بادرود و 38 كيلومتري شمال غربي نطنز بوده و تا جاده ترانزيت تهران – جنوب 12 كيلومتر فاصله دارد ،حضرت امامزاده آقا علي عباس از فرزندان بلافصل امام موسي كاظم هفتمين امام ما شيعيان مي باشند كنيه مبارك حضرت آقا علي عباس (ع)، ابا ايوب است .
نحوه شهادت آقا علی عباس و شاهزاده محمد نقل از کتاب سفرنامه صفاالسلطنه نایینی باد =بادافشان یکشنبه دوازدهم :صبح از قرب قریه ی باد که اسم اصلی آن باد افشان است و از قرار مذکور شهری بوده که چهار فرسخ طول و عرض آن بوده گذشته در چاپارخانه ی قریه ی خالدآباد پنج فرسخی مغار منزل شد . گویند از مستحدثات خالدولید است. خالدآباد در گود ریگ یک فرسخی خالداباد از دور بقعه ی امام زاده علی عباس و ابی محمد که از اولاد حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام بوده اندنشان دادند.تففصیل این دو امام زاده از قراری که در بعضی از تذکره ها نوشته شده اینستکه چون حضرت عرش رفعت امام ثامن علیه السلام در خراسان ولایت عهد یافتند منتسبان خانواده ی امامت از مدینه ی طیبه متدرجا عزیمت تشرف به حضور مبارک نمودند از جمله این دو امام زاده شدرحال نموده چون به فین کاشان رسیدند بعضی از دوستان آن ها را از استعجال منع نموده گفتند چندی در این حوالی به سر می باید برد تا حقیقت امر و چگونگی حال امام علیه السلام معلوم شود لهذا اربعینی را در فین و بعدها بر حسب استشاره با دوستان و معاشران به شهر باد افشان که گمان وجود شیعیان داشتند آمدند.بعد از چهل روز خبر رسید که مامون غدر کرده آن حضرت را زهر خورانده شهید کرده است.این دو امام زاده متحسر و متحیر مانده در این محل به شرایط تعزیت داری پرداختند .دوستان و شیعیانی هم پیرامون ایشان مجتمع شده علی الظاهر اظهار مهربانی و غمخواری می کردندو چون خبر ایشان در اطراف منتشر شد و از جانب مامون جمعی نامزد شدند که از سادات علویه هر که را در اطراف بر سر سرکشی و جمع آوری مردم ببینند برایشان تاخته جمعشان را پریشان نمایند. مامورین چون به این صفحات رسیدند و ذکر مردم داری و بزرگواری این دو امام زاده را شنیدند به باد آمده پیرامن باد را چون گرد فرو گرفتند مردم باد چون دشمن را قوی و حال سادات را آشفته یافتند از امداد ایشان استنکاف نموده آن ها را با معدودی از شیعیان که در تشیع خلوصی داشتند مخذول گذاشتند. سادات چون چاره جز مقاتله نداشتند همت بر مدافعه گماشتند و مقابله نموده جنگی سخت مردانه بکردند و چون تاب مقاومت نیاوردند به فحوای الفرار ممالایطاق من سنن المرسلین فرار نمودند . شاید جانی از آن مهلکه بیرون توانند برد امام چون قضای الهی به شهادت ایشان شهادت میداد چون به گود ریگ رسیده بودند اباایوب که برادر کهتر بود از اسب درافتاده ابااسحق علی عباس به پرستاری او پرداخته در این اثنا دشمنان در رسیدند و عطش نیز که دشمنی اغوی بود غلبه نموده تاب مقاتله نداشتند .به هر حال سوار شده جنگ و گریز رو به باد نهادند و در خارج قلعه ی باد ملتمس آب شدند. مردم آبی شده آب ندادند .امام زادگان آنها را نفرین نموده باز غرق جهاد گردیدند و چون فرصت یافتند باز فرارا به جانب گود ریگ شتافتند بعضی از مردم باد دشمنان را با دست راست اشاره و ارائه نمودند که از آن طرف فرار کرده اند و دشمنان به آنها رسیده هردو را در آن ریگ زار به درجه شهادت رسانیدند. گویند به نفرین امام زادگان هنوز دست و آستین راست آن طایفه که نشان ایشان را داده بودند از آستین و دست چپ کوتاهتر است خلاصه پس از شهادت نیز کس را یارای دفن ایشان نبود بعد از سه روز زنان خالدآباد گفتند ماهم چون زنان بنی اسد که اجساد طاهره شهدای کربلا را به خاک سپردند به دفن ایشان اقدام نموده از قتل و اسر باک نمی داریم بعضی مردان نیز با زنان همراهی کرده جسد آن بزرگواران را هم در گود ریگ به خاک سپردند اما مزار ایشان از انظار مستور بود تا در عصر حضرت عسگری علیه السلام به اشاره امام مکشوف گردیده کراهات باهره ایشان مردم را به مقامات ظاهره و انساب طاهره ایشان دلالت نموده و مینماید گویند حضرت امام حسن عسگری علیه السلام غلام سیاهی از ممالیک خود را برای خدمت مزار و تولیت قناتی که در قرب خالدآباد به اشاره آن امام حفر و با مزرعه عسگریه احداثی آن جناب وقف مزار آن دو بزرگوار شده مامور فرمودند و قریب هفتاد نفر از اولاد آن غلام هنوز در آنجا هستندو این بنده یکی از آن ها را دیده احوالپرسی نمودم گویند آب عسگریه را مردم باد متصرف شده منافع آن را اغتصابا میبرند باد و خالدآباد از توابع نطنز است از خالدآباد شبگیر شد
خودتون منو دعوت کردین تو خواب. بطلبین بیام به پابوستون.
مراد دلمو خودتون پیش خدا شفاعت کنید
التماس دعا دارم