به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران ؛ کتاب "طعمهها؛ در حرمسرای قذافی" نوشته "آنیک کوژان"، با روایت زندگی یکی از دختران جوانی که قربانی هوسرانیهای قذافی شده، سعی در بررسی "نظام بردهداری، فساد، ارعاب، تجاوز و جنایت" در دوره پیشین لیبی دارد.
آنیک کوژان که یکی از روزنامهنگاران زن روزنامه لوموند است و پیش از این در سال 2010 بابت نگارش کتاب "عرصهها" برنده جایزه "آلبر لوند" شده، کتاب جدیدش را بر اساس سفری که چند روز پس از مرگ معمر قذافی به لیبی کرده، نوشته است.
روزهای پس از 20 اکتبر سال گذشته یعنی 2011، وقتی حکومت چهل و دو ساله قذافی با قتل او به پایان رسید، آنیک کوژان در طرابلس، پایتخت این کشور، همزمان با نوشتن گزارشهایی برای روزنامه لوموند، مشغول تهیه گزارشی درباره نقش زنان در انقلاب لیبی بود.
این روزنامهنگار قبل از این که برای اولین بار قدم به لیبی بگذارد، یک ویژگی انقلاب این کشور برایش عجیب بود: "غیبت زنان."
او که از طریق تصاویر و فیلمهایی که طی اعتراضات کشورهای عربی منتشر میشد، دیده بود که چگونه زنان مبارز تونسی و مصری در خیابان حیبب بورقیبه تونس و میدان تحریر قاهره، پا به پای مردان در انقلاب کشورهایشان شرکت دارند، دریافت که زنان لیبیایی به طرز مشکوکی از عرصه انقلاب دورند.
همکاران این روزنامهنگار نیز وقتی از سفر لیبی به پاریس باز میگشتند به او میگفتند که طی اقامتشان نزد شورشیان لیبی، هیچ زن مبارزی را نمیدیدند.
"چرا زنان لیبی خود را مخفی میکردند؟ " یا به عبارت بهتر "چرا این زنان مخفی نگاه داشته میشدند؟ در واقع این دو پرسش، انگیزه تحقیق و نوشتن کتاب "طعمهها" شد.
همچنین ملاقات با یکی از فعالان زن مخالف لیبی که خارج از کشورش زندگی میکرد، به او موضوعی جزئیتر و در عین حال جالبتر برای تحقیق داد: "تجاوز". امری که هم در لیبی آن زمان موضوعیت دارد و هم در تمامی مغرب عربی، یک تابو است.
آن زن به کوژان گفته بود که همجنسانش در انقلاب لیبی به طور سیستماتیک مورد تجاوز قرار میگیرند و قذافی به نیروهایش دستور داده بود که به هر زن معترض، تجاوز کنند و سپس او را بکشند. در واقع تجاوز، حربهای شده بود برای سرکوب زنان، یعنی نیمی از معترضان.
وقتی آنیک کوژان به لیبی رفت و خواست این موضوع را پیگیری کند، بیشتر فهمید که موضوع بسیار پیچیده و سختی را انتخاب کرده است، زیرا نه تنها پیدا کردن قربانیان تجاوز در لیبی چندان میسر نبود، بلکه حرف زدن درباره آن هم جزو محرّمات بود. اما تلاشهای او بالاخره نتیجه داد و یکی از کسانی را که میخواست، یافت. اما دختری که کوژان او را پیدا کرده بود، قربانی تجاوزهای انقلاب نبود، بلکه به این دختر قبل از انقلاب تجاوز شده بود و توسط خود معمر قذافی. نام او "ثریا"ست.
سرنوشت غمانگیز ثریا
کتاب "طعمهها" از دو بخش کلی تشکیل شده است. در بخش اول، نویسنده به داستان زندگی ثریا، دختری که قذافی به او تجاوز میکرد، میپردازد و در بخش دوم، مسائلی درباره زنان و دیگر مواردی که آنیک کوژان در این زمینه در لیبی با آنان برخورد کرده بررسی میشود.
روایتی که نویسنده در فصل اول به دست میدهد، داستانی، پرکشش و در عین حال مستند است. این بخش صد و چهل صفحهای که با "روایت اول شخص" نوشته شده و راوی نیز خود ثریا است، از کودکی این دختر آغاز میشود تا زمان مرگ قذافی و زندگی تازه این دختر در دوران پس از قذافی.
همه چیز از یک روز بهاری، اما شوم شروع شد: "یکی از صبحهای آوریل سال 2004 بود. تازه پانزده سالم شده بود. مدیر دبیرستان از همه ما خواست که در حیاط مدرسه به صف شویم. چه خبر خوبی! رهبر به ما افتخار بزرگی داده بود و قرار بود فردایش از مدرسه ما بازدید کند. خیلی جالب بود از نزدیک دیدن کسی که عکسهایش همه جا وجود داشت؛ روی دیوارهای شهر، در ادارات، تمام سالنهای اجتماعات، مغازهها، تیشرتها، کتابها و دفترها، و حتی روی پولهایمان."
این خوشحالی ثریا، فردا با انتخاب او برای خوشآمدگویی ویژه به معمر قذافی یا "پدر معمر" دو چندان میشود. مدیر دبیرستان، دستور میدهد ثریا لباس مخصوص محلی بپوشد و دستهگلی در بدو ورود قذافی به دبیرستانشان به او اهدا کند.
همه چیز خیلی زود گذشت، وقتی گل را به او هدیه کردم، دستم را گرفت،بعد شانههایم را فشار داد و در آخر دستی روی سر و موهایم کشید. بعدها فهمیدم که حرکت آخرش چه معنایی دارد.قذافی روی سر هر دختری دست نمیکشید، اما وقتی این کار را میکرد به این معنی بود که: "من این را میخواهم".
فردای آن روز چهار زن از "شیر زنان قذافی" یا همان محافظان معروفش، به سراغ ثریا میآیند و این دختر نوجوان را که هنوز در خوشیها و رؤیاهای دیدار با "پدر معمر" سیر میکرد، سوار بر اتوموبیل مخصوصی میکنند و به "باب العزیز" میبرند.
وقتی ثریا را به اقامتگاه قذافی میبرند و رهبر سابق لیبی او را دوباره میبیند، به همان زنان محافظ دستور میدهد تا ثریا را برای اولین همخوابگی آمادهاش کنند. مبروکه، یکی از همین زنان محافظ به ثریا میگوید: "از این به بعد تو باید در خدمت "پدر معمر" باشی وگرنه برایت گران تمام خواهد شد."
مبروکه سپس ثریا را به حمام میبرد و لختش میکند و تنش را آن طور که قذافی میپسندد آماده میکند و در نهایت این دختر نوجوان را به اتاق رهبر لیبی میبرد.
اما ثریا تا زمانی که قذافی را در این اتاق ندیده بود، هنوز نمیدانست که چه اتفاقی قرار است برایش بیفتد. "قذافی لخت روی تخت دراز کشیده بود، هیچ لباسی به تن نداشت. به من دستور داد وارد شوم. به من حمله کرد و با دستانش به زور مرا کنارش روی تخت نشاند. میترسیدم نگاهش کنم. به ناگاه شنیدم: برگرد فاحشه."
قبل از این که قذافی به این دختر نوجوان تجاوز کند، همین کلمه، دخترانگی و معصومیت را از ثریا ربوده بود.
اما ثریا که به مدت سالها مورد تجاوز، تحقیر و شکنجه قذافی قرار گرفت، فقط نمونهای است از دختران، زنان و حتی پسران بسیاری که حتی دیگر نزد خانوادههایشان جایی ندارند. مردان خانواده بر این باورند که برای اعاده حیثیت خانوادهشان باید از شر این زنان و دختران خلاص شد. "یک زن تجاوز شده، آبروی تمام خانواده را میبرد."
آنیک کوژان در فصل دوم کتاب به موارد دیگر مشابه با ثریا اشاره میکند: هدی، خدیجه، زن و دختر یکی از فرماندهان لیبی و...
به گفته نویسنده این کتاب، تعداد بردههای جنسی قذافی شاید به هزاران نفر برسد، به همین دلیل است که آنیک کوژان کلمه "حرمسرا" را برای توصیف اندرونی قذافی انتخاب کرده است.
نویسنده همچنین در بخشی از کتاب به زندگی "مبروکه" همان زن محافظ قذافی میپردازد که کارش این بود زنان و دختران جوان را برای رهبر لیبی فراهم کند.
جالب این جاست که علیرغم وجود این بردههای جنسی، قذافی مدام در سخنرانیهای مختلف خود از برابری زن و مرد در حکومتش سخن میگفت.
نویسنده در ابتدای کتاب خود، قبل از این که حتی مقدمه را شروع کند، بخشی از اظهارات قذافی را که سالها پیش در ستایش مقام زن بیان کرده بود، نقل میکند: "ما در جمهوری و انقلاب کبیرمان، به زنان احترام میگذاریم و آنان را آزاد میکنیم تا برای سرنوشت خودشان تصمیمگیری کنند."
این در حالی است که قذافی فقط به آزادی زنان در لیبی راضی نبود و به گفته خود میخواست تمامی زنان عرب را آزاد کند؛ اما "آزادی زنان" برای قذافی، معنی دیگری داشت.
نگاه جنسی قذافی به زنان، در نوع حکومتداری او بسیار تأثیرگذار بود. تشکیل یک گارد و ارتش ویژه از زنان، ناشی از همین نگاه جنسی است. "او با رابطه جنسی حکومتداری میکرد. موضوعی که به تمامی در لیبی ممنوع است. اما قذافی حتی توانسته بود زنان و دختران وزرا و دیپلماتهایش و نیز هر زنی را که به نوعی به دولتش مربوط میشد در اختیار بگیرد."
در واقع قذافی بخش مهمی از قدرت مطلق خود را به صورت تجاوز به زنان، به کسانی که میخواست مطیعش باشند، نمایش میداد.