این موسیقی که به متال معروف است. از دهه 1960 یک اتفاق بزرگ رخ داد به نام جنبش های دانشجویی که در اعتراض به جنگ ویتنام بود. به مرور دامنه این اعتراضات گسترده شد و به کشورهای اروپایی رسید.

قالب آن به این گونه بود که سه نفر تا نهایتا 7 نفر با هم جمع می شدند و شروع به اعتراض با لحن تند در خیابانها و محیط های باز می کردند. این فضا خیلی زود جا افتاد. البته نکات منفی هم وجود داشت. مثل اهانت ها و الفاظ رکیکی که زده می شد.

 

اما اگر این حرکت به خوبی پیش می رفت پیش از اینکه شاهد فروپاشی شرق باشیم، غرب از هم برچیده می شد. پس از اینکه این سبک به مرور پیشرفت کرد تعدادی از آنها مورد توجه قرار گرفتند و به استودیوها دعوت شدند(زمانی که هنوز صفحه گرامافون بود) به مرور آنها فروخته شد و ثروتمند شدند و به همین نسبت هم از شعارهایشان فاصله گرفتند.به مرور پوشش رسانه از این جنبش ها برداشته شد و چیزی که از آن به جا ماند موسیقی متال بود. در حقیقت کم کم استحاله شد و پس از مدتی گفتند شیطان گرا هستند در حالی که نبودند.

ترانه های شیطان گرایی به مرور به این سبک افزوده شد. با اینکه علناً هیچ وقت این موضوع را نگفتند و بعد از آن کم کم محبوبیت گروه متال کم شد. پس از آن سبک پانک ایجاد شد.همان متال بود با سرعت بیشتر و جست و خیز بیشتر.برای اینکه برگردند به آرمانهایشان لباسهای مندرس و آلوده را از سطل زباله پیدا می کردند و می پوشیدند که بوی تعفن می داد. در حقیقت این کار را برای نظام های ضد سرمایه داری انجام دادند.مثل آدمهای خیابانی و کارتون خواب و ...

کم کم کار به جایی رسید که لباسهای پاره تولید می شد. ادکلن هایی با بوی تعفن تولید می شد و اسم اینها خلاقیت شیطانی شد.با اینکه هیچ کدام از گروههای پانک اعلام نکردند شیطانی هستند. اما به این سبک هدایت شدند. در حقیقت به این نتیجه رسیدند که باید هر چند وقت یکبار سبکشان را تغییر دهند

یک تحقیق در دانشگاه تهران انجام شدو دیدند مدهای لباس هر چند وقت یک المانش تغییر می کند. این تغییر یک روش شد برای جذب و حفظ مخاطبان شد که ناکنون هم ادامه دارد. عده ای هنوز حس می کنند موسیقی اعتراض است اما به جای اصلاح مشکلات به تخلیه اعتراض می پردازد. 

خود این موسیقی ها روی ذهن تأثیر می گذارد. روی موش ها این کار را انجام دادند و دیدند راهش را گم می کند و حالت اعتیاد آوری هم دارد. ممکن است کمی احساس کند مشکلی در تحصیلات و اموری مشابه پیدا نمی کند. اما در امور اجتماعی و مسئولیتهای اجتماعی مشکلات جدی پیدا می کند.

واقعا نظام سرمایه داری این اعتراض ها را به خوبی مدیریت کرده است. جوانان در پرنشاط ترین زمانی که می توانند اعتراض کنند از این طریق به این سبک هدایت شدند. در واقع این مدیریت را با هزینه خود مردم انجام دادند.

در داخل کشور هم با همان اسامی گروههایی مشغول فعالیت هستند و جلوی فعالیتشان گرفته نشده است. بهترین راه شناخت این موسیقی ها این است که بر خلاف موسیقی سنتی و کلاسیک اروپایی حالت توحش و خشونت ایجاد می کند که مخالف حالت آرامش انسان است. 

فطرت انسان تشنه ی هیبتت و عظمت الهی است. همان طور که عشق و تقرب به خدا داریم همان طور نیاز به لرزیدن و خوف در برابر عظمت الهی داریم. کسی که این حقیقت را درک نمی کند به دنبال گمشده ای می گردد که راه را اشتباه می رود.