در تمام سال های کودکی ما را به کمک کردن به دیگران تشویق می کردند.

 

به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران اراک، در کتاب هایمان از بچه هایی که افراد مسن را از خیابان عبور می دادند با تحسینی رشک برانگیز یاد می کردند و در زندگی به بچه هایی که همیشه آماده کمک کردن بودند مثل آدم بزرگ ها احترام می گذاشتند.

همه و همه تلاش می کردند که این روحیه تعاون را در ما پرورش بدهند و اگرچه گاهی خود بزرگترها طور دیگری رفتار می کردند ولی اغلب ما طوری بار آمده ایم که از کمک کردن به دیگران و برداشتن بارهای کوچک و بزرگ آن ها خوشحال می شویم.

با اصرار از خانم میزبان می خواهیم که ظرفهایش را بشوییم، از همسایه می پرسیم آیا در بازار چیزی لازم ندارد و به دوستمان پیشنهاد می کنیم تحقیق درسی اش را ویرایش کنیم. شاید حالا که این عادت خوب در ما ثابت و پایدار شده است، وقت آن باشد که عادت دیگری را تمرین کنیم. عادتی درست در جهت مخالف.

شاید پیش نیامده باشد. شاید به جای این اقرار دردناک و خجالت آور فقط به دنبال آدم دیگری بگردیم که بتواند مقاله را ویرایش کند یا از درس خواندن ِشب امتحان بگذریم تا بتوانیم بچه همسایه را نگه داریم.هیچ فرقی نمی کند که در دقیقه نود یک راه حل اضطراری برای وفاداری به عهدمان پیدا کنیم یا این که پیدا نکنیم و ناچار شویم بابت آن عذرخواهی کنیم. در هر حال یک چیز ثابت است: ما در برآیند زمان و توانایی هایمان اشتباه کرده ایم.

نباید بگذاریم عادت خوب آماده کمک بودن چشم و گوشمان را ببندد و ما را زیر بار تعهدهایی ببرد که به خوبی از پس شان برنمی آییم. نباید نیاندیشیده پیشنهاد کاری را بدهیم که ممکن است به پایان نبریم. باید تمرین کنیم که پیش از پیشنهاد کمک، یک لحظه در سکوت با خودمان مشورت کنیم و بپرسیم: «من می توانم آن را بدون به زحمت انداختن خودم و دیگران به پایان ببرم؟» و اگر پاسخ «بله» نبود بدون عذاب وجدان از سخن گفتن خودداری کنیم. خیلی بهتر است که کمک هایمان کم و کامل باشند تا زیاد و نیمه تمام./س

برچسب ها: تمرین ، کمک ، دیگران
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.