به گزارش مجله
شبانه باشگاه خبرنگاران، وبلاگ کارگری در روزنامه در جدیدترین یادداشت خود به هزینه های زیاد در سینما پرداخت و نوشت:
مدتي است كه بازار ساخت فيلم با بودجه ميلياردي در سينماي كشورمان داغ شده است. اگر تا چند سال پيش سخن گفتن از هزينه ميلياردي براي توليد يك فيلم، سهمگين و باور نكردني بود، حالا به يك امر معمولي و متداول تبديل شده و حتي عده اي اين گونه سرمايه گذاري ها را معادلي براي ارزشيابي آثار مي دانند. اما آيا به راستي چنين بودجه هايي مشكل گشاي سينماي ما هستند و مي توان با اختصاص ميلياردها تومان فيلم فاخر ساخت؟
بدون شك در ميان همه رشته ها و زمينه هاي هنري، سينما را بايد اجتماعي ترين هنر دانست. اساسا تاريخ سينما با كار جمعي و گروهي شكل گرفته است. به همين دليل هم بسياري از كارشناسان و نظريه پردازهاي اين عرصه سينما را يك نهاد اجتماعي مي دانند.
هر چند در اين هنر خلاقيت فردي نقش مؤثري دارد و چه بسيار شاهكارهايي كه حاصل نبوغ فرد بوده اند، اما واقعيت اين است كه هنر هفتم از بدو تأسيس تاكنون همواره بر پايه جمع پيش رفته و متحول شده است و اگر هم افراد در اين زمينه كار شگفت انگيزي انجام داده اند حتما داراي پشتوانه اي گروهي و اجتماعي بوده است. حتي اختراع سينما نيز برخلاف بسياري ديگر از پديده ها حاصل زحمات گروهي بوده است. اديسون در آمريكا، برادران لومير در فرانسه، رابرت پل در انگلستان و... هر يك در شگل گيري هنر صنعت سينما نقش داشتند. از همان ابتدا نيز مجموعه اي از عوامل نظير دفاتر توليد فيلم، تجار، دلال هاي سينمايي و مخاطب هاي سينما بودند كه تاريخ سينما، موج ها و گرايش ها و سبك ها و ژانرها را شكل مي دادند و متحول مي كردند.
به همين دليل هم مهم ترين ثروتي كه يك فيلم سينمايي به آن احتياج دارد، سرمايه اجتماعي است. برخلاف برخي رشته هاي هنري مانند آهنگسازي، نويسندگي، نقاشي، مجسمه سازي و... كه هنرمند در خلوت و تنهايي خود آثارش را مي آفريند، كار فيلم سازي الزاما يك كار گروهي است. به همين دليل هم آثار موفق در اين عرصه نتيجه گردهمايي يك گروه بزرگ و متخصص و همچنين تعامل خوب بين آن ها بوده است. چنين سرمايه اي نيز تنها با پشتوانه اي اعتقادي به وجود مي آيد. اگر عشق و ارادت به يك ارزش والا در كار نباشد، نمي توان همدلي گروهي و تأثيرگذاري اجتماعي را پديد آورد.
هم از اين رو مي توان با بودجه اي اندك و امكانات ناچيز اما با تكيه بر هم و غيرت گروهي و برخورداري از پشتوانه حمايت اجتماعي و مردمي آثار هنري بزرگ و جاودان ساخت. اما برعكس آن امكان پذير نيست. به عنوان يك مصداق در زمينه تاثير تعهد جمعي بر خلق آثار بزرگ، فيلم ماندگار «پيام» را مي توان نام برد كه در ايران به «محمد رسول الله(ص)»مشهور شده است. اين فيلم نمونه يك كار گروهي همراه با همدلي براي خلق يك اثر جاودانه است.
تا آنجا كه حتي گروه ساخت موسيقي اين فيلم به سرپرستي موريس ژار براي يافتن تم و لحن مورد نظر خود ماه ها در كشورهاي عربي و به ويژه اطراف مكه سپري مي كردند. نتيجه اين حميت تيمي، پديد آمدن آهنگي است كه نمايه هويت فيلم مذكور براي انتقال حس عظمت اسلام محسوب مي شود. در كشور خود ما نيز فيلم هاي موفق و مانا، ماحصل كار گروهي همراه با همدلي و غيرت تيمي اعضاي گروه بوده است.
اما علاوه بر مناسبات درون فضاي نظام سينمايي كشور، جامعه و مناسبات اجتماعي نيز بر ساختار سينما موثر است. موضوع ها و سبك و سياق هاي سينمايي در عين تاثير گذاشتن بر جامعه از شرايط و موقعيت هاي اجتماعي تاثير مي پذيرند. در اين ميان، مخاطب هاي سينما اصلي ترين ضلع نهاد اجتماعي سينما محسوب مي شوند. جلوه اين امر نيز زماني است كه صدها نفر در يك سالن تاريك جمع مي شوند تا يك فيلم را تماشا كنند. يك اثر سينمايي خوب تنها زماني به نتيجه اصلي مي رسد و مي تواند جريان ساز شود كه توجه مردم را به خود جلب كند.
برخورداري از مخاطب گسترده، يك پديده صرفا گيشه اي و سودجويانه نيست. طبيعي است كه يك فيلم اگر قصد تاثيرگذاري و جريان سازي دارد، بايد تماشاگر زيادي هم داشته باشد. در واقع، برخورد با تماشاگر، مرحله تكميلي و الزامي يك پروژه سينمايي است. فيلم خوب زماني معنا مي يابد كه حرفش را به ذهن و دل مردم تقديم نمايد.
به بيان بهتر، فرايند مخاطب يابي نيز مثل مراحل ديگري چون تصويربرداري و تدوين و... يكي از مراحل يك پروژه سينمايي است. گاهي از زبان برخي فيلمسازان سخناني از اين دست مي شنويم كه هدف ما فروش فيلم و سود در گيشه نبوده بلكه قصد فرهنگ سازي و آموزش و گسترش اخلاق را داشته ايم، به همين دليل هم اهميتي براي جذب مخاطب قائل نيستيم! اين رويكرد درست مانند اين است كه يك فيلمساز بگويد كه تدوين هيچ اهميتي ندارد و فيلم را بدون تدوين روي پرده مي بريم!
نمي توان تاثير تزريق بودجه و سرمايه را در ارتقاي كيفيت آثار سينمايي انكار و كتمان كرد. اما سرمايه مالي و مادي زماني براي يك پروژه سينمايي و تلويزيوني نتيجه بخش خواهد بود كه سرمايه هاي اعتقادي و اجتماعي هم باشد. وگرنه نتيجه اش مي شود بسياري از فيلم هايي كه ميلياردها تومان براي آنها هزينه شده، اما از شدت ضعف يا محتواي ناجور حتي به اكران عمومي هم نرسيدند.
آنچه سينماي امروز ايران بيش از هر چيز به آن محتاج است از يك طرف تحكيم اتحاد و همدلي در ميان خانواده سينما و بازيافتن پايگاه و پشتوانه اجتماعي از طرف ديگر است. بدون اين دو كه سرمايه اجتماعي سينما محسوب مي شوند، نمي توان انتظار شكل گيري سينماي ملي و خلق فيلم هاي فاخر را داشت.