لیبرال: کلیدواژه روشنفکری دانشگاهی دنیای معاصر
لیبرالیسم و تاثیر اجتماعی فضاهای آکادمیک در آمریکا
لیبرالیسم در معنای وسیع آن عبارت است از اعتقاد به این كه انسان آزاد زاده شده و دارای اختیار و اراده برای زندگی خود بوده و در نتیجه مجاز است تا حدی كه برای او امكانپذیر است، از زندگی آزاد و بدون قید و بندی برخوردار باشد. در فلسفة لیبرالیسم بیشتر از شكل منفی آزادی سخن گفته می شود که در لیبرالیسم اقتصادی مبتنی بر سودگرایی نمود بیش تری می یابد که به بی اخلاقی انجامیده و ارزش های اخلاقی را نفی می کند. باورهای اساسی لیبرالیسم سیاسی، عبارت از آزادی فكر، بیان و عمل است، تا آن جا كه آزادی دیگران را محدود نكند. ركن اصلی لیبرالیسم اقتصادی نیز آزادی فردی در فعالیتهای اقتصادی، معاملات شخصی، حقوقی و بیرون بودن از كنترل و نظارت دولت را می طلبد. واضح است که لیبرالیسم با اصول اخلاقی و احكام دینی سازگاری نداشته و با ارزشهای اخلاقی و قوانین دینی كه محدودیت ها و شرایطی را برای رفتارهای انسانی لازم میداند، در تعارض خواهد بود.
به عبارت دیگر، لیبرالیسم اقتصادی و
سیاسی به لیبرالیسم اخلاقی میانجامد، و لیبرالیسم اخلاقی با دین و
اخلاق در تعارض است. این جاست كه لیبرالیسم زمینه سكولاریسم را
فراهم کرده و نفی و طرد دین از صحنه اجتماع و جامعة را تبلیغ
میكند. با نگاهی کوتاه به اهداف اقتصادی، فرهنگی و سیاسی لیبرالیسم آنها
را منطبق با اهداف تاریخی یهود و صهیونیزم می یابیم. دست یابی یهود بر
مدیریت اقتصادی و فرهنگی جهان بدون فراهم کردن شرایط لازم برای آن میسر
نخواهد بود. بدون اشاعه اباحه گری اخلاقی و نفی باورهای دینی در جوامع
مختلف یهود نخواهد توانست بر دنیا مسلط شود. برای تبیلغ و نفوذ دادن پیش
نیازهای سیطره بر اقتصاد و سیاست و فرهنگ جهان چه ابزاری بهتر از
لیبرالیسم؟ و برای اشاعه لیبرالیسم چه محیطی بهتر از یک محیط بین المللی و
شدیدا مورد توجه آکادمیک همچون فضای دانشگاهی آمریکا؟
حداقل از قرن نوزدهم به بعد فضای سیاسی
اجتماعی آمریکا از سوی جامعه آکادمیک این کشور شکل دهی شده است. بسیاری از
گفتمان های مطرح در جامعه در تاریخ معاصر آمریکا مانند بحث های مربوط به
نژاد، جنسیت و مهاجرت از فضاهای آکادمیک منشا گرفته و در رسانه ها انتشار
یافته و در نهایت به مصرف فکری عموم تحصیل کرده و یا نیمه تحصیل کرده
اجتماع رسیده است. مقالات روزنامه ها، برنامه های تلوزیونی مربوط به این
موضوع ها عموما پر از نقل قول های مربوط به افراد آکادمیک بوده است. در این
میان گفته های استادان و دانشمندانی که در سازمان ها و انستیتوهای تحت
مدیریت طبقه اشراف آمریکا مشغول به کار بوده اند شدیدا مورد توجه رسانه ها
بوده است.
آمریکا به کارگزار بزرگ طرح های صهیونیستی در عرصه جهانی تبدیل شده است.
آکادمی های دموکرات
جهت گیری سیاسی دانشمندان و اساتید فعال در زمینه علوم اجتماعی با تغییرات اندکی در طول زمان به طرز چشمگیری به سوی حزب دموکرات بوده است. در برابر هر یک نفر طرف دار حزب جمهوری خواه در میان افراد آکادمیک حداقل هفت نفر از ایشان سیاست های حزب دموکرات را تعیین کرده اند که این نسبت گاهی تا 9 به 1 نیز رسیده است. در بررسی عوامل به وجود آمدن چنین اختلافی تعدادی از محققین به این نکته رسیده اند که این خود فضای آکادمیک آمریکا و نحوه پرورش افراد در این فضا است که موجب تولید اشخاصی می شود که از نظر جهانبینی و شخصیتی لیبرال بوده و در نتیجه هنگام رجوع به افکار سیاسی منطبق با خواسته ها و افکار خود، بیان و تظاهر آنها را در حزب دموکرات یافته و از آن حمایت می کنند. به عقیده جامعه شناسانی همچون گراس و فوس (Neil Gross and Ethan Fosse) پروفسورهای دانشگاه های آمریکایی عمدتا به این دلیل اکثرا لیبرال هستند که از چنین دانشگاه هایی فارغ التحصیل شده اند. از مشخصه های اصلی این گروه "روشن فکری" است که نموداری از تحمل عقاید مخالف را بیان می کند.
شغل استادی دانشگاه در دانشگاه های آمریکا طبق قانونی نانوشته برای افراد لیبرال تعریف شده است.
لامذهبی و یا عدم داشتن گرایش های مذهبی از
دیگر خصیصه های این طبقه می باشد. بدین ترتیب افرادی که دارای گرایش های
مذهبی، گرایش های یهودی یا پروتستانی محافظه کارانه نیستند؛ به احتمال قوی
لیبرال خواهند بود. شاید از اینجاست که درصد قابل ملاحظه ای از پرفسورهای
دانشگاه های آمریکایی که مدعی نداشتن گرایش مذهبی هستند؛ یهودی می باشند.
از همین جا نقش یهودیت در لیبرال سازی فضای آکادمیک در آمریکا مورد سوال
قرار می گیرد. گراس و فوس علاوه بر فضای آموزشی در دانشگاه ها نحوه رده
بندی اساتید و طی مدارج علمی تا رسیدن به جایگاه پرفسوری را نیر از دیگر
تعیین کننده های آمار بالای افراد لیبرال در بین اعضای هیئت های علمی
دانشگاه های آمریکا می دانند و بیان می کنند سیستم طوری طراحی شده است که
همانگونه که در اذهان جامعه شغل پرستاری جایگاهی مناسب برای زنان تشخیص
داده می شود؛ شغل استادی دانشگاه نیز برای یک فرد لیبرال مناسب دیده می
شود.
بیشترین تعداد افراد لیبرال مربوط به حوزه علوم اجتماعی و انسانی است.
در واقع در آمریکا استادی در دانشگاه یک بار سیاسی ذاتی نیز پیدا کرده است که این دیدگاه سیاسی آن را برای محافظه کاران مناسب نمی داند. افراد غیر لیبرال به سختی می توانند مدارج ترقی علمی را در دانشگاه های آمریکایی بپیمایند و در مقایسه با لیبرال ها همیشه مورد تبعیض قرار گرفته و با مشکلات فراوانی برخورد می کنند. حتی گاهی پرفسورهایی که بالاترین مدارج علمی را گذرانده اند نیز از اظهاراتی که بوی محافظه کاری بدهد و برخلاف لیبرالیسم باشد واهمه دارند؛ زیرا به احتمال قوی مقام و موقعیت علمی ایشان آماج حمله ها و تضییقات فراوان خواهد شد و ممکن است تا کسر حقوق ایشان نیز پیش رود. این نگاه تبعیض آمیز از سوی سیستم دانشگاهی نه تنها بر جامعه استادان بلکه بر دانشجویان نیز حاکم است. در واقع کوبش دیدگاه ها و شخصیت های غیر لیبرال از پایین ترین سطح فضای آکادمیک شروع شده تا سطوح بالا ادامه دارد. دانشجویان به وضوح لمس می کنند که برای رسیدن به مقام علمی بالا و قرار گرفتن در جایگاه استادی دانشگاه باید از کانال لیبرالیسم، دوری از گرایش های مذهبی، قبول و تحمل عقاید مختلف ار هر نوع و تایید سیستم و فضای فرهنگی سیاسی حاکم بر دانشگاه ها بگذرند.
یهودیان و لیبرالیزه کردن فضای اکادمیک آمریکا
به عقیده برخی از صاحب نظران این سیستم و
فضای سیاسی اجتماعی در دانشگاه های آمریکا به خودی خود به وجود نیامده و
نتیجه یک فعالیت گسترده طویل المدت است که رد پای یهود و صهیونیزم برخاسته
از آن در این برنامه دیده می شود. لیبرال سازی فضای دانشگاه های آمریکا از
زمان نفوذ یهودیان در طبقه اشراف آمریکایی شروع شده و رفته رفته با جایگزین
شدن سرمایه داران یهودی به جای آنان این لیبرال سازی به طور سیستماتیک تری
پیگیری و اجرا شده است. تا قبل از 1930 فضای آکادمیک آمریکا نسبتا دارای
گرایش های لیبرالی بوده است اما بعدها این فضا شدیدا پیشرفت کرده و در 1960
به حاکم مطلق فضای دانشگاهی تبدیل شد. با نفوذ یهودیان در دانشگاه های
آمریکا و در دست گرفتن سرشاخه های علوم اجتماعی فرم جدیدی از مفهوم افراد
تحصیلکرده، روشنفکر، علمی، دانشگاهی و سطح بالا از نظر مدنی و اجتماعی در
فضای آکادمیک و جامعه تبلیغ شد که شالوده آن را لیبرلیسم دوری از مذهب و
قایل شدن حق برای هر سخن و اندیشه ای تشکیل می داد.
طی مدارج علمی دانشگاهی در آمریکا بدون سرخم کردن بر بت لیبرالیسم ممکن نیست.
گرایش سیاسی یهودیان دانشگاهی در آمریکا در
اکثر قریب به اتفاق مواقع چپگرایانه بوده اما همیشه دیدکاه های جامعه
یهودیان آمریکا را نیز مد نظر داشته است. بنا به پژوهش های انجام گرفته
حدود 40 درصد از مردم آمریکا خود را دارای گرایش های محافظه کارانه می
دانند در حالی که این آمار در بین دانشگاهیان زیر 10 درصد است. جالب توجه
است که این تفاوت منطبق با چیزی است که در یهودیان آمریکا دیده می شود بدین
شرح که در انتخابات سال 2008 هشتاد درصد از یهودیان به اوباما رای داده
اند در حالی که فقط 40 درصد از آمریکایی_اروپایی ها به نامزد حزب دموکرات
که نماد لیبرالیسم است رای داده بودند.
در انتخابات سال 2008 هشتاد درصد از یهودیان به اوباما رای داده اند
یهودیان از اوایل قرن نوزدهم مشهور به گرایش
های سیاسی اجتماعی چپ بوده و همین رویکرد را نیز تا کنون حفظ کرده اند.
حداقل در طول دهه 60 که اهمیت فوق العاده ای در لیبرال سازی فضای آکادمیک
آمریکا دارد؛ رادیکالیزم سیاسی برخاسته از چپگرایی در بین جامعه یهودیان پر
رنگ بوده نقش بسیاری در فضای روشن فکری دانشگاه های تحت مدیریت سرمایه
داران وقت آمریکا داشته است. جامعه یهودی از جمله دانشگاهیان آن همین گرایش
سیاسی را در موضوعات مختلف اجتماعی نیز پیگیری کرده و به بسط و گسترش
دیدگاه های لیبرالی و سکولاری در میان قشر تاثیرگذار دانشگاهی تلاش کرده
اند.
یهودیان به طور سنتی به حزب دموکرات که اجرا کننده برنامه های لیبرالیسم است؛ رای می دهند.
حرکت های موفق یهود
گراس و فوس معتقدند حرکت های موفق روشنفکری دارای سه ویژگی عمده هستند:
1- دست آویزی برای ابراز شکایت و دادخواهی دارند.
2- قادر به ایجاد ارتباط و هماهنگی و پیوستگی هستند.
3- به بالاترین مجامع دانشگاهی و تاثیرگذارترین دانشکده ها و کالج ها نفوذ و دسترسی دارند.
در انطباق با این سه ویژگی یهودیان در آمریکا
برای پیشبرد لیبرالیزم و سکولاریزم سیاسی اجتماعی و فرهنگی برخاسته از آن
هر سه این ویژگی ها را داشته اند. آنها مدعی تاریخ طولانی اذیت و آزار
یهودیان بوده و از آن شکایت و دادخواهی دارند. آنها قادر به ایجاد همبستگی و
هماهنگی در میان خود و تشکیل شبکه های تاثیر گذار اجتماعی بوده اند و در
نهایت در بهترین دانشگاه ها نفوذ داشته و به برترین مجامع علمی دانشگاهی
آمریکا دسترسی داشته اند. در کنار این ویژگی ها یهودیان تلاش کرده اند از
طریق اتحاد با رنگین پوستان، سفید پوستان لیبرال، فمینیست های افراطی و
همجنس بازان و حامیان آنها، سفید پوستان محافظه کار را در اقلیت قرار دهند
که تا حدی موفق به تانجام این کار نیز شده اند.
طبقه سرمایه دار آمریکا طرح های خود را پیاده می کنند.
لیبرال سازی دانشگاه های آمریکا: پیش به سوی لیبرالیزه کردن جهان
به دنبال ظهور طبقه ممتاز علمی یهود در دنیای
آکادمیک آمریکا تاسیس دپارتمان ها، رشته ها و بورسیه هایی که اهداف
لیبرالی یهود را پیگیری می کردند به سرعت توسعه یافت. مطالعات بر روی جامعه
سیاه پوستان آمریکا به هدف بهره گیری از خصوصیات جامعه شناختی آنها برای
مقابله با محافظه کاران و نیز مطالعات روانشناختی و جامعه شناختی فراوان بر
روی گرایش ها و طبیعت میل جنسی انسان برای استفاده از آن در دیگر طرح ها
از برنامه هایی بود که با سوار شدن یهود بر فضای آکادمیک آمریکا اجرا شد.
از آجا که دنیای دانشگاهی یک فضای بین المللی محسوب می شود هم اکنون این
دپارتمان ها برای دنیای علم به عنوان مرجع شناخته شده و جهان برای تعریف
مفاهیم علمی به خصوص در حوزه های علوم انسانی چشم به دهان این دپارتمان ها
است. در واقع یهود توانسته است با نفوذ خود در سیستم دانشگاهی آمریکا و
تعریف و تعیین ویژگی های یک فرد علمی در آن از سویی و تاسیس بورسیه های بین
المللی گوناگون و جذب دانشجویان و استادان از سراسر جهان به این دانشگاه
ها به بسط و گسترش جهانی مبانی لیبرالیسم در تمامی حوزه های سیاسی،
اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی و مذهبی بپردازد تا راه برای دست یابی به اهداف
سیاسی و مالی او هموار گردد.
دانشگاه های لیبرالیزه شده آمریکا توسط یهود به تولید لیدرهای لیبرال برای جهان مشغولند.
امروزه علوم اجتماعی آمریکا مدعی رهبری سیاست
گذاری های اجتماعی در دنیاست. با باز کردن هر کتاب مرجع دانشگاهی در این
زمینه با نام پرفسورهای آمریکایی و انگلیسی فارغ التحصیل از سیستم برنامه
ریزی شده یهودیان برخواهیم خورد. حمایت از فعالان دانشگاهی لیبرال در
کشورهای دیگر، تخصیص بودجه های کلان برای دانشجویان و محققینی که در خدمت
لیبرالیسم و توسعه آن کار می کنند و ایجاد مشکلات برای آن قشر از
دانشگاهیانی که در تضاد با اهداف لیبرالیسم فعالیت می کنند به رویه عادی
دانشگاه های آمریکا تبدیل شده است. ساختار سلسله مراتبی و حوزه نفوذ بین
المللی جوامع دانشگاهی دو ویزگی بسیار مهم برای بسط و گسترش جهانی هر نوع
اندیشه و گرایشی است. یهود این ویژگی ها را به خوبی شناخته و از آن برای
زمینه سازی رسیدن به اهداف خود که به انقیاد کشاندن ملت های جهان است به
خوبی استفاده کرده است.
.......................................................................
منابع و مآخذ:
http://www.theoccidentalobserver.net/2012/08/liberal-profs
www.kevinmacdonald.net/Professors.pdf
http://legalinsurrection.com/2011/09/the-jewish-vote-poll-isnt-and-is-as-bad-as-it-looks
http://www.vdare.com/articles/memories-of-madison-my-life-in-the-new-left
http://anti-sahyon.blogfa.com/post-48.aspx
http://www.kosmosonline.org/professorpath